گزارشي اسنادي - پژوهشي - روزنامهنگاري
از نخستين فعاليت تخصصي مصطفي مصباحزاده، بنيانگذار روزنامه كيهان
آموزش و تربيت «وابستگان مطبوعاتي» در «موسسه عالي حرفه اي مطبوعات و روابط عمومي»
گر نبودي سخنِ تازه رقم / نشدي لوح و قلم لوح و قلم (جامي)
مريم مهدوي اصل ٭
اشاره - از سال ۱۳۹۰ هدف و انگيزهام، اجرايي كردن طرح «اسنادي - پژوهشي - روزنامهنگاري تخصصي» در حوزه «خبرنگار ديپلماسي» بود كه استاد روزنامهنگاريام، زندهياد حسين قندي، ۱۴سال پيش، آينده اين راه ناشناخته را به من نشان داد و گفت بر پايه روزنامهنگاري عمومي و آنچه در چهار جلد كتاب دانشگاهي «روزنامهنگاري نوين»، «مقالهنويسي در مطبوعات»، «تخيل در روزنامهنگاري، شش گزارش و يك سفرنامه» و «روزنامهنگاري تخصصي» به نگارش درآوردهام، مسير اخلاقي و حرفهاي در مطبوعات را دنبال كنم. ضمن اينكه همه ما بايد بدانيم از شاگردان مصطفي مصباحزاده، بنيانگذار روزنامه كيهان و كاظم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات ايران هستيم. اكنون در حالي سال نخست راهاندازي صفحه «اسناد تاريخي» با راهنمايي و مشاورههاي بسيار گرانبهاي استاد روزنامهنگاريام، بهروز بهزادي، مديرمسوول و سردبير روزنامه اعتماد را پشت سر ميگذارم كه ميتوان اين خبر را منتشر كرد كه به نقطه آغاز علمي شدن روزنامهنگاري تخصصي در ايران دسترسي پيدا كرديم. يعني با آغاز انتشار «كاغذ دارالخلافه اخبار» توسط ميرزا صالح شيرازي در زمان حكومت محمدشاه قاجار است كه در يك خط مستمرتاريخي تا زمان حكومت پهلوي دوم، نخستين رشته رسمي روزنامهنگاري در سال 1345ش.در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران تاسيس شد (كه سه دوره دانش آموخته داشت و تعطيل شد).يكسال بعد مصطفي مصباحزاده، بنيانگذار روزنامه كيهان، نخستين «موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي» را در سال ۱۳۴۶ش. تاسيس ميكند تا همزمان به آموزش و تربيت «وابستگان مطبوعاتي» وزارت امور خارجه بپردازد. هر چند، ما امروز در عصر بيخبري از چگونگي به سرانجام رسيدن اين نخستين فعاليت علمي مطبوعاتي به سر ميبريم، ولي اين ضرورت ملي وجود دارد تا با برداشتن تمامي محدوديتها و موانع، شرايط دسترسي پژوهشگران و روزنامهنگاران مستقل كشور به اسناد ديپلماسي مطبوعات ايران از سال ۱۳۴۷خورشيدي به بعد فراهم شود، چراكه اسناد مادر، به همه اهالي آن تعلق دارد و آيا بيش از اين جايز است كه در انحصار وزارت امور خارجه باقي بماند؟
تصويبنامه و ماموريت وابستگان مطبوعاتي
پيش از تاسيس نخستين موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي در ايران، توسط موسسه يا روزنامه كيهان، وابستگان مطبوعاتي در وزارت امور خارجه سير تاريخي را سپري كردند كه اين امر فقط به ايران اختصاص نداشت و طبق اسنادي كه مطالعه ميكردم، در تمامي كشورهاي جهان و در ارتباط با يكديگر اين فعاليت در حال انجام بود. بنابراين اكنون باتوجه به اندك اسنادي كه در اختيار دارم، به مراحل سير تكاملي اين موضوع باتوجه به منابع حاضر ميپردازم