• 1404 دوشنبه 1 دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6221 -
  • 1404 دوشنبه 1 دي

بازخواني میراث هنري ابوالحسن صبا در سالروز درگذشت او

ريشه‌دار، نوگرا و هنوز الهام‌بخش

با گذشت حدود هفت دهه از درگذشت اين موسيقيدان فقيد بخش مهمي از موسیقیدانان ايراني هنوز وامدار او هستند

سيمين سليماني

ابوالحسن صبا هنرمندي چندبعدي بود؛ ويژگي‌اي كه در برابر روند تك‌بعدي و سطحي شدن برخي هنرمندان موسيقي امروز قرار مي‌گيرد. به‌طور طبيعي اثرگذاري هنر صبا به دليل فعاليت گسترده و عميقش در حوزه‌هاي مختلف موسيقي بوده است. ميراث صبا در موسيقي ايران چنان تاثير شگرفي داشته كه همچنان آثار و شيوه‌هاي آموزشي او در روزگار كنوني الگو و الهام‌بخش هنرمندان و مدرسان موسيقي است. به مناسبت 29 آذر، شصت‌وهشتمين سالروز درگذشت اين موسيقيدان برجسته، از چند هنرمند موسيقي پرسيده‌ايم میراث این هنرمند فقید چگونه می‌تواند كاربستي باشد براي نسل‌هاي نوآمده و در راه موسيقي؟

 

آهنگسازان ايراني وامدار ميراث صبا

هومن دهلوي: استاد صبا نه‌تنها يك موسيقيدان چندوجهي و برجسته بود، بلكه به ‌عقيده من شخصيتي استثنايي در فرهنگ و هنر ايران محسوب مي‌شود. او شايد نخستين كسي بود كه نه‌تنها به حفظ رديف موسيقي ايران، آن‌گونه كه قدما پيش از او به شيوه سينه‌به‌سينه انتقال مي‌دادند، بسنده نكرد، بلكه تلاش كرد تا آن را ثبت و ضبط كند. فعاليت‌هاي موسيقايي او در حوزه‌هاي مختلف بسيار گسترده است؛ از گردآوري و تاليف كتاب‌هاي آموزشي و ثبت رديف‌هايي كه تا پيش از آن مكتوب نشده بودند تا بهره‌گيري از موسيقي‌هاي محلي و بومي و وارد كردن آنها به ساختار رديف و نيز نوآوري‌ها و خلاقيت‌هايي كه در حقيقت تا پيش از او يا اصلا سابقه نداشت يا سابقه‌اي بسيار محدود داشت.

از آنجا كه استاد صبا شناختي وسيع از موسيقي داشت، هم به موسيقي سنتي يا رديفي ايران اشراف كامل داشت، هم با موسيقي‌هاي محلي آشنايي عميق پيدا كرده و آنها را با كنجكاوي دنبال مي‌كرد و هم از سوي ديگر با موسيقي غربي و موسيقي آكادميك روز جهان آشنا بود. در زمينه آهنگسازي مي‌توان گفت كه او تلفيقي از همه اين عناصر را در آثار خود به كار گرفت. آثارش در عين آنكه واجد اصالت هنري بالايي هستند و ريشه در موسيقي بومي و سنتي ايران دارند، با جمله‌بندي‌هايي دقيق و حساب‌ شده كه مي‌توان ردپاي تاثير موسيقي غربي را هم در آنها ديد، تركيب شده‌اند.

به نظر من استاد صبا آگاهانه از پيچيدگي‌هاي افراطي و ساختارهاي بيش از حد دشوار در آثار خود پرهيز مي‌كرد و نوعي موسيقي آگاهانه ساده را خلق مي‌كرد؛ اما اين سادگي حاصل بنيه‌اي عميق و پختگي هنري بود. همين ويژگي باعث شد كه آثار او از زمان خودش تا امروز نه ‌تنها در ميان اقشار مختلف جامعه ماندگار بماند، بلكه براي آهنگسازان هم نقطه آغاز مسيري تازه باشد. به‌گونه‌اي كه مي‌توان گفت نسل‌هاي مختلف آهنگسازان ايراني، به ‌نوعي خود را وامدار انديشه و نگاه او مي‌دانند.

بسياري از آثار استاد صبا، افزون ‌بر آنكه از منظر آهنگسازي به‌ عنوان آثاري مستقل و شاخص مطرح هستند، واجد ارزش آموزشي هم هستند. اين مساله برخاسته از نگاه ويژه او به آموزش است؛ نگاهي كه همواره در كنار آفرينش هنري حضور داشت. اين رويكرد را مي‌توان به ‌روشني در نسل شاگردان او ديد؛ شاگرداني كه هر يك در سبك و سياقي متفاوت فعاليت كردند، مانند علي تجويدي، فرامرز پايور، حسين دهلوي و بسياري ديگر. با وجود تفاوت‌هاي آشكار در شيوه و بيان هنري اين هنرمندان، ريشه فكري و زيباشناختي همه آنها به مكتب و انديشه صبا بازمي‌گردد. هر يك از اين شاگردان، بر اساس ديدگاه و نگاه شخصي خود، مسير مستقلي را پيمودند. براي مثال، استاد فرامرز پايور با شكل‌دهي به گروه‌نوازي سنتي، بنياني تازه و مبتني بر رويكردي علمي بنا نهاد؛ رويكردي كه صرفا بر ذوق، سليقه يا اتكاي صرف به رديف استوار نبود، بلكه گروه‌نوازي را به عنوان يك ساختار منسجم و تعريف‌ شده تثبيت كرد. استاد علي تجويدي، شيوه‌اي خاص و منحصربه‌فرد در اركسترنوازي و ملودي‌پردازي برگزيد كه امضاي شخصي خود او را داشت. با اين حال، در همه اين مسيرها، همان نگاه آكادميك، فرمال و ريشه‌دارِ وابسته به مكتب استاد صبا حضور داشت. حسين دهلوي با نگاهي كاملا اركسترال و حجيم به موسيقي ايران، كوشيد اين موسيقي را با تكيه بر آموزه‌ها و انديشه‌هاي استاد صبا گسترش داده و به نيازهاي روز جامعه پاسخ بدهد. شايد بتوان گفت استاد صبا ادامه‌دهنده مسير علي‌نقي وزيري بود، اما آنچنان بيان، تفكر و نگاه شخصي خود را به اين مسير افزود كه در نهايت مكتبي مستقل و ويژه پديد آورد؛ مكتبي كه نسل‌هاي بسياري را تحت آموزش و تاثير قرار داد و باعث شد جريان موسيقي ايران از قالبي صرفا سنت‌محور و بسته خارج شود و ابعاد تازه‌تر و گسترده‌تري  بيابد. با توجه به آنچه گفته شد، يكي از راه‌هاي خلق آثار ماندگار و عميق، ادامه دادنِ همين مسير با حفظ نگاه مستقل و نو است. براي عمق بخشيدن به اثر بايد ريشه فكري داشت و براي اثرگذاري، بي‌ترديد بايد مسير خلاقيت  و نوآوري را  پيمود.

٭ آهنگساز و تنظيم‌كننده

 

عمق در برابر سطح

 سيدمحمد تنكابني: بي‌ترديد ابوالحسن صبا يكي از مهم‌ترين چهره‌هاي تاريخ موسيقي ايران است. اما پرسش اساسي اين است كه چرا و چگونه؟ اگر اين سوال را از بسياري از موسيقيدانان بپرسيم، معمولا با فهرستي از توانايي‌ها و دستاوردها روبه‌رو مي‌شويم: صبا نوازنده‌اي چيره‌دست بود، سازهاي متعددي مي‌نواخت، شاگردان بزرگي تربيت كرد، قطعات متعددي نوشت و در آموزش موسيقي نقشي جدي داشت. اما اينها بيشتر «نتايج» كار صبا هستند، نه دلايل اثرگذاري او. آنچه كمتر به آن پرداخته مي‌شود، شيوه فكر كردن و نوع مواجهه صبا با موسيقي است؛ امري كه به‌ گمان من، راز اصلي ماندگاري او را شكل مي‌دهد.

صبا موسيقي را صرفا به عنوان مجموعه‌اي از مهارت‌ها يا دانسته‌هاي انتقالي نمي‌ديد، بلكه آن را حوزه‌اي مي‌دانست كه نيازمند مطالعه، ثبت، آزمون و بازانديشي است. او از نخستين موسيقيداناني بود كه نگاه نظام‌مند به آموزش را جدي گرفت و كوشيد آنچه را آموخته و تجربه كرده بود، به شكلي قابل انتقال ثبت كند. تدوين كتاب‌هاي آموزشي براي ويولن و سنتور، صرفا يك فعاليت آموزشي نبود، بلكه اقدامي زيرساختي براي عبور موسيقي از وابستگي صرف به حافظه فردي و انتقال شفاهي به شمار مي‌رفت. همين نگاه باعث شد اثر صبا محدود به زمان حياتش نماند و به نسل‌هاي بعد منتقل شود. وجه ديگر كار صبا، پيوند همزمان پژوهش و عمل بود.

او نه در مقام يك نظريه‌پردازِ منفك از اجرا عمل  و نه صرفا به تجربه‌ شخصي بسنده مي‌كرد. فعاليت‌هاي ميداني او در گردآوري و ثبت نغمه‌هاي محلي گيلان و مازندران نشان مي‌دهد كه صبا موسيقي را پديده‌اي زنده و در حال تحول مي‌ديد و براي شناخت آن، به مشاهده مستقيم و مستند‌سازي اهميت مي‌داد. اين رويكرد، موسيقي را از سطح سليقه فردي فراتر مي‌برد و آن را به موضوعي قابل مطالعه و تحليل بدل مي‌كرد. در آموزش هم صبا رويكرد يكدست و قالبي نداشت. شيوه‌ كار او به‌گونه‌اي بود كه هنرجو را به يافتن صداي شخصي خود تشويق مي‌كرد، بدون آنكه پيوند با ريشه‌ها و سنت قطع شود. شايد به همين دليل است كه شاگردان او مسيرهايي بسيار متفاوت را پيمودند: از فرامرز پايور و حسين تهراني تا علي تجويدي، همايون خرم و حبيب‌الله بديعي. اين تنوع نه نشانه فقدان چارچوب آموزشي، بلكه نتيجه‌ رويكردي غيرمتعصبانه و باز بود كه امكان رشد فردي را فراهم مي‌كرد.

اگر بخواهيم ويژگي ماندگار كار هنري صبا را دقيق‌تر تعريف كنيم، بايد آن را در چندبعدي ‌بودني جست‌وجو كنيم كه به پراكندگي نينجاميد، بلكه به عمق رسيد. صبا در يك نقش متوقف نشد؛ نوازندگي‌اش به پرسش آموزشي انجاميد، آموزش او را به تدوين متد رساند، متد نيازمند ثبت و نت‌نويسي شد و ثبت، خود به بازانديشي در سنت منتهي شد. اين رفت‌وبرگشت دائمي ميان عمل و انديشه، همان چيزي است كه كار هنري را از سطح عبور مي‌دهد.

شايد امروز، در روزگاري كه سرعت توليد و تك‌بعدي ‌شدن فعاليت هنري بيش از پيش به چشم مي‌آيد، بازخواني تجربه صبا يادآور يك نكته اساسي باشد اينكه عمق، حاصل استعداد صرف نيست؛ نتيجه ماندن در يك مساله، فكر كردن به آن از زواياي مختلف و مسووليت‌پذيري در قبال انتقال آن به ديگري است. همين نگاه است كه مي‌تواند هنوز هم براي موسيقي امروز و فعالان اين حوزه الهام‌بخش باشد، براي عبور از سطح، به اين آمد و شد عمل و انديشه نيازمنديم و نگاهي عميق و غيرمتعصبانه كه در اين مسير، بازخواني انديشه هنري افرادي چون صبا بسيار موثر خواهد بود.

٭ آهنگساز و  پژوهشگر موسيقي

 

عامل پيوند جامعه آكادميك و  مخاطب عام

 احمد مقدسي‌زاده:  ابوالحسن صبا هنرمندي است كه به دلايل متعدد، در تاريخ موسيقي ايران شخصيتي تاثيرگذار به شمار مي‌آيد. يكي از مهم‌ترين عوامل اين تاثيرگذاري، برهه تاريخي زندگي و فعاليت هنري او است. صبا در دوراني از تاريخ موسيقي ايران زيست كه فقدان رپرتوارهاي مدون و نظام‌مند به ‌شدت احساس مي‌شد و نياز به تدوين و تثبيت منابع آموزشي و اجرايي بيش از پيش اهميت داشت. پژوهش‌ها و فعاليت‌هايي كه به تكامل رپرتوار موسيقي دستگاهي ايران انجاميد، در بستري شكل گرفت كه تاثيرپذيري از موسيقي كلاسيك غربي در كنار اشراف عميق بر موسيقي ايراني، نقشي تعيين‌كننده داشت. اين همنشيني دو سنت موسيقايي، نبوغ صبا را به مسيري هدايت كرد كه در آن توانست بيافريند، پرورش بدهد، بدعت‌گذاري كند، تدوين و تاليف كند  و در نهايت   نقشي ماندگار  در تحول موسيقي ايران  ايفا  كند.

مي‌توان صبا را عضوي برجسته از نوعي هيات علمي نانوشته و سنتي دانست كه در آن دوره در فضاي هنري و به ‌ويژه موسيقي ايران وجود داشت؛ جايگاهي كه بر انتقال دانش، تربيت هنرجو و شكل‌دهي به گفتمان موسيقايي زمانه استوار بود. با تمركز بر آثاري كه صبا براي ساز ويولن تدوين كرده است، به‌ روشني مي‌توان دريافت كه خالق اين آثار آگاهي عميقي از تكنيك‌ها و چالش‌هاي نوازندگي ويولن كلاسيك داشته و در عين حال، دغدغه حفظ و تبيين زبان موسيقي ايراني را دنبال مي‌كرده است. حاصل اين رويكرد، آثاري است كه تا به امروز از جامع‌ترين و تاثيرگذارترين رپرتوارها در حوزه نوازندگي ويولن با رويكرد موسيقي ايراني به شمار مي‌آيند.

با بررسي عملكرد و ميزان تاثيرگذاري صبا در تاريخ موسيقي ايران، مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه موسيقيدان امروز هم بايد با توجهي ويژه به هويت ايراني در فرآيند خلق و توليد آثار خود و با تمركز بر نيازهاي واقعي موسيقي ايران، براي پيشرفت در مسير توسعه و تكميل رپرتوار موسيقي ايراني گام بردارد. اين مسير مستلزم خلق آثاري است كه نه چنان دگم و افراطي در چارچوب‌هاي صرفا آكادميك باشند كه براي مخاطبان و حتي ديگر هنرمندان غيرقابل درك جلوه كنند و نه آنچنان سطحي كه تاثيري در بهبود وضعيت موسيقي و گسترش دامنه تخصصي رپرتوار موسيقي ايراني نداشته باشند. بي‌ترديد در شرايط كنوني جامعه، نياز به آثاري كه صرفا با هدف سرگرمي توليد مي‌شوند، وجود دارد و اين امر به‌ خودي ‌خود محل ايراد نيست؛ با اين حال، بخش جدي‌تر، تخصصي‌تر و متمركزتر هنر موسيقي در ايران هم نيازمند خلق آثاري است كه به واسطه رعايت ملاحظات فني و حرفه‌اي، همگام بودن با شرايط روز جامعه، تامين نيازهاي رپرتواري موسيقي ايراني و ايجاد پيوندي موثر ميان جامعه آكادميك و مخاطب عام، حائز اهميت باشند. با توجه به آنكه سطح انتظار و توان تكنيكي موسيقيدانان ايراني متناسب با زمان و شرايط ارتقا يافته است، خلق چنين آثاري ‌بايد توسط هنرمنداني صورت بگيرد كه ضمن اشراف كامل بر قواعد و تكنيك‌هاي آهنگسازي، نگاهي آگاهانه به شرايط اجتماعي، زيبايي‌شناسي معاصر و نيازهاي تكنيكال رپرتوار موسيقي ايران داشته باشند. با اين نگاه مي‌توان اميدوار بود كه مسير پويايي موسيقي توسط هنرمندان امروز هم به صورت تاثيرگذاري پيش مي‌رود و آثار عميق و ماندگار هم خلق مي‌شود.

٭ آهنگساز و رهبر اركستر

 

گام برداشتن در مسير نوگرايي

 علي رخي‌زاده: ابوالحسن صبا از نخستين موسيقيداناني بود كه ني را نه‌ سازي حاشيه‌اي، بلكه عنصري جدي در بيان موسيقي دستگاهي ايران مي‌دانست. نگاه او به ني، مبتني بر ساختار رديف و ظرفيت‌هاي بياني آن بود. توجه صبا به حسن كسايي در دوره‌اي كه ني هنوز جايگاه تثبيت‌ شده‌اي نداشت، نشان‌دهنده درك عميق او از امكان‌هاي اين ساز و آينده آن است. مسيري كه بعدها در آن، كسايي به يكي از پايه‌هاي ني‌نوازي معاصر ايران بدل شد. استاد ابوالحسن صبا با توجه به اينكه ساز تخصصي‌اش ويولن بود، تمام آگاه و مقدورات رديف و احساس آن را به نی منتقل كرد. در حقيقت بايد گفت زمينه‌ای‌كه نايب اسدالله و مهدی نوايی ساخته بودند، استاد حسن كسايی نزد صبا جملات رديف و فن بداهه‌نواز را آموخت و آرشه‌ها مختلف را كه صبا در ويولن‌نوازی استفاده مي‌كرد، به نی منتقل كرد. بعد از گذشت سال‌ها از درگذشت صبا استاد كسايی او را يگانه استاد خود مي‌دانست.

سال‌ها پيش استاد كسايی رديف سينه به سينه به وسيله سه‌تار و صدا خودش ضبط كرد ول هميشه بر اين نگاه بود كه آرزوی صبا را تحقق ببخشد و بتواند رديف جامع و كامل برآ ن منتشر سازد كه خوشبختانه محقق شد و كسايی با توجه به تسلطش بر مكتب اصفهان، چيدمان گوشه‌ها مختلف در كنار هم و ضمن سال‌ها نواختن آثار صبا، چكيده‌ای از سير سال‌ها نوازندگی را به تصوير كشيد. در حال حاضر با توجه به گذشت بيش از 6 دهه از درگذشت صبا هنوز رديف‌ها ويولن او نه تنها مورد توجه و تمرين هنرجويان اين ساز است، بلكه نوازندگان نی و تمام سازها كشش، سه دوره رديف او را مي‌نوازند، چراكه رديف صبا هنوز بهترين راوی است به علت اينكه خلاصه‌وار از هر دستگاه و آوازي گوشه‌های اصلی آن آورده شده است.

صبا قطعا گذشته از يك نوازنده صاحب مكتب، يك معلم صاحب شيوه بود، نكته‌ای كه فكر مي‌كنم نسل امروز و ما بايد به آن توجه كنيم. غير از ساز تخصصی او كه ويولن بود در تمام سازها اثرگذار بود و شيوه آموزش او در آن زمان كه بعد از مرحوم وزيری تاكيد بر مبنای علمی داشت بی‌سابقه بود؛ صبا معتقد بود كه شيوه آموزش سينه به سينه كافی نيست و بايد حتما بر اساس علم موسيقی و نت با هنرجو قدم برداشت. امروزه هم هنرجويان موسيقی در سازهای مختلف و از جمله نی، ابتدا تاكيد بر آموزش علمی و آموختن از راه نت را بايد داشته باشند، بعد به سمت گوش نواختن بروند. تاثير صبا تا به همين امروز ادامه‌دار است. نواخته‌ها، ساخته‌ها و رديف‌های صبا همه از اصالت برخوردارند كه با تكنيك منحصرش آميخته شده و چه در نسل‌های قبل و چه نسل‌های امروز در موسيقی ايران و سازهای مختلف ادامه خواهد داشت. او بدعت‌ساز و نوگرا بود و هنرمندان امروز با گام برداشتن در همين مسير مي‌توانند موسيقي را پويا و زنده نگه ‌دارند. نكته قابل تامل ديگر ارزشي بود كه صبا براي شاگردانش قائل مي‌شد. وقتي به اين مساله توجه مي‌كنيم، درمي‌يابيم كه كلاس درس صبا محل آموزشي دوسويه بود، به اين معني كه معلم هنگام تدريس، خودش هم در حال آموختن بود؛ تجربه‌هايش را مرور مي‌كرد و همين مساله تاثير عميقي بر نوازندگي و سازندگي او داشت. 

نسل جوان امروز با درك آثار صبا، با فهم رديف‌ها و آنچه از اصطلاحات و نگاه آموزشي از او به‌جا مانده، ساخته‌ها و حتي مسير زندگي مرحوم صبا مي‌تواند به فهمي عميق‌تر دست پيدا كند. اگر جوانان امروز با الهام از انديشه صبا، با الگو گرفتن از ساختار و مسير او و با توجه به فضاي امروز پيش بروند، به ‌گمان من مي‌توانند آثاري خلق كنند كه در مسير هنري ماندگار صبا باشد.

٭ نوازنده  ني

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون