دانستن حق مردم است
علي اكبر قاضيزاده
عدهاي ميگويند كه حجم خبرهاي نگرانكننده و ناامن بسيار شده. ميگويند بايد چشم ببنديم و بگذاريم مردم هم چشم ببندند. نگوييم كه چه اتفاقهايي افتاده يا حتي از آن بدتر، واقعيت را به شكل ديگري تعريف كنيم. مثلا بگوييم يك دعوايي در تركيه بر سر آش رشته بوده و حالا خدا را شكر ختم به خير شده، يا در فرانسه مردم براي جشن آتشبازي راه انداختند و آتش جشن دامن چند نفر را گرفت. . . آيا چنين نظريهاي در جهان امروز ما جواب ميدهد؟! پاسخ قطعا خير است. آيا ميتوانيم رسانهها را محدود كرده و بگوييم كه خبرها را مخفي كنيم تا مردم كمتر بدانند و كمتر نگران شوند و كمتر بترسند؟! بازهم جواب منفي است. چون در خبررساني مردم طلبكار هستند و نه رسانه. وظيفه رسانه اطلاعرساني است و خبر دادن به مردم. مردم براساس سليقه، نياز، خواست، علايق، كنجكاوي و. . . رسانه خود را انتخاب ميكنند و ميخواهند كه رسانه، به اين نيازهاي آنها جواب دهد. هررسانهاي كه بيشتر به اين نيازها نزديك باشد و پاسخگو، بيشتر ديده و خوانده ميشود. همين است كه در جهان امروزي رسانههاي مجازي با دسترسي آزادتر، محدوديت كمتر و فاصله اطلاعرساني نزديكتر به وقايع محبوبتر از رسانههاي مكتوب و رسمي هستند و حتي ميتوانيم بگوييم گوي رغبت را بردهاند و رسانههاي رسمي و مكتوب را عقب انداختهاند. همين است كه وقتي به بحث اطلاعرساني ميرسيم و بررسي دو نظري كه يكي مدافع اطلاعرساني آزاد است و ديگري مدافع مصلحتانديشي براي مردم، قاعدتا بايد نظر اول را مقبولتر و معقولتر ببينيم. نظري كه ميگويد؛ حتي در جهاني با اينهمه خبر تلخ و دردناك كه در ناخودآگاه هر مخاطبي ناامني و ترس ميريزد، بازهم رسالت اصلي، اطلاعرساني درست و واقعي است. چون دانستن حق مردم است. حق مردم را نميشود از آنها گرفت يا اگر بگيريم در جهان امروزي، بازهم بازنده خواهيم شد. كار اصلي هر رسانهاي ارايه اطلاعات و اخبار است و اعتماد به اينكه، مخاطب خود با خواندن خبرها و ديدن سرنوشت آدمها و آنچه پيرامونش ميگذرد، ميتواند نتيجهگيري منطقي، واضح و درست داشته باشد و به نوعي به خودآگاهي برسد.