فرصت مغفول «بنادر خشك»
مونا شاهآبادي|در دو دهه اخير، تحولات جهاني در تجارت كالا نشان داده است كه رقابت لجستيكي ديگر فقط در بنادر دريايي نميگذرد. از اواخر دهه ۱۹۷۰ و همزمان با جهاني شدن اقتصاد، رشد چشمگير حملونقل كانتينري، بسياري از بنادر بزرگ را با چالش ازدحام و محدوديت ظرفيت مواجه كرده است. اين تغييرات باعث شد مفهوم بنادر خشك به عنوان يكي از ستونهاي نوين زنجيره لجستيك در سطح جهان مطرح شود. بر اساس دادههاي مركز پژوهشهاي اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي ايران، بنادر خشك به عنوان مراكز پشتيباني دروني، نقش موثري در كاهش فشار از بنادر اصلي، افزايش سرعت حملونقل و بهبود كارايي زنجيره تامين دارند. اين مراكز، در عين اينكه به دريا دسترسي مستقيم ندارند، از طريق شبكه ريلي و جادهاي به بنادر متصل ميشوند و خدماتي مانند انبارداري، تشريفات گمركي، تجميع و توزيع كالا را انجام ميدهند.
رشد جهاني بنادر خشك در ايران
گزارش اخيرا اتاق ايران نشان ميدهد، گسترش تجارت جهاني و رشد روزافزون حملونقل كانتينري باعث شده است بسياري از كشورها به توسعه بنادر خشك به عنوان يك استراتژي موثر توجه كنند. در مقياس كلان، اين بنادر ميتوانند بازارها را به هم پيوند دهند و فرصتهاي تجاري جديد ايجاد كنند. در داخل كشور نيز مراكز لجستيكي موثر ميتوانند هزينهها را كاهش دهند و صنايع داخلي را در رقابت جهاني توانمند سازند. با اين همه، در ايران اين مفهوم سالها در حد ايده باقي ماند. اگرچه براي نخستينبار در دهه ۱۳۴۰ مطرح شد، اما تا سالها برنامهريزي و اجراي جدي در اين حوزه صورت نگرفت. تغيير نگاه به اين موضوع، پس از انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد، اما در فقدان چارچوب قانوني و اجرايي مشخص، پيشرفتي محسوس ديده نميشد.
گامهاي قانوني و سند ملي لجستيك
تحول مهم در اين زمينه، تصويب آييننامه تاسيس و بهرهبرداري از بنادر خشك در سال ۱۳۹۳ در چارچوب ماده ۱۶۳ قانون برنامه پنجم توسعه بود. با اين وجود، اين آييننامه نيز نتوانست به تنهايي روند توسعه بنادر خشك را سرعت بخشد. به گفته تحليلگران مركز پژوهشهاي اتاق ايران، نياز به يك چارچوب جامعتر بيش از پيش احساس ميشد. در سال ۱۳۹۷، شوراي عالي هماهنگي ترابري كشور سندي تحت عنوان «مركز ملي لجستيك» را تصويب كرد؛ سندي كه با هدف ايجاد ساختار هماهنگ براي توسعه مراكز لجستيكي كشور تدوين شده است. اين سند تلاش ميكند بنادر خشك را در دل يك نظام منسجم لجستيكي قرار دهد و آنها را به اجزايي كليدي در شبكه حملونقل ملي تبديل كند. در ادامه، وزارت راه و شهرسازي با انجام مطالعات آمايش لجستيك كشور، شهرهاي تهران، سيرجان، يزد، مشهد، تبريز و سرخس را به عنوان مراكز كليدي انتخاب كرد. بنا بر گزارش مركز پژوهشهاي اتاق ايران، اين انتخاب بر اساس شاخصهايي مانند ظرفيت بار قابل پردازش، دسترسي به شبكه ريلي و جادهاي و نقش منطقهاي تعيين شده است.
شش گره لجستيكي و نقش آنها
بر اساس اين گزارش، مركز لجستيك آپرين در تهران به عنوان هاب اصلي تعريف شده است كه ميتواند شبكه حملونقل را در سطح ملي متحول كند. ساير مراكز نيز هر كدام با كاركردي مشخص در شبكه لجستيك كشور جاي گرفتهاند: سيرجان با تمركز بر توسعه مناطق ويژه اقتصادي و اتصال به كريدورهاي جنوبي؛ يزد با محوريت بندر خشك پيشگامان؛ مشهد و تبريز به دليل موقعيت استراتژيك جغرافيايي و ارتباطات ريلي؛ سرخس به عنوان مركز لجستيك مرزي براي تسهيل تجارت با كشورهاي آسياي ميانه. اين دستهبندي، به گفته كارشناسان مركز پژوهشهاي اتاق ايران، ميتواند پايهاي براي توزيع متوازن كالا در سراسر كشور و بهبود سهم ايران در زنجيره تجارت جهاني باشد. اگرچه تعاريف و برنامههاي راهبردي توسعه، گامي مثبت محسوب ميشود، اما واقعيت اين است كه بسياري از بنادر خشك تعريف شده در ايران هنوز در مرحله پروژه يا حتي ايده هستند. از فهرست بلندبالاي مراكز مانند بندر خشك سلفچگان، قزوين، اصفهان، خرمآباد تا بندر خشكهايي مانند مراغه و مشكات، تعداد اندكي به بهرهبرداري رسيدهاند. تحليلگران مركز پژوهشهاي اتاق ايران معتقدند كه موانع اصلي پيشروي توسعه بنادر خشك را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
ضعف هماهنگي نهادي: تعدد دستگاههاي مسوول و نبود وحدت رويه در صدور مجوزها و تصميمگيري
كمبود مشوقهاي اقتصادي: عدم جذابيت سرمايهگذاري براي بخش خصوص
محدوديت زيرساختهاي ريلي و حملونقل تركيبي: ضعف در اتصال موثر به كريدورهاي ريلي و بينالمللي
به گفته تحليلگران اين مركز، بدون رفع اين موانع، بنادر خشك ايران نميتوانند نقش واقعي خود را در توسعه لجستيك ملي ايفا كنند.
راهكارهاي اتاق بازرگاني
مركز پژوهشهاي اتاق ايران پيشنهاد ميكند كه دولت بايد سازوكارهاي تشويقي براي جذب سرمايه بخش خصوصي در توسعه بنادر خشك فراهم كند. اين شامل تخفيفهاي مالياتي، تسهيل فرآيندهاي مجوزدهي، واگذاري مديريت برخي پروژهها به بخش خصوصي و ايجاد چارچوبي منسجم براي ارتباطات بين بنادر خشك و دريايي است. علاوه بر اين، تحليلگران تاكيد دارند كه اتصال موثر بنادر خشك به شبكههاي ريلي بينالمللي و خطوط كريدوري جهاني مانند مسيرهاي ترانزيتي از اروپا تا آسيا، ميتواند ايران را از موقعيتي صرفا محلي به نقشآفريني منطقهاي ارتقا دهد. در نهايت، بنادر خشك ميتوانند نقطهاي تعيينكننده در زنجيره لجستيك ايران باشند؛ ابزاري براي كاهش گلوگاههاي عملياتي، افزايش سرعت حملونقل، توسعه صادرات غيرنفتي و ايجاد توازن در توسعه مناطق داخلي كشور. اما دست يافتن به اين هدف نيازمند اراده جدي دولت، همافزايي نهادي و مشاركت فعال بخش خصوصي است. مرور وضعيت موجود نشان ميدهد كه ايران در زمينه بنادر خشك نهتنها از ظرفيت مناسب برخوردار است، بلكه موقعيت ژئوپليتيك و قرارگيري در كريدورهاي مهم ترانزيتي ميتواند آن را به بازيگري مهم در نقشه لجستيك منطقه تبديل كند، به شرط آنكه بر اساس تحليل دادهها و توصيههاي مركز پژوهشهاي اتاق ايران اقدامات عملي و هماهنگيهاي لازم در دستور كار قرار گيرد.