درباره كتاب جاهطلبي اخلاقي
تقاطع اخلاق هنجاري، تحليل نهادي و نقد ايدئولوژي موفقيت
اميرحسين خداپرست
كتاب جاهطلبي اخلاقي: چگونه مانع هدر رفتن استعدادمان شويم و واقعا تاثيرگذار باشيم، اثر روتخر برخمان، تاريخنگار انديشه، روزنامهنگار و نويسنده هلندي، تلاشي نظاممند براي صورتبندي دوباره رابطه بين فرد، اخلاق و ساختارهاي اجتماعي در جهان مدرن است. اين اثر را كه به قلم شهابالدين عباسي به فارسي ترجمه شده و نشر كتاب پارسه آن را منتشر كرده است، ميتوان در امتداد طرح فكري برخمان دانست كه در آثار پيشينش، بهويژه آدمي و آرمانشهر واقعبينها (كه هر دو به فارسي ترجمه شدهاند) كوشيده بود با اتكا به شواهد تاريخي و پژوهشهاي بينرشتهاي، برخي پيشفرضهاي بدبينانه رايج درباره طبيعت انسان، امكان پيشرفت اخلاقي و نقش نهادها در شكلدهي به رفتار فردي را به چالش بكشد.به نظر ميرسد جاهطلبي اخلاقي نقطه تمركز اين طرح فكري را از سطح توصيفي و تبييني به سطح هنجاري و تجويزي منتقل ميكند و مستقيما اين پرسش را پيش ميكشد كه افراد بهرهمند از سرمايه انساني بالا در مقابل بحرانهاي ساختاري جهان معاصر چه مسووليتي دارند.
مفهوم جاهطلبي اخلاقي در اين كتاب مفهومي كليدي و چندلايه است كه برخمان آن را در تقابل با دو تلقي رايج از جاهطلبي صورتبندي ميكند. از يكسو، تلقي غالب نئوليبرال جاهطلبي را با موفقيت فردي، پيشرفت شغلي، انباشت ثروت و كسب منزلت اجتماعي مترادف ميداند و از سوي ديگر، نگرش اخلاقزده جاهطلبي را ذاتا امري خودخواهانه، خطرناك يا اخلاقا مشكوك ميشمارد. برخمان با رد هر دو تلقي، استدلال ميكند كه جاهطلبي نهتنها گريزناپذير، بلكه يكي از نيرومندترين محركهاي كنش انساني است و مساله اساسي نه مهار آن، بلكه هدايت هنجاري و عقلاني آن است. در اين چارچوب، جاهطلبي اخلاقي به معناي جهتدهي آگاهانه ميل به پيشرفت، تاثيرگذاري و تمايزهاي فردي در راستاي اهدافي است كه بيشترين فايده عمومي و كمترين آسيب ساختاري را در پي دارند. يكي از محورهاي اصلي تحليل كتاب نقد چيزي است كه برخمان آن را اتلاف ساختاري استعدادها مينامد. او با بررسي نظامهاي آموزشي رقابتي، بازارهاي كار نابرابر و سازوكارهاي فرهنگي منزلتساز نشان ميدهد كه چگونه جوامع معاصر، بهويژه در كشورهاي توسعهيافته، بخشي قابل توجه از نيروهاي انساني ممتاز خود را به سوي فعاليتهايي سوق ميدهند كه از لحاظ اجتماعي، كماثر يا حتي مخربند. برخمان، بهطور خاص، به جذب گسترده فارغالتحصيلان ممتاز دانشگاهها در بخشهايي مانند مشاوره شركتها و صنايع مبتني بر كسب سود كوتاهمدت اشاره ميكند و اين پديده را نه نتيجه انتخابهاي فردي، بلكه پيامد منطقي ساختارهاي نهادي و نظامهاي پاداشدهي مسلط و جاري ميداند. از منظر اخلاقي، كتاب تمايزي اساسي بين نيت اخلاقي و تاثيرگذاري اخلاقي برقرار ميكند. برخمان با نقد پديدههايي چون اخلاقزدگي نمايشي و كنشگري كمهزينه، استدلال ميكند كه بسياري از شيوههاي رايج خوب بودن در جوامع معاصر بيش از آنكه به كاهش رنج يا حل مسائل ساختاري منجر شوند، كاركردي نمادين و هويتي دارند. اين شيوههاي كنش، بهزعم او، اغلب جانشين تعهدهاي عميقتر و پرهزينهتر ميشوند و نوعي توهم مشاركت اخلاقي ايجاد ميكنند. در مقابل، جاهطلبي اخلاقي مستلزم تمركز بر تاثيرگذاري واقعي، قابل سنجش و بلندمدت است، حتي اگر اين امر مستلزم ترك مسيرهاي امن، پذيرش خطرات شغلي يا فاصله گرفتن از هنجارهاي رايج در منزلت اجتماعي باشد. برخمان، براي تقويت استدلالهاي خود، به شكلي گسترده از شواهد تاريخي و مطالعات موردي بهره ميگيرد. او با تحليل نمونههايي از تحولات بزرگ اجتماعي، از لغو بردهداري و اصلاحات در بهداشت عمومي گرفته تا شكلگيري دولتهاي رفاه و جنبشهاي حقوق مدني، نشان ميدهد كه تغييرات بنيادين معمولا حاصل همگرايي سه عامل بودهاند: جاهطلبي فردي، سازماندهي نهادي و تعهد اخلاقي بلندمدت. اين تحليل تاريخي روايتهاي سادهانگارانهاي را كه تغيير اجتماعي را به نيتهاي خوب جمعي يا پيشرفت اخلاقي خودبهخود فرو ميكاهند به چالش ميكشد و بر نقش كنشگران متعهد تاكيد ميورزد.
با اين توضيحات، تقريبا روشن است كه در سطح هنجاري، جاهطلبي اخلاقي نوعي اخلاق مسووليتمحور و البته پيامدگرايانه را صورتبندي ميكند كه در آن افراد نهتنها در قبال ارزشهاي اعلامشدهشان، بلكه در مقابل نتايج آفاقي انتخابهايشان مسوولند. برخمان از همه ما ميخواهد كه مسيرهاي حرفهاي، انتخابهاي شغلي و نحوه صرف زمان و انرژي خود را با اين پرسش محوري بازانديشي كنيم كه در كدام موقعيت ميتوانيم بيشترين تفاوت معنادار را ايجاد كنيم. بدين ترتيب، جاهطلبي اخلاقي را ميتوان اثري دانست كه در محل تقاطع اخلاق هنجاري، تحليل نهادي و نقد ايدئولوژي موفقيت قرار ميگيرد. اين كتاب نه راهنمايي ساده براي اصلاح و بهبود فردي است نه بيانيهاي آرمانگرايانه و فاقد پشتوانه تحليلي، بلكه كوششي است براي پيوند دادن قابليتهاي فردي با الزامهاي اخلاقي در جهاني كه با بحرانهاي پيچيده و ساختاري فزاينده مواجه است. از اين حيث، اثر برخمان ميتواند براي دانشجويان و پژوهشگران علوم اجتماعي، فلسفه اخلاق، مطالعات توسعه و نيز براي كنشگران اجتماعي و سياستگذاران منبعي جدي و بسيار جذاب براي تامل نقادانه در باب نسبت بين استعداد، قدرت و مسووليت در جهان معاصر باشد.
عضو هيات علمي موسسه پژوهشي
حكمت و فلسفه ايران