نگاهي به نوزدهمين جشنواره بينالمللي سينماحقيقت
دغدغههايي از جنس واقعيت
تينا جلالي
سينماي مستند انعكاس واقعيترين تصاوير و رخدادهاي پيرامون است؛ روايتي باورپذير و دلنشين از آنچه در واقعيت رخ ميدهد تا مخاطب را با آنچه در واقع رخ داده مواجه كند، چنين سينمايي يكي از مهمترين گونههاي سينمايي در جهان است و بيشمار طرفدار دارد.
حالا چند روزي است نوزدهمين جشنواره بين المللي مستند سينماحقيقت در پرديس سينمايي ملت برگزار ميشود، رويدادي كه در بخشهاي مختلف مستندهايي با موضوعات متفاوت را به نمايش ميگذارد.
پرديس سينمايي ملت اين روزها پاتوق فيلمسازان مستند است، از جوانها تا حرفهايها، با ذهنها و تفكرهاي گوناگون در اين محفل گرد هم آمدند تا آنچه در ذهن دارند با مخاطبان به اشتراك بگذارند .
از پاگرد پرديس ملت كه عبور ميكنم جمعهاي كوچك مستندسازان را ميبينم كه با هم گفتوگو ميكنند، چهرههايي كه وقتي به آنها خيره ميشوم هر كدام آنها راوي بخشي از موضوعات جامعه ايران هستند. يكي جنگ 12 روزه را به سينماي مستند آورده، ديگري دغدغه ورزش دارد، يكي ديگر سراغ محيطزيست و مسائل و مشكلات آن رفته، مستندساز محترمي به پيوند قلب «كوروش» نوجوان 13 ساله اهل لرستان و انتظارها، اضطرابها و مشكلات او و خانوادهاش ميپردازد، فيلمسازي راوي صنايعدستي و تاثير فرش بر زندگي و فرهنگ ايرانيان است يا آقاي محسن عليدادي، مستندي با عنوان «با موريانهها چه ميكنيد؟» دارد كه مستندي تاريخي و با موضوع ميراث فرهنگي درباره يك عمارت تاريخي است كه به دليل اختلافنظر بين ورثه و بيتوجهي آنها، در حال تخريب است و... خلاصه اينكه موضوعات زيادي در جشنواره سينماحقيقت وجود دارد كه علاقهمندان خاص خود را دارد.
يكي از سالنها را براي تماشاي مستند انتخاب ميكنم كه صف طولاني دارد، مهمانهاي زيادي هم براي تماشاي آن با من وارد سالن ميشوند. سانس مستند «آبراه كوچكي در ميان هور» ساخته مرتضي پايهشناس است، يكي از مستندهاي كنجكاوبرانگيز كه هادي حجازيفر بازيگر سينما، مهدي همت فرزند شهيد همت و احسان باكري فرزند شهيد باكري دو فرزند شهيدي بودند كه براي ديدن اين فيلم به خانه جشنواره رسيدند. محسن نوذريان همرزم شهيد علي هاشمي هم در پرديس ملت در سالن به تماشاي «آبراه كوچكي در ميان هور» نشست.
سالنهاي شلوغ
بعد از تماشاي فيلم از كنار ديگر سالنهاي پرديس عبور ميكنم يا مخاطبان در صف هستند يا سالنها شلوغ و همه نشستهاند و فيلم ميبينند. خوشبختانه استقبال از فيلمها بالاست و مخاطباني كه هواي سرد و باراني را تحمل كردند و به پرديس ملت آمدند تا فضاي جشنواره گرم شود.
فيلم مرا كسي ديده است؟
در حاشيه جشنواره مستندسازي، محمدحسين باقريفرد پرسشي را با ما در ميان ميگذارد. او ميگويد: در كنفرانس خبري جشنواره «سينماحقيقت» خبرنگار يكي از خبرگزاريها از آقاي محمد حميديمقدم، دبير اين جشنواره سوالي ميكند مبني بر اينكه آيا فيلمي درباره آلودگي هوا به جشنواره امسال ارسال شده است يا خير؟ ايشان در پاسخ ميگويد: نه، متاسفانه. فكر ميكنم بايد نهادهاي مربوطه در اين باره فكري كنند يا هنوز فيلمسازان فكر ميكنند اين مساله مهم نيست. ولي اين موضوع، مساله مهمي است و ما خودمان در مركز گسترش درباره اين موضوع اثري خواهيم ساخت.
او به ما ميگويد: خانم من محمدحسين باقريفرد، سازنده مستند «اصفهان، هوا ندارد» هستم كه فيلمم درباره آلودگي هواي اصفهان و بهطور كل آلودگي هوا و راهكارهايش است و اتفاقا در موعد مقرر، مستند را به دبيرخانه جشنواره ارسال كردم و تاييديه دريافت آن از طرف دبيرخانه برايم ارسال شد.
