• 1404 يکشنبه 5 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3528 -
  • 1395 دوشنبه 27 ارديبهشت

مديريت رابطه افغانستان و پاكستان با امريكا است

پيرمحمد ملازهي

از هنگامي كه محمد اشرف غني در سپتامبر 2014 به رياست‌جمهوري افغانستان برگزيده شد و با كمك و ترتيبات مدنظر امريكايي‌ها، دولت وحدت ملي ايجاد شد، خوش‌بيني‌ها براي حل و فصل بحران روابط كابل و اسلام‌آباد نيز افزايش يافت و بسياري اين اميد را داشتند كه اشرف غني بتواند سياست‌هاي افغانستان در زمان حامد كرزي در رابطه با پاكستان را تغيير داده و دو كشور بتوانند به سمت عادي‌سازي روابط حركت كنند. در آن مقطع اين اميد وجود داشت كه در پرتو بهبود روابط ميان كابل و اسلام‌آباد، پاكستان نيروهاي طالبان را به سمت گفت‌وگو با دولت مركزي افغانستان دعوت و آنها را به سمت و سوي صلح تشويق كند. با وجود اين خوش‌بيني‌ها و افزايش اميدواري‌ها و با وجود برگزاري چهار دور مذاكرات صلح ميان افغانستان، پاكستان، چين و امريكا، اين خوش‌بيني‌ها و آن اميدواري‌ها به نتيجه ملموسي دست نيافت و مذاكرات چهارجانبه صلح نتوانست تا زمينه‌ساز مذاكرات مستقيم ميان دولت مركزي افغانستان و طالبان شود. شكست آن مذاكرات و بي‌نتيجه بودن تلاش‌هاي ديپلماتيك و رايزني‌هاي فشرده رييس‌جمهور افغانستان، موجب شده است تا اشرف غني نسبت به اين مساله ناراحت باشد و انگشت اتهام بي‌نتيجه بودن مذاكرات را به سمت اسلام‌آباد دراز كند. به عبارت ديگر، امروز اشرف غني به همان نتيجه‌اي رسيده است كه عبدالله عبدالله، رييس اجرايي دولت وحدت ملي رسيده است. عبدالله‌عبدالله پيش از اين گفته بود كه پاكستان تلاشي براي راغب ساختن طالبان براي مذاكرات با دولت مركزي انجام نخواهد داد. به اين اعتبار مي‌توان گفت سخنان اين روزهاي اشرف غني با ديدگاه‌هاي پيشين و صحبت‌هاي قبلي او بسيار متفاوت است. البته بسياري از محافل سياسي، مذهبي و رسانه‌اي افغانستان نيز بر همين عقيده هستند و معتقدند كه طالبان بيش از هر چيز ابزار فشار ارتش و سازمان اطلاعاتي پاكستاني براي دستيابي به اهداف‌شان در افغانستان است. با اين حال، اتهام همكاري پاكستان با طالبان، سخن جديدي محسوب نمي‌شود. تاريخچه تشكيل گروه‌هاي جهادي و افراطي‌گرايي نيز مويد همين مساله است. از زمان اشغال افغانستان توسط شوروي سابق، هزاران مدرسه ديني با سرمايه‌هاي هنگفت در پاكستان ايجاد شد كه وظيفه آن پرورش جهادگراني براي مبارزه با شوروي و تشكيل حكومت ديني در افغانستان بود. محصول آن مدارس هم‌اينك در قالب دو گروه تروريستي طالبان و القاعده متبلور شده است. هم‌اكنون نيز اين مدارس همچنان در پاكستان مشغول به فعاليت هستند. همين موجب شده است تا هند و افغانستان نسبت به اين مساله بي‌توجه نباشند و پاكستان را سرمنشا تروريسم منطقه‌اي قلمداد كنند. با اين حال، اين سوال ممكن است مطرح شود كه چرا پاكستان اقدام خاصي در اين رابطه نمي‌كند؟ پاسخ اين سوال را بايد در دوگانگي ساختار در پاكستان جست‌وجو كرد. دولت اين كشور نامتمايل به مبارزه با گروه‌ها و مدارس راديكال نيست اما ارتش پاكستان به اين گروه‌ها نگاهي استراتژيك دارد. برخي از اين مدارس مانند شبكه حقاني هم رابطه‌ نزديكي با سازمان اطلاعات پاكستان دارد. از طرف ديگر، شبكه حقاني از پيوند نزديكي با طالبان برخوردار است و نه تنها بسياري از جنگجويان طالبان دانش‌آموخته اين نوع مدارس هستند بلكه فرج‌الدين حقاني از بزرگان شبكه حقاني پس از مرگ ملاعمر به معاونت ملامنصور رسيده است. به نظر مي‌رسد تا زماني كه اين نيروها در راستاي اهداف استراتژيك پاكستان مي‌جنگند، از حمايت ارتش و سازمان اطلاعاتي پاكستان بهره‌مند هستند. به سخن ديگر، پاكستان سه هدف عمده را دنبال مي‌كند كه عبارت هستند از به رسميت شناخته شدن خط مرزي گيورال توسط دولت مركزي افغانستان، به قدرت رسيدن دولتي دست نشانده و مطيع در كابل و تسهيل در روابط تجاري پاكستان با كشورهاي آسياي مركزي و تا زماني هم كه دولت افغانستان چنين خواست‌هايي را محقق نسازد، طالبان در افغانستان به كارزار خود پايان نداده و پاكستان همچنان از طالبان حمايت خواهد كرد.  دولت افغانستان اميدي بسياري به همكاري و تلاش دولت امريكا در مبارزه با طالبان دارد اما بايد گفت امريكايي‌ها در صحنه افغانستان، بازي خود را دارند. ممكن است بسياري اين تصور را داشته باشند كه امريكايي‌ها خواستار از بين بردن و نابودي گروه‌هاي تروريستي و از جمله طالبان در افغانستان هستند اما اين تصور نادرستي است زيرا آنچه از عملكرد امريكا در طول سال‌هاي گذشته مشاهد مي‌شود، اين است كه امريكايي‌ها مي‌خواهند بيش از هر چيزي صحنه افغانستان و مبارزه با طالبان را مديريت كنند. در واقع، خواست و نيت اصلي امريكا اين است كه از سويي، طالبان نتواند دولت مركزي افغانستان را به چالش بكشد و خود دولت مركزي تشكيل بدهد و از سوي ديگر هم نمي‌خواهد دولت افغانستان از ارتش و نيروي نظامي قدرتمند كه بتواند طالبان را نابود كند يا آنها را مجبور به سازش و پذيرش صلح كند، برخوردار باشد. اين مديريت بحران، سياست استراتژيك واشنگتن است و پاكستاني‌ها نيز با علم به اين مساله همچنان همان راهي را مي‌روند كه پيش از اين مي‌رفتند. البته نكته ديگري نيز مطرح است و آن، اين است كه امريكا توان فشار بسياري بر پاكستان ندارد زيرا ممكن است با افزايش فشارها به اسلام‌آباد، دولت اين كشور به سمت چين يا روسيه چرخش كند و امريكا نيز خواستار اين مساله نيست. با اين حال، افزايش تنش‌ها ميان كابل و اسلام‌آباد، موجب بروز برخي نگراني‌ها مبني بر وقوع جنگ ميان اين دو كشور شده است اما نگارنده اين سطور چنين نگاهي را ندارد زيرا من معتقد هستم افغانستان در موقعيت مناسبي براي جنگ قرار ندارد. ارتش پاكستان بسيار قدرتمندتر و منسجم‌تر از ارتش افغانستان است. از سوي ديگر، ابتكار عمل در اين مساله نه در دستان افغانستان و پاكستان بلكه در دستان امريكا است و واشنگتن است كه مي‌تواند موجب افزايش يا كاهش تنش‌ها باشد. اين دلايل موجب مي‌شود من اين تصور را داشته باشم كه تنش ميان پاكستان و افغانستان به سطح جنگ نرسد هرچند كه احتمال وقوع برخي درگيري‌هاي محدود و ناآرامي‌ها وجود دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون