• 1404 يکشنبه 7 دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6226 -
  • 1404 يکشنبه 7 دي

نگاهي به تاريخچه آثار پاپ و سياسي، اجتماعي در سالروز درگذشت جواد بديع‌زاده

هنرمند ذائقه‌ساز موسيقي

در اين نوشتار به اين پرسش پرداخته‌ايم كه چگونه يك هنرمند مي‌تواند سلايق عمومي را به نبوغ موسيقايي نزديك كند؟

هاتف شرار

 مدت‌هاست كه درباره موسيقي پاپ ايران مناقشات و بحث و جدل فراواني وجود دارد. واژه «پاپ» يا همان «پاپيولار (Popular)» به معناي مردمي بودن است؛ يعني موسيقي‌اي كه هضم و درك آن براي عامه مردم آسان‌تر است. اينجا بر اين نكته بايد تاكيد كرد كه متاسفانه امروز تفاوت ميان موسيقي پاپ و موسيقي اصيل يا سنتي، اغلب بر اساس استفاده از ابزارآلات و سازها شناخته مي‌شود؛ يعني اين‌طور پنداشته مي‌شود كه اگر در يك اثر، آلات موسيقي كلاسيك استفاده شود، آن اثر در شمار كارهاي كلاسيك و سنتي قرار مي‌گيرد، در حالي كه به هيچ عنوان اين گزاره درست نيست. در سراسر جهان، موسيقي اصيل يا كلاسيك هر كشور، به دليل سنگيني بسياري از قطعاتش، گاه از دايره علاقه عموم مردم خارج مي‌شود. به همين دليل هم موسيقي پاپ رشد پيدا مي‌كند و طرفداران زيادي هم به خود جلب كرده است. 

در اينجا با نگاهي به زندگي هنري جواد بديع‌زاده ميراث او را در حوزه موسيقي پاپ و آثار سياسي و اجتماعي بررسي مي‌كنيم. همچنين در اين نوشتار درباره نقش بديع‌زاده در تحول موسيقي مردمي ايران خواهيد خواند و در نهايت با تكيه بر اطلاعات داده شده و بر مبناي زيست هنري بديع‌زاده اين پرسش را دستمايه قرار مي‌دهيم كه چگونه يك هنرمند مي‌تواند پيوندي ميان موسيقي اصيل و ذائقه عمومي پديد آورد؟

سيد جواد بديع‌زاده پاييز سال ۱۲۸۱ خورشيدي در تهران متولد شد، او فرزند شادروان «سيد اناري» بود. سيد اناري، مردي روحاني، اهل فضل، فرهنگ، ادب و دين بود. با اين اوصاف بديع‌زاده در فضاي منبرخوانان قديمي رشد كرد و در همان بستر، رديف‌ها و دستگاه‌هاي آوازي را به ‌تدريج آموخت. شخصيت بديع‌زاده وجوه مختلف و متعددي دارد كه پرداختن به همه ابعاد آن در اين مجال ممكن نيست، اما يك مرور كلي بر آن خواهيم داشت تا بتوانيم به محور اصلي اين گزارش متمركز شويم.

نقش و جايگاه بديع‌زاده

جواد بديع‌زاده در صفحات گرامافون، به‌ ويژه با تار عبدالحسين‌خان شهنازي، آوازهاي بسيار ارزشمندي را ضبط كرده كه بيانگر قدرت او در آوازخواني است. شيوه خواندن آواز او بيشتر، سنتي و متمايل به شيوه خوانندگان دوره قاجار بود. در عين حال، بديع‌زاده آهنگسازي كم‌نظير هم به شمار مي‌رفت؛ چراكه آهنگ‌هايي كه او ساخت، همانند بسياري از خوانندگان ديگر، صرفا خواندن شعر به‌ صورت ضربي يا استفاده از جملات رايج بداهه‌خواني نبود. آثار او گويي حاصل ذهن نوازنده‌اي است كه سال‌ها با جملات رديف‌هاي‌سازي مانوس بوده و همزمان از موتيف‌ها و جملات آوازي هم بهره مي‌برد. بديع‌زاده در آهنگسازي، سبكي منحصربه‌فرد داشت و بعدها بر بزرگان موسيقي، چون زنده‌يادان مجيد وفادار، پرويز ياحقي و ديگران هم تاثير گذاشت. او به دليل آشنايي كامل با زبان فرانسه، به‌طور طبيعي به آثار و آهنگ‌هاي اروپايي هم گوش مي‌داد و مدتي نيز به كشور آلمان سفر و آثاري را با اركسترهاي آلماني هم ضبط كرد كه همگي ساخته خود او بودند. ناگفته نماند كه او به زبان عربي هم تسلط داشت و در خاطرات و دست‌نوشته‌هاي شخصي‌اش ترجمه‌هايي از برخي سوره‌هاي قرآن ديده مي‌شود. بديع‌زاده نخستين اثر خود را با نام «جلوه گل» در يك‌صد سال قبل يعني سال ۱۳۰۴ با تار عبدالحسين‌خان شهنازي ضبط كرد. به دليل احاطه و آشنايي او با موسيقي غرب، براي نخستين‌بار - آن‌گونه كه در كتاب خاطراتش آمده است‌- ريتم والس يا ضربي‌هاي مشابه را وارد موسيقي ايران و آثار متعددي در اين زمينه اجرا كرد.

او آهنگ‌هايي را كه ريشه در موسيقي اصيل ايراني داشتند، به ‌خوبي مي‌شناخت و به‌ درستي هم اجرا مي‌كرد. همچنين برخلاف بسياري از خوانندگان دوره قاجار كه اغلب در محدوده صداي زير و اصطلاحا «چپ‌كوك» مي‌خواندند، بديع‌زاده در گام‌هاي پايين‌تر و در محدوده بم‌خواني، آواز اجرا مي‌كرد و اين كار را به ‌نحو احسن انجام مي‌داد. پس از آن، به سفارش و راهنمايي‌هاي زنده‌ياد اسماعيل مهرتاش كه با موسيقي عامه مردم آشنايي بيشتري داشت، به اجراي آثاري با حال ‌و هواي مردمي‌تر متمركز شد. او با هنرمنداني همچون ابوالحسن‌خان صبا، اسماعيل مهرتاش، اسماعيل ساتري و مهدي خالدي ضبط‌هايي انجام داد كه برخي از آنها جنبه طنز و فكاهي داشتند. در كنار اين آثار، آهنگ‌هاي كلاسيك و اصيل و جدي او، مانند «خزان عشق» يا همان «شد خزان» - كه مشهورترين اثر بديع‌زاده با شعر رهي‌معيري است - و نيز آثاري همچون «جلوه گل»، «مرغ بي‌آشيان» و ديگر آثار، جايگاه ويژه‌اي دارند. او همچنين آثاري با جنبه فكاهي و مردمي هم اجرا كرد كه حال ‌و هواي پاپ پيدا مي‌كردند، مانند «داد از كرايه‌خانه»، «ماشين مشدي‌ممدلي»، «يكي يه پول خروس»، «مرد دو زن» و... اين آثار، با وجود بهره‌گيري از احساسات و ملودي‌هايي كه گاه رنگ ‌و بويي از موسيقي غربي داشتند، بدون ورود به ابتذال و همچنين با تكيه بر موسيقي اصيل ايراني ارايه شدند.

در واقع مي‌توان گفت كه بديع‌زاده نخستين كسي بود كه اشعار فكاهي و اجتماعي را در آن دوران به‌ شكلي موثر اجرا كرد. اين آثار آنچنان تاثيرگذار بودند كه در كنار تحسين عمومي، منتقداني هم داشتند؛ با اين حال، استقبال گسترده مردم نشان داد كه اين مسير با جامعه پيوندي عميق برقرار كرده است. با تمام اينها كه گفته شد به نظر برخي صاحب‌نظران، حتي مي‌توان بديع‌زاده را به نوعي پايه‌گذار موسيقي پاپ ايراني دانست و هنرمندان و پژوهشگران بسياري بر اين اعتقاد هستند.

يكي از ترانه‌هاي عاشقانه و شاد او در ريتم دوچهارم با نام «خيلي قشنگه، مست و ملنگه» داستاني عاشقانه از يك شخص و معشوقه‌اش را روايت مي‌كند. در اين زمينه هم بايد عنوان كنم كه حتي برخي او را نخستين «رپ‌خوان» ايراني هم دانسته‌اند كه البته تعبير دقيقي نيست؛ بلكه مي‌توان گفت او با الهام از «بحر طويل»، به چنين فرم‌هايي دست پيدا كرده است.

بديع‌زاده بعدها آثار متفاوت ديگري هم ساخت كه خوانندگاني چون قوامي، ايرج و عهديه آنها را در برنامه «گل‌ها» اجرا كردند. يكي از نوآوري‌هاي مهم او، آهنگسازي روي ديباچه گلستان سعدي -‌كه نثري مسجع دارد- بود كه با اركستر شما و راديو و با صداي استاد ايرج ضبط شد. او در حوزه مديريتي هم نقش داشت و از مديران ارشد موسيقي راديو هم بود و در اين حوزه عملكرد موفقي هم داشت. از ادامه‌دهندگان راه و شيوه تصنيف‌خواني او مي‌توان به منوچهر همايون‌پور، داريوش رفيعي، صمد پيوند و كوروس سرهنگ‌زاده اشاره كرد كه هر يك در دوره‌اي خاص، اين نوع تصنيف‌خواني را به شكلي درخشان عرضه كردند. اينها تنها بخشي از ميراث ارزنده استاد بديع‌زاده است.

استاد بديع‌زاده از اواخر دهه بيست به بعد، كمتر به خوانندگي پرداخت و بيشتر به مديريت برنامه‌هاي راديو و آهنگسازي براي خوانندگان مختلف مشغول شد. اگرچه در دهه بيست، موسيقي جز در ايران آغاز به فعاليت كرد و خوانندگاني چون حميد قنبري، پرويز خطيبي و جمشيد شيباني وارد اين عرصه شدند، اما مي‌توان با قطعيت گفت كه بديع‌زاده در اين زمينه هم تاثيرگذار بوده است؛ چراكه اين هنرمندان، با وجود نوآوري‌هايي كه داشتند، از پيشگاماني چون بديع‌زاده الهام گرفتند و در واقع يكي از كساني كه تاثيرگذار بودند كه بستر نوآوري فراهم شود، شخص بديع‌زاده بود.

در روزگار امروز هم شاهد هستيم كه آثاري كه با نگاه نو ساخته مي‌شوند، برخي پيشكسوتان با نگاه متعصبانه به آنها نگاه مي‌كنند كه در طول ساليان دراز ديده و شنيده‌ايم كه چنين مقاومت‌هايي نسبت به آثار نو بوده و هست البته كه نمي‌توان منكر شد كه در اين ميان بسياري هستند كه آثار ضعيف و بي‌بنيه را در لباس نوآوري ارايه مي‌كنند كه در اينجا به آنها اشاره ندارم، چون موضوع بحث ما نيست، اما اين نگاه متعصبانه هم در مقابل كارهاي نو هميشه بوده و هست. بديع‌زاده يكي از پيشگاماني بود كه ريشه‌دار و اصيل و بدون نگاه تعصبي كارهاي خود را ارايه كرد كه اين خود تاثير زيادي بر هنرمندان پس از او داشت.

همچنين موسيقي كوچه‌باغي يا «بيات تهران» از حوزه‌هايي بود كه بديع‌زاده توجه ويژه‌اي به آن داشت. او در صفحات گرامافون، آوازهايي در اين سبك با ويولن استاد صبا اجرا و ضبط كرد. استاد ايرج نيز نقل مي‌كرد كه زماني كه خواننده رسمي راديو بود، بديع‌زاده به او سفارش كرد كه آواز كوچه‌باغي بخواند، استاد ايرج در ابتدا با اين پيشنهاد مخالفت كرده بود، اما بديع‌زاده در مقابل تضمين داده بود كه اين سبك خواهد درخشيد؛ چراكه بازتاب فرهنگ مردم تهران است و همين اتفاق هم به وقوع پيوست. بعدها خوانندگاني چون دلكش، پروين و پس از اينها صمد پيوند و مرتضي احمدي نيز در اين سبك آثاري اجرا كردند كه در مقاله‌اي مجزا بايد درباره اين موضوع سخن گفت كه اميدوارم فرصت دست دهد و درباره موسيقي بيات تهران يا كوچه‌باغي نيز مفصل نوشتاري داشته باشم.

تاثير آشنايي با ريشه‌ها بر آثار اجتماعي 

بديع‌زاده به ادبيات فارسي تسلط كامل داشت و همين امر سبب شد هيچ‌گاه آثارش به ابتذال كشيده نشود. او با درك معضلات جامعه آثار موسيقايي ساخت كه به شكل‌هاي مختلف اشاره به موقعيت‌هاي دشوار اجتماعي دارد. اين عمق آشنايي به ادبيات و شناخت او از جامعه باعث شد آثار اجتماعي بديع‌زاده بدرخشد، اما متاسفانه امروزه شاهد هستيم كه حتي تعريف آثار اجتماعي تغيير پيدا كرده و خيلي‌ها گمان مي‌كنند كه آثار موسيقايي كه صرفا كلام سياسي و اعتراضي دارند، لزوما آثار اجتماعي هستند، اين در صورتي است كه اغلب مسائل روز اجتماع، تفاوت بسياري با آثار موسيقايي با مضمون سياسي دارند. قياسي داشته باشيم در اين زمينه: مثلا آثار سياسي و اجتماعي در دهه‌هاي قبل توسط عارف قزويني و اميرجاهد ساخته شده‌اند و همچنان در حوزه موسيقي كلاسيك و سنتي كه مضمون سياسي و اجتماعي دارند، همين آثار پرچمدار هستند. در موسيقي ملي و كلاسيك ما اين آثار كمرنگ شده‌اند و حتي اگر هنرمندي كه در ژانر كلاسيك و سنتي فعاليت دارد، چنين آثاري را اجرا كند يا اصطلاحا آثار كميك و فكاهي بسازد، به ‌شدت توسط متعصبان مورد نقد قرار مي‌گيرد و اين مساله موجب شده كه موسيقي ايراني به لحاظ مضامين سياسي و اجتماعي به سمت تك‌بعدي شدن پيش برود. به همين دليل است كه امروز شاهد هستيم، آثاري كه با مضمون سياسي و اجتماعي و البته بيشتر اعتراضي خلق مي‌شوند، اغلب و بيشتر توسط جواناني است كه آهنگ‌هاي پاپ، رپ و راك مي‌خوانند و موسيقي كلاسيك در اين زمينه بدون رشد باقي مانده و غالبا آثار گذشته را تكرار مي‌كند.

اين مساله‌اي است كه بايد به آن توجه كرد و با بازخواني آثار هنرمنداني همچون بديع‌زاده به اين درك رسيد كه واقعا تعصب معنايي ندارد و بايد در تمام زمينه‌ها نگاه تك‌بعدي نداشت.

پيوند موسيقي اصيل و ذائقه عمومي 

آن‌طور كه به نظر مي‌رسد، بديع‌زاده بيش از ۸۰۰ آهنگ ساخته است كه بسياري از آنها را خودش اجرا كرده و بسياري ديگر را براي خوانندگان مختلف ساخته است. اين آثار با تنظيم بزرگاني چون روح‌الله خالقي، جواد معروفي، ناصر زرآبادي و ديگران، با اركسترهاي بزرگ و كوچك ضبط شده و بارها از راديو پخش شده‌اند.

او هنرمندي اصيل و فرهنگ‌پرور بود. جالب است عنوان كنم كه با وجود آنكه فرزندانش همگي تحصيلكرده و هنردوست بودند، هرگز اجازه فعاليت حرفه‌اي در موسيقي را به آنها نداد. او چهار پسر و يك دختر داشت كه خوشبختانه چهار تن از آنها هم در قيد حيات هستند. خانم الهه بديع‌زاده و فرزند ايشان، خانم هديه امين‌سلماسي، فيلم مستندي درباره اين هنرمند بزرگ تهيه كرده‌اند و خاطرات او را با همكاري چند تن از پژوهشگران منتشر ساخته‌اند. كتابي هم با عنوان «خاطرات بديع‌زاده؛ از گلبانگ محراب تا بانگ مضراب» منتشر شده است.

پس از انقلاب ۱۳۵۷، بديع‌زاده تا زمان درگذشتش در نهم دي‌ماه ۱۳۵۸ در كنج عزلت زيست. او در قطعه 8 آرامگاه بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

پس از حدود بيست سال سكوت در موسيقي پاپ ايران، با صدور مجوز فعاليت براي اين نوع موسيقي، خوانندگان ديگري وارد اين عرصه شدند كه متاسفانه بسياري از آنها هم كيفيت نازلي دارند. امروز موسيقي پاپ، بخش بزرگي از جامعه را پوشش مي‌دهد و نقد و بررسي آن مجالي گسترده مي‌طلبد. با اين همه، بايد دانست كه مي‌توان سيد جواد بديع‌زاده را به جد، نخستين خواننده موسيقي پاپ ايراني ناميد كه البته هنرش ريشه‌دار و عميق بود. او در طول 77 سال زندگي هنري خود، آثاري ماندگار و مهم براي مردم ايران به يادگار گذاشت. بديع‌زاده هوش و ذكاوتي كم‌نظير داشت و فراتر از زمان خود مي‌انديشيد و همين هم باعث شده كه اگر كسي امروز هم آثار او را بشنود احساس مي‌كند، اين آثار حرف زمانه خودش را مي‌زند. حتي آثار فكاهي او نيز بر خوانندگان هم‌دوره‌اش تاثير گذاشت؛ چنانكه مرحوم ظلي هم چند اثر فكاهي اجرا كرد كه بي‌ترديد از بديع‌زاده تاثيرپذيرفته بود.

در دهه هفتاد هم خوانندگاني چون صديق تعريف و علي رستميان آثار «جلوه گل» و «خزان عشق» يا همان «شد خزان» را با اركسترهاي سازهاي ملي ايراني اجرا كردند. اگرچه بسياري از مردم بديع‌زاده را تنها با «شد خزان» مي‌شناسند، اما شايسته است پژوهشگران، هنرمندان و علاقه‌مندان موسيقي بيش از پيش به زندگي و آثار اين هنرمند بزرگ توجه نشان دهند و بيشتر ميراث او را مورد بررسي قرار دهند؛ چراكه هنرمنداني همچون بديع‌زاده در واقع پلي مستحكم ميان موسيقي اصيل ايراني و ذائقه عمومي ساختند كه مي‌تواند همچنان الهام‌بخش باشد و الگو قرار گيرد.

در پايان بايد گفت كه سيدجواد بديع‌زاده نقش مهمي در ورود بسياري از هنرمندان به عرصه موسيقي و به ‌ويژه راديو داشت. از جمله مي‌توان به داريوش رفيعي اشاره كرد كه به ‌نوعي خانه‌زاد بديع‌زاده و مورد حمايت بسيار او بود؛ ضمنا بديع‌زاده چند آهنگ هم براي داريوش رفيعي ساخته است. حتي در يكي از مصاحبه‌ها و همچنين در اشاراتي كه در كتاب «راز مانا» شده و همچنين نقل قول‌ها، عنوان شده كه وقتي محمدرضا شجريان به برنامه گلها و راديو مي‌رود و ابتدا در شوراي موسيقي راديو پذيرفته نمي‌شود، با سفارش استاد بديع‌زاده در برنامه «برگ سبز» شماره ۲۱۶ نخستين اثر خود را با كمال استادي و ملاحت و لطافت اجرا مي‌كند كه ايشان هم به يكي از درخشان‌ترين چهره‌هاي موسيقي ايران بدل شدند.

با نگاهي به زندگي هنري بديع‌زاده و تمام گزاره‌هايي كه در اين نوشتار گزارش شد، مي‌توان گفت كه هنرمندان براي تاثيرگذاري و پيوند موسيقي جدي با ذائقه عمومي بايد به دور از تعصب و با تكيه بر ريشه‌ها و شناخت عميق آثار را خلق و ارايه كنند. هر كدام از اين اصول ناديده گرفته شوند به‌طور طبيعي و از زاويه‌اي خاص با شكست مواجه خواهند شد. تمركز و مطالعه بر شخصيت‌هاي هنري همچون بديع‌زاده كمك مي‌كند كه اين پيوند و دوري از تعصب با شناخت عميق صورت بگيرد و چه نيكو است كه هنرمندان امروز هم همچون استاد جواد بديع‌زاده بتوانند اهل مطالعه، تحقيق و پژوهش و تفحص باشند و البته نكته‌سنج كه با كوله‌باري از دانش و نبوغ، آثارشان اين‌گونه اثرگذار باشد و ‌اي كاش هنرمندان و مفاخري مانند بديع‌زاده بيش از پيش شناخته شوند؛ چراكه مفاخر هنر اصيل و ملي ايران به قطع مي‌توانند چراغ راه نسل امروز باشند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون