چالش حفاظت از درختان كهنسال و ثروت ژنتيكي ايران
مصطفي خوشنويس
به دنبال انتشار خبر قطع درختان امامزاده هاشم رشت، گزارش درختان كهنسال استان گيلان را بهطور كامل بررسي و كنكاش كردم، در آن هيچ اشارهاي به وجود درخت كهنسال در محدوده امامزاده هاشم نشده است. همچنين با يكي از همكاران تماس گرفتم و او نيز تاييد كرد كه در آن منطقه، براساس معيارهاي تعريف شده، درختي در قامت و رده درخت كهنسال ثبت نشده است. در گونههاي مختلف، معيارهايي از نظر قطر تنه تعريف شده است تا مشخص شود كدام درخت در شاخص «كهنسال» قرار ميگيرد. براي مثال، در مورد درختان كنار، اگر محيط تنه بيش از چهار متر و نيم باشد، آن درخت در فهرست درختان كهنسال ثبت و اطلاعات آن برداشت ميشود. وقتي يكي از عزيزان خانواده مانند پدر، مادر يا برادر، دچار پيري يا بيماري ميشود، آيا بلافاصله او را از بين ميبرند؟ بديهي است كه تلاش ميشود درمان و مراقبت صورت بگيرد. در مورد درخت نيز همين منطق صادق است. درخت مفهومي به نام «سن ديرزيستي» دارد. در علم جنگلداري، جنگلشناسي و بهرهبرداري جنگل، سن درخت اهميت بسيار زيادي دارد، زيرا زماني كه درختان به سن ديرزيستي ميرسند، فرآيند پوسيدگي از درون آنها آغاز ميشود. اين پوسيدگي باعث ميشود ارزش اقتصادي چوب به شدت كاهش پيدا كند، به همين دليل، در طرحهاي جنگلداري و بهرهبرداري، معمولا سن بهرهبرداري را مقداري پايينتر از سن ديرزيستي درخت درنظر ميگيرند تا از بروز اين آسيب جلوگيري شود. رسيدن درخت به سن ديرزيستي به اين معنا نيست كه پس از آن الزاما ازبين ميرود. در اين مرحله، معمولا پوسيدگي از درون تنه آغاز ميشود و به تدريج به سمت بيرون گسترش پيدا ميكند. در مقابل، درخت بهطور مداوم از ناحيه پوست و لايههاي زاينده و كامبيوم، هر سال يك لايه جديد چوبي به بدنه خود اضافه ميكند.به همين دليل، در مقطع يك درخت قطع شده، حلقههاي متحدالمركز مشاهده ميشود كه هر يك نمايانگر يكسال رشد درخت است. اگر ميزان توليد چوب سالانه و ضخامت لايهاي كه درخت هر سال اضافه ميكند، برابر يا بيشتر از سرعت گسترش پوسيدگي داخلي باشد، اين ديواره چوبي ميتواند در طول زمان حفظ شود و درخت همچنان پايدار و زنده بماند. در نتيجه، يك درخت ميتواند دو، سه، چهار و حتي در برخي موارد تا پنج برابر سن ديرزيستي خود عمر كند، بنابراين رسيدن به سن ديرزيستي به هيچوجه به معناي پايان عمر يا مرگ درخت نيست.