اين فيلمساز با نگراني ميگويد: حال سوال من اين است كه چرا با وجود اين اثر، جناب آقاي حميديمقدم وجود چنين فيلم مستندي را در آثار ارسالي تكذيب كردهاند؟
آيا بعضي از آثار ارسالي همچون مستند «اصفهان، هوا ندارد» توسط جشنواره ديده نشدهاند و در روند انتخاب قرار نگرفتهاند؟ يا تكذيب اين اثر براي ساخت اثري توسط مركز گسترش در مورد آلودگي هوا و ناديده گرفتن بقيه آثار درباره اين معضل است؟
به او قول ميدهم كه حتما پرسشش را مطرح كنم.
فيلمي كه بخش اعظم اسناد آن نابود شده
اما يكي از فيلمهايي كه در جشنواره امسال نمايش دارد، مستندي با عنوان «پيكار با پيكر» به كارگرداني آرش اسحاقي است. فيلم او به تاريخ مجسمهسازي در ايران ميپردازد و مشكلات و موانع آن را بررسي ميكند. گلنار قسيمي، تهيهكننده اين مستند درباره مهمترين چالشهاي ساخت فيلم توضيح ميدهد: بزرگترين مشكل، كمبود شواهد بود؛ ما درباره موضوعي فيلم ميساختيم كه بخش اعظم اسنادش يا نابود يا از كشور خارج شده است.
از نظر توليدي هم با پديده «سوژه نامرئي» روبهرو بوديم. مجبور بوديم زبان بصري فيلم را طوري طراحي كنيم كه نبودِ آثار تبديل به بخشي از روايت شود نه نقص فيلم. همين رويكرد درنهايت به هويت تصويري اثر كمك كرد.
از او درباره استقبال از اين اثر ميپرسيم كه توضيح ميدهد: مخاطب عام شايد با فيلم ارتباط كامل نگيرد؛ چون در «پيكار با پيكر» نه داستانپردازي پرهيجان داريم، نه نقطه اوج احساسي. اين فيلم بيشتر كندوكاو و بازسازي ذهني يك تاريخ گمشده است. اما مخاطب تخصصي-اهل هنر، دانشجويان هنرهاي تجسمي، علاقهمندان به تاريخ و باستانشناسي-قطعا واكنش جديتري خواهد داشت. فيلم قرار نيست «پرفروش» يا «پربيننده» شود، اما ميتواند براي عدهاي دقيق و جدي به يك اثر مرجع تبديل شود و اگر اين اتفاق بيفتد، به نظرم موفقيت واقعي فيلم است.
هوش مصنوعي براي مستند خوب است يا بد؟
امسال در جشنواره سينماحقيقت، كارگاه آموزشي با عنوان «هوش مصنوعي: خدمت يا خيانت به مستند» بود كه در حاشيه جشنواره برگزار شد. امير سحرخيز، نويسنده و كارگردان و محمد واعظي، فيلمساز مستند در اين كارگاه صحبت كردند.
محمد واعظي، فيلمساز مستند در اين كارگاه درباره هوش مصنوعي در فضاي مستند گفت: وضعيت امروز در مورد ورود هوش مصنوعي به زندگي، نه فقط در سينماي مستند، بلكه در سينماي داستاني و انيميشن انقلاب ايجاد كرده است. بخش تحقيق در مستند بسيار مهم است، اما يكسري دغدغهها هميشه بوده؛ اينكه چگونه اطلاعات را به دست آوريم، چگونه اطلاعات را كامل و چگونه آنها را دستهبندي كنيم. هوش مصنوعي الان اين كار را به درستي انجام ميدهد و ميتوانيم با اين ابزار پيش برويم.
هوش مصنوعي حجم بسيار زيادي از داده را تفكيك ميكند و با ديتاي درستي كه به اين ابزار ميدهيد، درنهايت يك فايل كامل و جامع و منسجم به شما تحويل ميدهد. هوش مصنوعي يك دستيار بسيار خوب و دقيق است.
واعظي درباره ابعاد اين ابزار گفت: در بحث بازسازي در هوش مصنوعي اين سوال پيش ميآيد كه آيا ميتوان تاريخ را بازسازي كرد يا خير؟ اين خيلي ترسناك است، اما با احتياط پاسخ اين سوال را ميدهم و ميگويم بله. هوش مصنوعي ميتواند تاريخ را براي ما بازسازي كند و برگرداند.
همچنين در بحث هوش مصنوعي چالشهاي زيادي در دنيا پيش آمده است. مثلا استفاده از عكسهايي كه با واقعيت مو نميزند. هوش مصنوعي به شيوهاي خلاقانه فيلمها را ميسازد و گاهي مرز بين تصوير واقعي و جعلي، خيلي باريك است.
نكتهاي كه اهميت دارد اگر صاحب اثر از هوش مصنوعي استفاده ميكند، طبق اصول اخلاقي بايد شفافيت دقيقي براي اين قضيه داشته باشد و ذكر كند كه در توليد اين اثر از هوش مصنوعي استفاده شده است. ترديد نكنيد و در اين قضيه خيلي بايد مراقب باشيد كه پروتكلها را رعايت كنيد.
رشد سريع هوش مصنوعي در زندگي
همچنين امير سحرخيز، نويسنده و كارگردان در ادامه اين كارگاه آموزشي گفت: نكته مهم راجع به هوش مصنوعي اين است كه اين ابزار رشد خيلي سريعي در بازه زماني بسيار كوتاه داشت. هوش مصنوعي مانند جريان خزنده اينترنت در زندگي ما نبود و خيلي سريعتر به زندگي ما وارد شد. چت جيپيتي ابزارهاي زيادي دارد و ميتوان خيلي از مسيرهاي طولاني را براي ما كوتاه كند.
اين كارگردان افزود: در ابتدا كه صحبت از هوش مصنوعي و به زندگي ما وارد شد، انتظار داشتيم در اموري مثل پزشكي و هوافضا و... ورود كند، اما به قسمت هنري يعني تصويرسازي، صداسازي و... ورود كرد، به شكلي كه امروزه به سادگي نميتوان تشخيص داد كه اين كار نتيجه توليد انساني است يا روبات.
حفظ اخلاق در محصولات
اين تهيهكننده گفت: دو بعد از بازسازي وجود دارد: بازسازي از چيزي كه وجود دارد و بازسازي از چيزي كه نيست. بحث ترميم و بازسازي تصاوير يك چيز است، اما چيزي كه ترسناك است بازسازي از يك زاويه ديگر است، يعني زاويه ديد را كاملا تغيير دهيم. اتفاق ديگري كه دارد ميافتد، اين است كه از هوش مصنوعي براي محافظت از هويت كسي كه با او مصاحبه شده، استفاده ميكنند.
سحرخيز در پايان بيان كرد: ما در هر جا و براي هر كاري ممكن است مجبور شويم كه از هوش مصنوعي استفاده كنيم. در اين صورت موظفيم كه به بيننده اين موضوع را اطلاع دهيم. مهم نيست كه امروزه از هوش مصنوعي استفاده ميكنيم يا نه، مهم محصول در قالب رعايت چارچوب اخلاقي است.
مستندي درباره شهيد بهشتي
يكي از مستندهاي كنجكاويبرانگيز جشنواره امسال «عباي سوخته» به كارگرداني مهدي فارسي است كه روايتي پژوهشمحور و تحليلي درباره زندگي و نقش كليدي شهيد آيتالله سيدمحمد بهشتي است.
اباذر صالحيان، تهيهكننده اين مستند درباره چگونگي ساخته شدن اين مستند گفت: تصور عمومي اين است كه درباره شخصيتهايي همچون شهيد بهشتي يا شهيد رجايي منابع فراواني وجود دارد، اما واقعيت دقيقا برعكس است. ما در اين حوزه غفلت كردهايم. حتي وقتي وارد پژوهش شديم، ديديم ۷۰درصد افراد فهرست اوليهمان در ۱۰ سال گذشته از دنيا رفتهاند. اگر اين كار ۱۰ سال زودتر شروع ميشد، بسياري از روايتگران دست اول در دسترس بودند. امروز بخش زيادي از حافظه تاريخ شفاهي ما از دست رفته است.
اين مستندساز با تاكيد بر مسير سخت توليد آثار تاريخ معاصر به ايرنا توضيح داد: بعد از «پدر طالقاني» گفته بودم ديگر وارد چنين پروژههايي نميشوم. قدرشناسي در اين حوزه كم است و مسير بسيار دشوار، اما اهميت كار باعث شد دوباره وارد شوم. الان هم در حال كار روي مستندي درباره شهيد رجايي هستم كه اميد دارم تا سال آينده به نتيجه برسد. برخي فكر ميكنند چون تجربهاش را در اين زمينه دارم مسير برايم بازتر است؛ درحالي كه براي شهيد بهشتي هم مثل «پدر طالقاني» هزاران مشكل داشتيم و براي شهيد رجايي هم همينطور.
صالحيان با بيان بازخوردهاي احتمالي در جشنواره حقيقت نسبت به اين فيلم گفت: محتواي «عباس سوخته» بسيار محكم و چفت و بست دار است و به احتمال زياد توجه جدي منتقدان حوزه تاريخ و سياست را جلب خواهد كرد، ضمن آنكه كار چون تحليلي و سياسي است شايد مخاطب عام را آنقدر درگير نكند، اما براي علاقهمندان تاريخ معاصر، بسيار جذاب و تازه خواهد بود.
مهمانان جشنواره
در اين چند روز چهرههاي مختلفي در جشنواره حضور پيدا كردند؛ هادي خانيكي، محمدرضا دلپاك، امير اثباتي، هادي حجازيفر، مرضيه برومند، نيكنام حسينپور، مهدي شفيعي، داوود نماينده، روحالله حسيني، دانش اقباشاوي، علي روئينتن و... از چهرههايي بودند كه تاكنون در جشنواره حضور داشتند.
همچنين مهماناني از كشورهايي چون روسيه، فنلاند، صربستان، اسپانيا، ايتاليا، ازبكستان و... در اين جشنواره حضور دارند.