كه بدين شرح است: «اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه - رونوشت نامه شماره ۲۷۶۲۴/۱۲ مورخ ۱۲/۱۰/۱۳۳۹ نخستوزير - هيات وزيران درجلسه مورخ۱۰/۱۰/۱۳۳۹ بنا به پيشنهاد شماره ۷۶۱۵/۱۶ - ۱۰/۱۰/۱۳۳۹ وزارت امور خارجه و در تكميل تصويبنامه شماره ۶۱۴ مورخ ۱۲/۴/۱۳۳۹ مواد زير را تصويب نمودند: ۱- در صورتيكه وابسته تبليغاتي در انجام وظايف محوله اهمال يا طرز كار و رفتارش طوري باشد كه وزارت امور خارجه تعويض او را لازم بداند وابسته مزبور احضار و وابسته جديد بنا به پيشنهاد اداره كل انتشارات و تبليغات و موافقت وزارت امور خارجه اعزام خواهد گرديد. ۲- وابسته تبليغاتي مكلف است تحت هدايت و نظارت رييس هيات نمايندگي انجام وظيفه نمايد. ۳- وابسته تبليغاتي مكلف است از كليه گزارشهاي خود باداره كل انتشارات و راديو و همچنين از كليه انتشارات وابستگي مطبوعاتي قبل از توزيع فورا نسخهاي برييس هيات نمايندگي تسليم نمايد. ۴- وجود دفتر وابستگي مطبوعاتي در عمارت نمايندگي يا در خارج با در نظر گرفتن امكانات بسته بنظر هياتنمايندگي است. تصويبنامه در دفتر نخستوزير است. از طرف نخستوزير - اشرف احمدي.»
سپس پنج سال بعد، در برگي ديگر از اسناد ديپلماسي نوشته شده است: «وزارت امور خارجه - رياست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهي - پس از آنكه مقرر گرديد بمنظور همآهنگي و تمركز فعاليتهاي سياسي و فرهنگي و مطبوعاتي دولت در خارج از كشور، امور سرپرستي دانشجويان و وابستگان مطبوعاتي و وظايف آنها بوزارت امور خارجه محول گردد در تاريخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۴ كميسيوني با حضور جنابان آقايان وزراء اطلاعات و آموزشوپرورش و فرهنگوهنر و مدير عامل سازمان برنامه تشكيل و موافقت گرديد كه امور فوقالذكر با اعتبارات مربوطه مورد احتياج بنمايندگيهاي سياسي در خارجه انتقال يابد و سوكميسيوني از وزارتخانههاي مربوطه نحوه اجراي تصميم مزبور را به طوريكه وقفهاي در انجام امور ايجاد نگردد، تنظيم نمايد. در تاريخ ۱۹/۱۲/۱۳۴۴ بنمايندگيهاي سياسي تلگرافي اطلاع داده شد كه رايزنهاي مطبوعاتي از اول سال ۱۳۴۵ زيرنظر روساي ماموريتها انجام وظيفه خواهند نمود... به هر حال بمنظور رفع اشكالات امر در تاريخ ۱۴/۲/۴۵ جلسهاي با حضور جناب آقاي نخستوزير و با شركت جنابان آقايان وزراء اطلاعات و آموزشوپرورش و مديرعامل سازمان برنامه و نمايندگان وزارت امور خارجه تشكيل و تصميماتي بشرح زير اتخاذ گرديد: ...۳- وزارت امور خارجه وظائفي را كه وابستگان مطبوعاتي درآينده بعهده خواهند داشت براي جلوگيري از لوث مسووليت معين خواهد كرد و نيز ترتيباتي را كه براي ايجاد رابطه مستقيم فوري و دايم بين وابستگان مطبوعاتي و وزارت اطلاعات و مامورين سرپرستي و وزارت آموزشوپرورش لازم است پيشنهاد خواهد كرد...۶- ماموريني كه از طرف وزارت امور خارجه براي تصدي سرپرستي يا امور مطبوعاتي انتخاب خواهند شد بايد قبل از عزيمت بمحل ماموريت يك دوره كارآموزي در وزارتخانههاي مربوطه را بگذرانند. وزير امورخارجه.»
وظايف و مقام وابستگان مطبوعاتي
در همين راستا، در بخشي از گزارش ۷صفحهاي كه براي وزارت امور خارجه نوشته شده، آمده است: «اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه - تاريخ ۲۹مرداد ۱۳۴۵- وزارت امور خارجه بعرض ميرسد: قريب پنجسال است كه وابستههاي مطبوعاتي ايران در كشورهاي بيگانه تحت نظر اداره انتشارات و راديوي سابق - وزارت اطلاعات كنوني بانجام وظائف محوله مشغول بودهاند... حال كه به صلاحديد مقامات عاليه امر وابستههاي مطبوعاتي بوزارت امور خارجه محول شده است بايد از تجارب گذشته و سير مدركات سياسي فراواني كه در وزارت امور خارجه انباشته است، بهرهبرداري نمود و با تجربياتيكه [تجربياتي كه] در دست است برنامه قاطع و دامنهدار و عميقي براي نحوه كار وابستههاي مطبوعاتي تنظيم كرد... و تدابيري به كار افتد كه سازمان وابستگان مطبوعاتي جلوهگاه حقيقت ترقي و تعالي ايران و آيينه انعكاس سياست خارجي ايران گردد... ۱- بايد وابستههاي مطبوعاتي با وظايف خطيرشان از ديدگاه وزارت امور خارجه آشنا شوند و قبل از هر چيز سازمان كار در وزارت امور خارجه آماده و مجهز گردد و چرخ اطلاعاتي مركز به سرعت و دقت بگردد تا وقفه در كار پيش نيايد و انتخاب و اختيار طرق صواب و ناصواب ميسر افتد و منقصتي[كاستي] در رهبري و فراهم آوردن وسائل رخ ندهد. ۲- در انتخاب وابستههاي مطبوعاتي بايد كمال دقت و مراقبت بعمل آيد كه مرداني صلاحيتدار و بامعرفت و چارهگر و با ايمان و عقيده برگزيده شوند... عبدالحسين حمزاوي - مشاورعالي.»
همچنين در برگي ديگر از اسناد ديپلماسي وزارت امور خارجه، درباره «وظايف وابستگان مطبوعاتي» در سال ۱۳۴۵ ش. نوشته شده است: «۱- مطالعه روزانه كليه جرايد و مطبوعات و انتشارات محل بمنظور تامين مقاصد ذيل: الف - ارايه روزانه عين اخبار و مقالات راجع بايران به رييس ماموريت. ب - تهيه و تنظيم و مخابره گزارش كلي روزانه بمركز از اخبار و مقالات منتشره در مطبوعات محل راجع بايران. ج - مخابره يا ارسال فوري متن اخبار و مقالات راجع بايران در موارد خاص به تشخيص رييس ماموريت. ۲- تهيه و نگاهداري يك آرشيو دقيق از كليه اطلاعات مربوط بايران اعم از انتشارات محلي يا اطلاعاتي كه از مركز به نمايندگي فرستاده ميشود. ۳- ارسال گزارش مرتب درباره نحوه وصول و كميت انتشارات تبليغاتي كه از وزارت اطلاعات فرستاده خواهد شد. ۴- مراوده و تماس دايم و مستقيم با وابستگان مطبوعاتي ساير كشورها در محل ماموريت. ۵- مراوده و تماس دايم با ارباب جرايد و مطبوعات و مديران راديو و تلويزيون محل و سعي در ايجاد مناسبات دوستانه با آنان. ۶- اعلام خبر مسافرت خبرنگاران و ارباب جرايد عكاسان و فيلمبرداران خارجي كه قصد مسافرت بايران را دارند و تهيه و ارسال بيوگرافي و سوابق و نظرات سياسي آنان براي ارسال بمركز. ۷- اقدام جهت انتشار مطالب و نظرياتي كه از مراكز ارسال ميشود در مطبوعات محل. ۸- كمك باجراي برنامههاي انتشاراتي و تبليغاتي مخصوص در اعياد و روزهاي تاريخي طبق برنامه و دستور مركز و نيز نمايش فيلمهاي خبري مستند در تلويزيون و سينما يا محل پذيرايي سفارت طبق تشخيص و نظر ماموريت. ۹- راهنمايي و دادن اطلاعات لازم بمراجعين خارجي. ۱۰- كمك به اجراي برنامههاي سازمان جلب سياحان.»
سپس يكسال بعد در بخشي از سندي ديگر به تاريخ ۸/۱۲/۴۶ اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه خطاب به اداره كل تشريفات نوشته شده است: «در مورد حق تقدم وابستگان مطبوعاتي باطلاع ميرساند در نظر گرفته شده است كه از اين پس كليه اشخاصي كه براي تصدي امور مطبوعاتي به سفارتخانهها...اعزام ميشوند فقط داراي سمت «وابسته مطبوعاتي» باشند و مقامشان پس از رايزن و قبل از دبير اول نمايندگي باشد... سرپرست اداره وابستگيهاي مطبوعاتي - شاپوريان.»
هيات امناء و اساسنامه موسسه مطبوعات
مصطفي مصباحزاده (۱۲۸۷- ۱۳۸۵ش.) كه در سال ۱۳۲۷ق. و درنخستين سال سلطنت احمدشاه قاجار در شيراز متولد شد و دكتري حقوق را در زمان پهلوي اول از دانشگاه سوربون فرانسه گرفت، در زمان حكومت پهلوي دوم، سناتور و نماينده مجلس شوراي ملي شد و در نهايت موسسه كيهان را بنيانگذاري كرد و در سال ۱۳۸۵ در ۹۸ سالگي در امريكا درگذشت. در بخشي از سندي كه از او در آرشيو اداره اسناد وزارت امور خارجه پهلوي دوم وجود دارد، نوشته شده است: «روزنامه كيهان - تاريخ ۱۹/۱/۴۶- جناب آقاي اردشير زاهدي وزير محترم امور خارجه... نخستين موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي در ايران به زودي گشايش مييابد [مييابد]. كيهان سرافراز است پس از سالها كوشش سرانجام موسسهاي را بنيان نهاد كه ميهن ما بسيار به آن نيازمند است... روزنامه كيهان با پايهگذاري موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي و تربيت خبرنگاران، نويسندگان، مترجمان، مشاوران روابط عمومي ميخواهد كوشش كند مطبوعات و دستگاههاي انتشاراتي... كار خود را هر چه بهتر انجام بدهند يكي از سازمانهاي بزرگ كشور كه از كار اين موسسه برخوردار خواهد بود، وزارت امور خارجه است، زيرا فارغالتحصيلان موسسه در آينده نزديك خواهند توانست بنام مشاور مطبوعاتي و روابط عمومي وابستگان فرهنگي و مطبوعاتي طبق اصول علمي امروز در كشورهاي ديگر بانجام خدمات ملي و شناساندن پيشرفتهاي بزرگ ايران بجهانيان موفق شوند. بدينترتيب چنانكه ملاحظه ميگردد ميان وزارت امور خارجه و موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي همبستگي نزديكي ديده ميشود و بهمين مناسبت است كه عضويت آنمقام محترم در هيات امناي موسسه پيشبيني شده است... دكتر مصطفي مصباحزاده.»
همچنين در سندي ديگر به نام هيات امناي اين موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي اشاره شده كه بدين شرح است: «وزارت آموزش و پرورش - اداره كل تعليمات عاليه - تاريخ ۸/۱۲/۴۵-موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي - شوراي مركزي دانشگاهها در يكصدوسيامين جلسه مورخ۲۴/۱۱/۴۵ هيات امناء آن موسسه را بشرح زير تصويب كرد: ۱- وزير امور خارجه يا نماينده ايشان ۲- وزير اطلاعات يا نماينده ايشان ۳- وزير فرهنگ و هنر يا نماينده ايشان ۴- رييس انجمن مطبوعات ۵- آقاي دكتر عليقلي اردلان ۶- آقاي دكتر علياكبر سياسي ۷- آقاي ابراهيم پورداود ۸- آقاي مهندس رضا قطبي ۹- آقاي عبدالرحمن فرامرزي ۱۰- آقاي دكتر قاسم طاهباز ۱۱- آقاي دكتر مصطفي مصباحزاده. دبير كل شوراي مركزي دانشگاهها، دكتر بديعي.»
در همين راستا، در بخشي از محتواي اساسنامه اين موسسه عالي نيز نوشته شده است: «وزارت آموزش و پرورش - اساسنامه موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي - ماده۱- بمنظور تربيت متخصصان حرفهاي براي مطبوعات و راديو و تلويزيون در رشتههاي: نويسندگي و خبرنگاري - مترجمي - عكاسي و فيلمبرداري - تبليغات و روابط عمومي - راديو و تلويزيون موسسهاي عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي بر طبق قانون تاسيس شوراي مركزي دانشگاهها و مقررات آن تاسيس ميشود... ماده۲- موسسه غيرتجاري است و با سرمايه شخص موسس ايجاد ميگردد... ماده۴- موسسه داراي اركان سهگانه زير است: الف - هيات امناء. ب - موسس. ج - شوراي آموزشي... ماده۹- دوره تحصيل در موسسه ۲سال است. ماده۱۰- برنامه تحصيلي موسسه بتصويب شوراي مركزي دانشگاهها خواهد رسيد. ماده۱۱- شرط ورود بموسسه داشتن ديپلم كامل متوسطه يا معادل آنست و تعداد داوطلبان هر رشته در هر سال با تصويب شوراي مركزي دانشگاهها تعيين خواهد شد. ماده ۱۲- بداوطلبانيكه [به داوطلباني كه] از عهده امتحانات مقرر برآمده باشند گواهينامه حرفهاي داده خواهد شد كه ارزش آن عالي (فوق ديپلم - كمتر از ليسانس) در رشتههايي كه تحصيل كردهاند، ميباشد. ماده ۱۴- در صورتيكه هيات امناء انحلال موسسه را ضروري تشخيص دهد گزارش بشوراي مركزي دانشگاهها تقديم خواهد داشت و پس از تصويب پيشنهاد مزبور مشروط برآنكه تكليف هنرآموزان روشن شده باشد موسسه منحل خواهد شد. اين اساسنامه مشتمل بر ۱۴ماده و ۷تبصره در يكصد و بيست و نهمين جلسه مورخ ۱۰/۱۱/۴۵ شوراي مركزي دانشگاهها بتصويب رسيده صحيح است. دبيركل شوراي مركزي دانشگاهها، دكتر بديعي.»
رشته نويسندگي و خبرنگاري بينالمللي
در حالي كه در اسناد ديپلماسي، به جزييات كامل مقررات تحصيلي موسسه عالي حرفهاي مطبوعات و روابط عمومي و همچنين ريز دروس: ۱- رشتههاي نويسندگي و خبرنگاري كه به زيرمجموعههاي نويسندگي و خبرنگاري اقتصادي، نويسندگي و خبرنگاري قضايي، نويسندگي و خبرنگاري سياسي، نويسندگي و خبرنگاري بينالمللي تقسيم ميشود، ۲- رشته راديو و تلويزيون، ۳- رشته تبليغات و روابط عمومي، ۴- رشته مترجمي و ۵- رشته عكاسي و فيلمبرداري پرداخته شده، با توجه به تمركز ما بر «وابستگان مطبوعاتي»، به ذكر بخشي از رشته نويسندگي و خبرنگاري و سپس خبرنگاري بينالمللي ميپردازيم كه بدين شرح است: «رشته نويسندگي و خبرنگاري: الف- ايرانشناسي: ۱- تاريخ فرهنگ و تمدن ايران ۲- وضع اقتصادي و اجتماعي ايران قبل از انقلاب ششم بهمن ۳- قانون سپاهيان انقلاب و برنامه و روش كار آنان ۴- امورتعاوني (شركتهاي تعاوني روستايي - شركتهاي تعاوني مصرف) ۵- برنامهريزي اقتصادي و اجتماعي ايران ۶- انقلاب مشروطيت و قانون اساسي ايران ۷- تشكيلات و سازمانهاي اداري ايران ۸- مسائل كار - قوانين كار، بيمههاي اجتماعي و رفاه كارگران و قانون سهيم كردن كارگران در سود كارخانهها ۹- اداره شهرها و عمران شهري ۱۰- برنامههاي صنعتي و توليدي كشور ۱۱- منابع طبيعي ايران و طرق بهرهبرداري از اين منابع ۱۲- زن و خانواده ايراني ۱۳- روابط ايران با كشورهاي خارج ۱۴- جغرافياي اقتصادي ايران. ب- اطلاعات عمومي بينالمللي: ۱۵- تاريخچه تاسيس جامعه ملل، سازمان ملل متحد و ساير موسسات بينالمللي ۱۶- جغرافياي طبيعي و انساني جهان و مسائل مربوط به جمعيت ۱۷- مسائل اقتصادي بينالمللي ۱۸- معاهدات و قراردادهاي بينالمللي ۱۹- تاريخ مختصر روابطبينالمللي معاصر۲۰- همكاريهاي بينالمللي ج- دروس حرفهاي مطبوعات... د- شيوه نگارش مطبوعات... هـ - زبان خارجه... ۴- براي نويسندگي و خبرنگاري بينالمللي دانشجويان بايد مواد زير را بگذرانند: ۴۵- سازمانهاي بينالمللي ۴۶- مكتبهاي سياسي ۴۷- مسائل سياسي مهم معاصر ۴۸- آشنايي با كشورهاي همسايه ۴۹- همكاريهاي منطقهاي ۵۰- وابستهها و مشاورين مطبوعاتي ۵۱- خبرنويسي و تفسير مسائل بينالمللي ... .»
آموزش «روزنامهنگاري تخصصي»
در پنج دهه سكوت، انكار و توجه نكردن وزارت امور خارجه به آموزش و تربيت نسل ديپلماتها از يك سو كه در گزارش ۳۰آذر۱۴۰۴ با تيتر «سرانجام آموزش و تربيت ديپلماتها يك قرن پس از تاسيس مدرسه علوم سياسي» به آن پرداختم و از سوي ديگر با كنار رفتن نسلي از روزنامهنگاران متخصص، بر اساس اسناد ديپلماسي۱۳۴۶ش. وزارت امور خارجه و موسسه كيهان كه متاسفانه از اين تاريخ به بعد به اسناد مادر وزارت خارجه دسترسي ندارم، اما حسين قندي (۱۳۳۰-۱۳۹۴ش.) در سال ۱۳۵۱ش. كه نخستين فعاليت حرفهاي روزنامهنگاري خود را در روزنامه كيهان آغاز كرد و از شاگردان مصطفي مصباحزاده بنيانگذار روزنامه كيهان و همچنين كاظم معتمدنژاد «پدر علم ارتباطات ايران» است، در سال ۱۳۸۴ش. مبادرت به نگارش نخستين كتاب «روزنامهنگاري تخصصي» كرد. از آنجا كه من از سال ۱۳۸۰ش. در «مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها»، شاگرد استاد قندي شدم و به دليل علاقهام به ديپلماسي، او از همان ابتدا آموزش من را در حوزه تخصصي «خبرنگاري ديپلماسي» و به مدت ۱۰سال آغاز كرد، بنابراين اكنون به بخشي از «پيشگفتار» او در كتاب «روزنامهنگاري تخصصي» ميپردازم كه بدين شرح است: «اين كتاب را با رسيدن به دو هدف گرد آوردم: ۱- انديشه فراهم آوردن كتابي درباره روزنامهنگاري تخصصي از حدود ۱۹سال پيش (سال ۱۳۶۵) ذهنم را مشغول كرده بود. در سالهاي تدريس روزنامهنگاري تخصصي در دانشكده علوماجتماعي، دانشگاه علامه طباطبايي در هر نيمسال تحصيلي بحثهايي به اين درس اضافه ميكردم و نكاتي را نيز براي خود يادداشت برميداشتم به اميد اينكه روزي اين مجموعه را فراهم آورم. تنگناي عمدهاي كه در اين درس وجود داشت به نحوه تدريس يا برداشت دانشجويان ارتباط نداشت، نقص عمده آموزش دانشگاهي روزنامهنگاري بوده و هست... در تابستان ۱۳۷۷ در مقالهاي كه به سمينار بررسي مسائل مطبوعات ايران، ارايه كردم درباره نيروي انساني متخصص در مطبوعات و ضرورت تربيت روزنامهنگار متخصص، سخن گفتم چون اين نقيصه بزرگ را كاملا حس و درك ميكردم... .»
و در پايان اين گزارش، اين سوال مطرح ميشود كه در پنج دهه گذشته، اجازه دسترسي نداشتن پژوهشگران و روزنامهنگاران مستقل كشور به اسناد مادر ديپلماسي در وزارت امور خارجه، چه آسيبهاي بلندمدتي را در بحث آموزش و تربيت نيروي انساني براي تامين منافع كشور، منافع ملي و منافع بينالمللي ايران وارد كرده است؟
٭ روزنامهنگار و پژوهشگر