روزبه دلاور| تيم كشتي آزاد جويبار كه امسال با اسپانسري باشگاه استقلال و با نام اين تيم در مسابقات ليگ شركت كرد در فينال بازيها به مصاف بانك شهر رفت و در ديداري جذاب و مهيج و البته پرحاشيه با نتيجه ۶ بر ۴ به رقيب تهرانياش باخت. اعتراض شديد جويباريها به داوري و ترك ميدان و توقف مسابقات و حضور دوباره در ميدان و البته تشويق شديد رسول خادم در سالن و در حضور عليرضا دبير از مهمترين اتفاقات كشتي فينال بود. استقلال در نهايت در اعتراض به اتفاقات فينال حاضر نشد در مراسم اهداي مدال شركت كند. براي بررسي بيشتر با حسين نقيبي، مربي استقلال جويبار كه سالهاي سال است در كشتي جويبار به عنوان يك مربي ارزنده و نامآشنا فعاليت ميكند گفتوگويي ترتيب داديم كه حاصل را در زير ميخوانيد.
چي شد كه نتوانستيد بانك شهر را شكست بدهيد؟
يك چيزهايي را بعد از مسابقه گفتم. نشد كه نه! يك سريها نخواستند !
چه كساني نخواستند؟
الان ديگر درباره شكست حرف زدن فايدهاي ندارد. بنويسيد كجاي قانون نوشته كه يك تيم بدون اينكه مرحله مقدماتي را انجام بدهد، بيايد در فينال كشتي بگيرد بدون اينكه با حريفانش سرشاخ شود؟ اين كجاي قانون است؟ اگر خلاف كردند بگويند خلاف كردند اگر براي يك كشتيگير كارت صادر كردند بايد سازمان ليگ جريمهاش را بدهد نه تيم مقابل كه ما باشيم. آنها راحت به فينال رسيدند اما بچههاي ما با دو تا آسيبديدگي. ميلياردها خرج كرديم و كشتيگير ما كشتي گرفت كه آسيبديدگي شامل حالش شده. آنها مفت به فينال رسيدند كه گوياي همه چيز است. اگر تخلفي بوده سازمان ليگ تخلف كرده ما كه خلاف نكرديم تا چوب بخوريم. چوب را بايد مسوول سازمان ليگ بخورد!
چرا سازمان ليگ؟
چون اجازه دادند تا اين تيم به فينال بازيها بيايد. ما كاري به ستارگان ساري نداريم كه اگر ستارگان شانه خالي كردند بايد تنبيه شوند. من ميدانم ستارگان خلاف نكرده اگر هم خلافي كرده بايد تنبيه شود. كشور مال همه هست! جويبار هم گوشهاي از اين كشور است اما نگاهشان به جويبار مغرضانه است و نگاه خوبي به ما ندارند! ما يك شهر كوچك هستيم حالا عملكرد سازمان ليگ را بگويم كه چهار، پنج تيم ميخواستند تيمداري كنند كه اسپانسرها فرار كردند! ببينيد كجاي كار خراب است؟ بايد همان را درست كنيم. چرا بايد اسپانسر فرار كند؟ سال بعد امثال استقلال و اينها نميتوانند تيمداري كنند چون ميگويند پول خرج كنيم براي چي؟ اما اين تماشاگران كشتي را ببينيد كه از شش صبح آمده بودند و اين سرمايه آرزوي بسياري از كشورهاست.
قبول داريد كه استقلال هم سال اول تيمدارياش بوده و شايد لازم است تجربه بيشتري به دست بیاورید؟
استقلال سال اولي است كه تيمداري ميكند اما ما كه كمتجربه نبوديم. استقلال اسپانسر بوده و ما يعني جويبار در دسته دوم و يك و ليگ برتر و حذفي شركت كرديم. در كارنامه خودمان مقامهاي اول و دوم و سوم را داريم. استقلال كه تا حالا در ليگ شركت نكرده براي اولينبار بوده اما براي جويبار اولينبار نبوده و اين مسير را چندين بار طي كرده است پس قبول ندارم این اولين تجربه تيم ما بوده است.
پس بحث اثبات نشده همان انتقال قدرت كشتي مازندران به تهران است؟
من در جايگاهي نيستم در اين باره صحبت كنم اما در المپيك كجا پرچم كشورمان را بالا ميبرد؟ اگر ما ميبريم براي ايران ميبريم و اگر كسي نگاهي غير از اين دارد خيلي براي جايگاهي كه دارد، كوچك است. بايد بزرگ فكر كنيم. براي كشورمان فكر كنيم. حسن يزداني درست كه مازندراني و جويباري است اما بچه ايران است. ما بايد فراتر فكر كنيم تا به نوك قله دنيا برسيم. اگر كوچك فكر كنيم، ميمانيم.
اما در همين صحبتهاي خودتان اشاره داشتيد به اينكه نميخواهند جويبار قهرمان شود؟!
اصلا به جويبار هيچ توجهي نميشود. اصلا فكرش را نميكنند كه يك جويباري هم وجود دارد! خب چرا؟ اگر اشكالي است بيايند رفع اشكال كنند. ما در اينجا ميتوانيم قهرمانان بسياري را استخراج كنيم اما چرا نبايد باشد آن چرا را من نميدانم! با هزار ذلت و خفت يك تيم با نام استقلال جويبار شكل داديم، نميخواهم بگويم يكي مثل آقاي قادري چه فشاري را متحمل شد تا اين تيم را جمع كند اما از اين تيم حمايتي نميشود.
داوري چطور بود؟
ما ميخواستيم ميدان را ترك كنيم به احترام حسن آقا (يزداني) و تماشاگران برگشتيم. تماشاگران ما صبح زود به آنجا رسيدند اما دريغ از يك سرويس بهداشتي كه بتوانند بروند كه از آن بگذريم! ما سه تا داوري داشتيم. داوري در جويبار و تنكابن و تهران را ببينيد كه همه يك شكل بودند. ميگويند فلاني المپيكي است خب المپيكي باشد اما قرار نيست كه بگوييم اشتباه نميكند. من به پشتپرده كار ندارم كه اگر باشد بماند با خودشان و وجدانشان اما همه مسابقات همين سه، چهار نفر هستند. اين ليگ ملي است اگر نميتوانيد از خارج داور بياوريد. چه اشكالي دارد؟ ميخواهيد به زور بگوييد طرف داور المپيكي است و باشد! نه آقا نميتواند داوري را جمع كند حالا رفته باشد المپيك. فيلم كشتي را خودشان ديدند و به آقاي فيروزپور راي دادند. آقاي رضا يزداني و هادي حبيبي چلنج را گرفتن بعد مجري صدا و سيما كميل را ترور شخصيتي ميكند. مثل كميل براي ايران بسازيم خيلي سال طول ميكشد آقاي قاسمي! (مجري تلويزيون) خیلی سرمايهگذاري بايد شود تا مثل يزداني و كميل به وجود بيايند بعد تو ميآيي در برنامهات ميگويي رفتار كميل قاسمي دور از شأن ورزش است؟! رضا يزداني چلنج داده برايش فرش قرمز پهن ميكني بعد كميل قاسمي متهم رديف اول است؟ اينها را بنويس! بنويس آقاي قاسمي! مجري توانمند! تو داري كميل را خُرد ميكني. مجري در آن جايگاه كه نبايد مغرضانه حرف بزند. ما در تاريخ امثال سوريان و قاسمي كم داريم.
هواداراني كه در سالن نام رسول خادم را صدا ميزدند جويباري بودند؟
من نميدانم چون در گرمخانه بودم و عذرخواهي هم ميكنم! هر كسي به من گفت چرا رسول خادم را تشويق ميكنند گفتم نميدانم! ببينيد كجاي كارمان خراب است كه چنين اتفاقي رخ ميدهد. اينها جنبه فني ندارد. تماشاگران هم از همه جاي ايران آمده بودند. رسول خادم دوست من است و دبير هم دوست من است. حيطه كاري من نيست تا به اين موضوع بپردازم!
حسن يزداني مصدوم بود كه دستش بعد از پيروزي بالا نميرفت؟
نه؛ اين بزرگياش است. اگر كشتيهاي قبلياش هم ببينيد دستش را به زور ميبرد بالا. از ناحيه كتف هم الحمدلله مشكلي ندارد. خداوند مجدد به او توانايي داده. به تعبير من حسن آقا مثل يك بسته سرب است كه غيرقابل نفوذ است! او وزن كم نميكند و دو وزن بالاتر رفته و سرحال هست. انشاءالله در دنيا ميدانداري كند.