تيمار به جاي حذف
اگر درختي دچار پوسيدگي داخلي شود، راهكار اصولي حذف آن نيست، بلكه بايد با تقويت درخت، اين فرآيند را جبران كرد. ازجمله اين اقدامات ميتوان به بهبود حاصلخيزي خاك، تامين رطوبت بهويژه در مناطق خشك از طريق آبياري مناسب و تقويت تغذيه اشاره كرد. زماني كه وضعيت رطوبتي درخت مناسب باشد، جذب عناصر غذايي نيز افزايش مييابد، رشد قطري تنه تقويت ميشود و درنتيجه ديواره چوبي هرگز به حد خطرناك نازك نخواهد شد، بنابراين نخستين راهكار اين است كه اگر با درختي مواجه شديم كه به سنين بالا رسيده است، به جاي حذف آن، براي بهبود حاصلخيزي خاك و رسيدگي اصولي به درخت اقدام كنيم.نكته دوم اين است كه اين درختان گاهي دچار سرخشكيدگي ميشوند. در چنين شرايطي، هرس شاخههاي خشك ميتواند نقش مهمي در جلوگيري از گسترش آفات و بيماريها، به ويژه آفات داشته باشد. شاخههاي خشك بايد به صورت اصولي هرس شوند و محل هرس نيز با چسب هرس پانسمان شود. اين چسبها كه معمولا به رنگ زرد، قرمز يا قهوهاي هستند و بر سطح مقطع شاخهها استفاده ميشوند، اغلب از تركيباتي مانند لاتكس ساخته شدهاند و در برخي موارد تا حدود ده سال كارايي و دوام دارند. در مجموع، اگر هدف حفظ درخت است، بايد آن را تيمار و نگهداري كرد، نه اينكه سادهترين و پرهزينهترين راه، يعني قطع درخت، انتخاب شود.درختان ديرزيست و كهنسال به عنوان يك ثروت ژنتيكي براي هر كشور محسوب ميشوند. اين درختان در طول زمان با شرايط اقليمي و محيطي بسيار سختي مواجه بودهاند و توانستهاند از دورههاي مختلف تاريخي عبور كنند. آنها توفانها، سرماهاي زودرس پاييزي، سرماي ديررس بهاره، سرماي شديد، يخبندانهاي سنگين و حتي دورههاي خشكسالي و كمبارشي را تحمل كردهاند. تحمل اين شرايط نامساعد نشاندهنده برخورداري اين درختان از بنيان ژنتيكي قوي و ارزشمند است. همين ذخيره ژنتيكي غني ميتواند نقش مهمي در مقاومت در برابر عوامل طبيعي نامساعد ايفا كند و از اين درختان به عنوان منبعي مهم براي پايداري و آينده اكوسيستمهاي طبيعي حفاظت شود.
درخت اولويت در پروژهها باشد
در بسياري از كشورهاي ديگر، اگر در مسير طرحهاي بازسازي شهري يا پروژههايي مانند سنگفرش، درخت كهنسالي قرار داشته باشد، معمولا يا از اجراي طرح در آن نقطه صرفنظر يا طرح را بهگونهاي اصلاح ميكنند كه درخت با همان فرم موجود حفظ شود. چنين رويكردي در ايران نيز سابقه دارد.براي نمونه، در نسيمشهر يك درخت كنار كهنسال در وجهآباد وجود دارد. در آن مقطع، شهردار منطقه نگاه مثبتي به حفظ درختان داشت و براساس دستورالعمل ارايه شده، در پيادهرويي كه درخت در آن قرار گرفته بود، در محدودهاي حدود ۱۵ متر، لايهاي از ماسه به ضخامت تقريبي ۱۰ سانتيمتر روي خاك ريخته شد. سپس با استفاده از سنگهاي لاشهاي درشت، با قطر حدود پنج تا شش سانتيمتر، سنگفرش به صورت نامنظم اجرا شد، بهگونهاي كه ميان سنگها درزهايي باقي بماند.اين درزها با ماسه پر شدند و به دليل وجود لايه ماسهاي در زير، امكان نفوذ آب و هوا فراهم شد. در نتيجه، ريشه درخت توانست تنفس طبيعي خود را حفظ كند و در عين حال، عبور و مرور عابران نيز بدون مشكل انجام ميشد.
نمونههاي مشابهي از اين رويكرد در شهرهاي مختلف اروپا ازجمله هامبورگ و ساير نقاط آلمان مشاهده شده است؛ جايي كه اطراف تنه درختان كهنسال، شبكههاي فلزي ويژهاي اجرا ميكنند تا هم از درخت محافظت و هم كاربري شهري فضا حفظ شود. اين شبكهها معمولا داراي لولا هستند و در فاصله نيممتري از تنه درخت نصب ميشوند. چفت و بست محكم آنها بهگونهاي است كه حتي اگر تعداد زيادي نفر روي آن راه بروند، آسيبي به شبكه يا درخت وارد نميشود. زير شبكه فضاي خالي باقي ميماند و عبور و مرور مردم بدون مشكل انجام ميشود. اين شبكهها بهگونهاي طراحي شدهاند كه در صورت نياز به رسيدگي به خاك، كوددهي، آبياري يا تميز كردن برگها و زبالهها، ميتوان با باز كردن پيچهاي مخصوص، عمليات نگهداري را انجام داد و سپس شبكه را مجددا بست، بدون آنكه رفتوآمد مردم مختل شود. استفاده از چنين الگوهاي نوآورانه و عملي، برگرفته از تجربه و نبوغ مردم در سراسر جهان، ميتواند براي حفظ درختان كهنسال الهامبخش باشد. متاسفانه در برخي خيابانها مشاهده ميشود كه تنه درختان با سيمان، آسفالت يا بتن پوشانده شده كه آسيبزننده و نامناسب است.
درخت در منابع ديني و تاريخي
در تاريخ اين سرزمين، مردماني زندگي ميكردند كه حتي بدون دسترسي به سوختهاي فسيلي و با منابع محدود، اهميت ويژهاي براي درختان قائل بودند. آنها بذرهايي را از فاصلههاي چند صد كيلومتري ميآوردند، آنها را پرورش ميدادند و درختان كهنسال را با مراقبت طولانيمدت حفظ ميكردند. نمونههايي مانند سرو ابرقو و درختان ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ ساله گواه اين ارزشگذاري فرهنگي و زيستمحيطي است. اين درختان نماد دانش، احترام و پيوند انسان با طبيعت در طول تاريخ اين سرزمين هستند.در منابع ديني و فرهنگي نيز ارزش درختان و حفظ آنها بارها مورد تاكيد قرار گرفته است. براي نمونه، از قول حضرت محمد (ص) نقل شده كه شكستن شاخه درخت مانند شكستن بال فرشتگان است. همچنين در شعرها و متون ادبي فارسي، توجه ويژهاي به درختان شده است. در برخي اشعار كلاسيك آمده است كه «درخت افكن بود كم زندگاني / به درويشي كشد نخجيرباني» كه اشاره به اهميت درخت و نقش آن در زندگي انسان دارد. در آثار مولانا نيز درختان به عنوان موجوداتي شريف و پيونددهنده زمين و آسمان توصيف شدهاند؛ «اين درختانند همچون خاكيان/دستها بر كردهاند از خاكدان/ سوي خلقان صد اشارت ميكنند/ وانك گوشستش عبارت ميكنند» اين نمونهها نشان ميدهد كه در فرهنگ و ادبيات ايران، درختان نهتنها ارزش زيستمحيطي، بلكه ارزش معنوي و نمادين نيز دارند. چند سال پيش، پس از ماجراي قطع و تعرضي كه قرار بود نسبت به درختان آزاد در ايران انجام شود و در جريان آن دو اصله درخت نيز قطع شدند، ما در محل حاضر شديم و زنجيره انساني تشكيل داديم. علاوه بر اين، شكايت رسمي نيز مطرح كرديم و حتي فرد مسوول اين اقدام كه روحاني معمم بود را به دادگاه ويژه روحانيت معرفي و موضوع را به صورت جدي پيگيري كرديم. در ميانه اين پيگيريها، باوجود آنكه اين درختان كاملا سالم و سرحال بودند، افرادي با واسطهگري مجوزي دريافت كرده بودند. استدلال آنها مقابله با خرافهپرستي پيرامون اين درختان بود، درحالي كه تصميم داشتند حدود ۴۰ درخت كهنسال ديگر را نيز قطع كنند. در پي اين اقدامات و فشارهاي قانوني و اجتماعي، آقاي درينجفآبادي كه در آن زمان دادستان كل كشور بودند، دستوري صادر كردند مبني بر اينكه قطع هرگونه درخت كهنسال، تحت هر عنواني، ممنوع و موجب وهن نظام است، مگر در موارد خاصي كه با اخذ مجوزهاي لازم و صرفا در صورت خطرساز بودن درخت، ضرورت آن بهطور رسمي احراز شده باشد.
عضو هيات علمي موسسه تحقيقات جنگلها
و مراتع كشور