زبان بدن فراجا رِتوريك چند لايه
محمدرضا طوراني
رِتوريك به عنوان يكي از فنون اصلي سازوكارهاي اقناع افكار عمومي شناخته ميشود كه با نحوه بيان، انتقال پيام و ملاحظات روانشناختي پيوندي عميق دارد . در رتوريك آنچه موثر واقع ميشود حس پشت كلمات، عبارات و واژگان به كار رفته جهت ارتباط اقناعي با مخاطب است. بعد از جنگ ۱۲ روزه، پارادايم پشت پرده موساد به دنبال تقويت و تعميق فضاي خاكستري به عنوان يك پروژه مستمر، فاز عملياتي به خود گرفت . پروژهاي كه در آن مشروعيت زدايي پيشنياز تكنيك (جابهجايي روايت ميانِ متهم - قرباني) تلقي ميشود . متن و زير متن رژيم مصرف رسانهاي موساد از طريق مهندسي بيحسي جمعي در بين هموطنان، بهدنبال ترور شخصيتي فراجا ازطريق كاناليزه كردن جريان اطلاعات غلط و پروپاگانداي منفي رسانهاي است تا معضلي به نام (فلج تحليلي) را به سامانه شناختي كشور تحميل نمايد و مستقيما سرمايه نمادين و نهادينه شده فراجا را به زعم باطل خود با تخريب اعتبار از طريق تكامل مراحل كمپين دروغ و در قالب جعليات اخبار درون سازماني، مواجه ساخته و زنجيره ناگسستني بين مقاومت ملي و امنيت انتظامي را تحتالشعاع قرار دهد. جنگ روايت، بُعد جديدي از جنگهاي فرانرم جهت نفوذ در رفتارهاست تا خاموشترين و در عين حال قويترين نوع كنترل انسانها را از طريق فتنهسازي رسانهاي اجرايي سازد و مكانيزم تحريف معنوي را كليد بزند . كلان گفتمان فراجا، در بافتي كه بر آمده از رو راستي با مردم است بر مبناي فضيلتِ صداقت با ملت، با ارسالِ سيگنالهاي وحدت، قوت و قدرت به عنوان ۳ ركن جبههسازي مردمي و اتصال فعاليتهاي فرهنگي به اجتماعي، توانست، ملت ايران را در مقام بازيگر اصلي به ميدان بياورد و سد اجتماعي ايرانيان را، به مدد روايتهاي هويتساز، تقويت كند .در زماني كه دشمنان در جنگ تركيبي بر روي مشكلات معيشتي و اقتصادي ايرانيان، قفل كرده و متمركز هستند، فراجا با تفكر برخاسته از واقعنگري و در بستر حفظ و تقويت فراراهبرد انسجام، مطالبات پرسنل خود به ويژه اقتصادي، معيشتي و رفاهي را، از طريق تعامل قانوني و مثبت با اركان بالادستي حاكميت، در حوزههاي مختلف باجديت پيگيري مينمايد و با طراحي ارتباط برخط و لحظهاي ميان فرماندهان و كاركنان به رصد، واكاوي، تحليل و رفع مشكلات، مطالبات، توقعات و نيازهاي پرسنل خود با رويكرد آيندهپژوهي مبتني بر صيانت از حرمت و حريم آنها، تصميمسازي و تصميمگيري مينمايد؛ و همزمان با مهارت در دشمنشناسي رسانهاي به ويژه در فضاي مجازي، ظرفيت خود در مديريت و مهار بحران خبري را ايدهپردازي ميكند . القاي ناكارآمدي سيستمي، تزريق حس خودكم بيني، تعميق جعلي تبعيض اداري، ارايه آدرس اشتباه و تضعيف صف وحدت از جمله راهكارهاي هيبريدي دشمن، جهت مشروعيت بخشيدن به مداخله خارجي در ايران، ميباشد. زبان بدن فراجا، با رتوريك چندلايه و شناخت مختصات لحظهاي، ضمن پرهيز از ارسال هرگونه پالس ضعف و ويروس خودتحقيري، كه بازتاب بيروني و علني غير ديپلماتيك خواهد داشت، با بسط و تعميم روح همدلي و فضاي همراهي، به ارايه تصويري مقتدر از توانِ پاسخِ سخت، سنگين و قاطع به دكترين ايجاد تزلزل در وحدت ملي ايران، انسجام ذهني ايرانيان، تضعيف اعتماد به نفس اجتماعي،هدفگيريهويت،غيرت ملي و گروگانگيري افكارعمومي، توسط هر نوع عمليات پيشدستانه اسراييل و امريكا، ميپردازد .
استراتژيست رسانه- استاد دانشگاه