نگاهي به كتاب جهانهاي صدق
پلي ميان عقل و عاطفه
در عصري كه هر روز با حجم انبوهي از ادعاهاي متعارض روبهرو هستيم و هوش مصنوعي تصاويري ميسازد كه از واقعيت قابل تمايز نيستند، پرسش بنيادين معرفتشناسي بيش از هميشه حياتي شده است: چه چيزي باور ما را به دانش تبديل ميكند؟ آيا صدق امري ثابت و جاودانه است يا همواره موقتي و در حال بازنگري؟ آيا ميتوان معيارهايي براي توجيه يافت كه هم از شكاكيت مطلق در امان بمانند و هم از جزمانديشي؟ كتاب «جهانهاي صدق: فلسفه معرفت» نوشته ايزراييل شفلر، فيلسوف برجسته امريكايي و از شاگردان ويلارد كواين، يكي از دقيقترين و روشنترين پاسخها به اين پرسشها در فلسفه تحليلي قرن بيستم است كه اكنون پس از سالها انتظار به فارسي درآمده است.
شفلر در اين اثر كه نخستينبار در ۱۹۶۳ با عنوان Worlds of Truth: A Philosophy of Knowledge منتشر شد، پروژهاي بلندپروازانه را دنبال ميكند: او ميخواهد ميان دو سنت ظاهرا ناسازگار پل بزند؛ از يكسو دفاع سرسختانه از عقلانيت انتقادي و توجيه باورها و ازسوي ديگر پذيرش نسبيتگرايي معتدل و پلوراليسم معرفتي. او نه به دام شكاكيت پوپري ميافتد كه هر دانشي را حدس محكوم به ابطال ميداند و نه به دام پراگماتيسم ابزارگرا كه صدق را صرفا «آنچه كار ميكند» ميخواند. شفلر راه سومي ميجويد؛ راهي كه در آن صدق نه يك موجود متافيزيكي دست نيافتني است و نه صرفا قرارداد اجتماعي، بلكه ارزشي است كه در درون نظامهاي توجيه شده و قابل نقد قرار دارد. كتاب با كاوش در مفهوم توجيه آغاز ميشود. شفلر نشان ميدهد كه توجيه نميتواند صرفا به يقين شخصي يا دسترسي مستقيم به واقعيت محدود شود؛ او از منطق كلاسيك دفاع ميكند، اما در عين حال محدوديتهاي آن را در برابر پارادوكسهاي معرفتي و حملات ارادهگرايان معاصر ميپذيرد. بحث او درباره كارل پوپر و جي. اف. فريس از درخشانترين بخشهاي كتاب است؛ جايي كه نشان ميدهد ابطالپذيري پوپر، هر چند گام مهمي در برابر اثباتگرايي بود، خود به تنهايي نميتواند معيار كاملي براي توجيه ارايه دهد. بخش ديگر اين كتاب به يكي از دشوارترين مسائل فلسفه معاصر ميپردازد: ماهيت صدق. شفلر ميان نظريه مطابقت، انسجام و پراگماتيستي حركت ميكند و از هر سه درس ميگيرد، اما هيچكدام را به طور كامل نميپذيرد. او مفهوم «صدق به عنوان ثبات در برابر آزمون» را پيشنهاد ميكند؛ صدقي كه نه مطلق است و نه كاملا نسبي، بلكه در چارچوب نظامهاي مفهومي مختلف، معاني متفاوتي مييابد. اينجا است كه عنوان كتاب معناي عميق خود را آشكار ميكند: جهانهاي صدق. شفلر ميپذيرد كه ما در جهانهاي معرفتي متعددي زندگي ميكنيم؛ جهان علم، جهان اخلاق، جهان هنر، جهان دين و هر يك قواعد توجيه و معيارهاي صدق خاص خود را دارند، اما اين پلوراليسم به معناي هرج و مرج نيست. او با دقت نشان ميدهد كه چگونه ميتوان ميان اين جهانها گفتوگو برقرار كرد، بدون اينكه يكي را به ديگري تقليل دهيم. يكي از نوآورانهترين بخشهاي كتاب، بحث شفلر درباره نقش عاطفه در شناخت است. برخلاف جريان غالب فلسفه تحليلي كه عاطفه را مزاحم عقل ميدانست، شفلر استدلال ميكند كه برخي عواطف، عواطف شناختياند؛ يعني نه تنها با شناخت تداخل ندارند، بلكه بخشي از فرآيند شناختند. حس شگفتي، حس مسووليت اخلاقي در برابر باور، حتي حس زيبايي در رياضيات؛ همه اينها در شكلگيري و توجيه دانش نقش دارند. اين فصل، كتاب را از يك اثر صرفا معرفت شناختي به يك فلسفه جامع انساني تبديل ميكند. شفلر همچنين به پراگماتيسم امريكايي، به ويژه چارلز سندرس پيرس، با احترام عميقي مينگرد، اما از ابزارگرايي جان ديويي و ويليام جيمز فاصله ميگيرد. او نشان ميدهد كه روش علمي پيرس، با تاكيد بر جامعه پژوهشي درازمدت و همگرايي باورها، نزديكترين رويكرد به آرمان عقلانيت انتقادي است، اما حتي اين روش نيز نميتواند بدون تعهد اخلاقي به صداقت و بدون پذيرش مسووليت فردي در برابر باورهايمان كامل شود.
ترجمه شيرزاد گلشاهي كريم از نثر دشوار و فشرده شفلر، نمونهاي درخشان از ترجمه فلسفي دقيق و در عين حال روان است. او توانسته است اصطلاحات فني را به فارسي معيار و قابل فهم تبديل كند بدون اينكه از دقت بكاهد. ويراستاري هومن پناهنده نيز به يكدستي متن و رفع ابهامات احتمالي كمك شاياني كرده است. يادداشت مترجم و ويراستار در آغاز كتاب، زمينه تاريخي و اهميت اثر را به خوبي روشن ميكند. «جهانهاي صدق» كتابي نيست كه صرفا براي متخصصان معرفتشناسي نوشته شده باشد. هر كسي كه امروز با پرسشهايي مانند «چرا بايد به علم اعتماد كنيم؟»، «آيا حقيقت نسبي است؟»، «چگونه ميتوان در برابر دروغهاي سازمان يافته مقاومت كرد؟» يا «نقش احساس و ارزش در شناخت چيست؟» دست و پنجه نرم ميكند، در اين كتاب پاسخي عميق، سنجيده و اميدبخش خواهد يافت. شفلر به ما يادآوري ميكند كه عقلانيت نه يك موهبت آسماني است و نه يك توهم بورژوايي؛ بلكه دستاورد شكنندهاي است كه هر نسل بايد دوباره بسازد، با توجيه، با نقد، با تعهد و با احترام به جهانهاي متعدد صدق. اكنون كه اين اثر به دست مخاطبان فارسيزبان رسيده، فرصتي پيش روي دانشجويان فلسفه، پژوهشگران علوم انساني و همه كساني است كه ميخواهند در برابر آشوب اطلاعاتي امروز، همچنان عقلاني بينديشند و مسوولانه باور داشته باشند. «جهانهاي صدق» نوشته ايزراييل شفلر، با ترجمه شيرزاد گلشاهي كريم و ويراسته هومن پناهنده به همت نشر هرمس منتشر شده است.