«نقش دشمن» در نظام بينالملل
به افكار عمومي جهان اينگونه تلقين ميشود كه يك كشور، دشمن فرهنگ، تمدن، هويت و حتي حيات ساير كشورهاست. موضوعاتي همچون موادمخدر، حقوق بشر، تروريسم، قاچاق انسان، بيثبات كردن منطقه و جهان و... ازجمله مسائل ارزشي هستند كه اين ذهنيت را براي ديگران ميسازد. در اين راستا، برخي مواقع خود كشورهاي هدف نيز با سخناني ازسوي مقاماتشان يا رفتار مردمانشان، به مهاجمان كمك كرده و بهانه لازم را براي داشتن اين مصداقها، به طرف مقابل ميدهند.
ب- رفتارهاي خصمانه- دومين گام، انجام اقدامات عملي عليه كشور هدف است. پس از آنكه يك كشور به عنوان دشمن به جهان معرفي شد و توانستند افكار عمومي را عليه آن تحريك کنند، اكنون با اقدامات عملي همچون تحريم يا عمليات نظامي به دو هدف دست مييابند: اول اينكه كشور مزبور را تضعيف كرده و تحت فشار قرار ميدهند و دوم، او را به عكسالعمل اشتباه باز ميدارند تا در هر حركتي به كشورهاي ديگر تلقين كنند كه نظرشان در مورد اين دشمن، صحيح بوده است.
ج- نهادينه شدن خصومت- سومين اقدام عليه كشور هدف، نهادينه كردن دشمني با استفاده از نهادهاي بينالمللي و منطقهاي است. بدين شكل كه با استفاده از حقوق بينالملل، مصوبات سازمانهاي بينالمللي، منطقهاي و تخصصي، شرايطي شكل ميگيرد كه فضاي پيرامون تنگ شده و ادامه تعامل حتي با كشورهاي بيطرف و بعضا دوست، سخت ميشود.
چگونه دشمنيها را كم كنيم؟- كاهش دشمني در نظام بينالملل يك فرآيند چندبعدي است و معمولا با تركيب سياست خارجي هوشمندانه، ديپلماسي فعال، قدرتسازي داخلي و مديريت صحيح براي ايجاد يك تصوير مثبت از كشور در خارج به دست ميآيد. براي اين هدف باید:
1- ديپلماسي حرفهاي و چندلايه با عاديسازي و تنشزدايي، تقويت شود. در اين راستا ميتوانيم با استفاده از مذاكره و گفتوگو، به كارگيري ميانجيها، براي كاهش تنشها و پذيرش اين واقعيت كه اختلاف هميشه باقي ميماند، اما ميشود مديريت كرد، عمل کنیم.
2- ديپلماسي اقتصادي با انگيزه، ايجاد کنیم كه در آن، منافع اقتصادي مشترك، توسعه تجارت منطقهاي، سرمايهگذاري مشترك و حضور در زنجيره تامين جهاني، وجود داشته باشد. 3- بهبود روابط با همسايگان با اين فرض كه تهديد اصلي هر كشور معمولا از محيط پيراموني ميآيد و براي مقابله با آن، باید با همسايگان همكاري امنيتي داشته باشيم و اختلافات مرزي يا سياسي را با گفتوگو حل و فصل کرده و تلاش کنیم تا پيوندهاي فرهنگي و اجتماعي را تقويت کنیم.
4- تصويرسازي مثبت با استفاده از ديپلماسي عمومي، با اين ذهنيت كه كشورها تا حد زيادي براساس تصوري كه از ما دارند، قضاوت ميكنند و كشوري كه جهان او را بهتر بفهمد، كمتر با او دشمني ميكند. براي همين بايد شفافسازي در برنامهها و سياستهاي كشور صورت بگيرد، فعاليتهاي فرهنگي و آموزشي در خارج از كشور افزايش يابد، از رسانهها به خصوص در خارج از كشور براي توضيح مواضع و كاهش سوءتفاهمات، استفاده كنيم.
5- افزايش هزينه براي دشمني با اين فرضيه كه گاهي خصومت به اين دليل صورت ميگيرد كه هزينهاي براي آن وجود ندارد. براي افزايش اين هزينهها، باید مشاركت در ترتيبات اقتصادي، امنيتي يا انرژي منطقهاي داشته باشيم و با ايجاد وابستگيهاي متقابل و نشان دادن سود همكاري و زيان دشمني، به دنبال راهحلهاي دوستانه بگرديم.
6- تقويت هنجارها و رفتارهاي پيشبينيپذير در سياست خارجي كه مانع از نگراني و دشمني ميشود. در اين مسير، همراهي با مقررات بينالمللي، شفافسازي در سياستهاي امنيتي، عمل كردن به تعهدات و... موجب ميشود كه ميزان بدگماني ديگران كاهش يابد.
7- تقويت توان داخلي و انسجام ملي، نقش مهمي در مقابله با دشمنسازي دارد. اگر كشوري در داخل با ثبات بوده و اقتصادي قوي و حكومتي كارآمد داشته باشد، به صورت طبيعي دشمنان كمتري خواهد داشت. فراموش نكنيم قدرت داخلي، پايه امنيت خارجي است.
مدتهاست نام كشورمان در ليست كشورهاي غربي براي متهم كردن به دشمني در نظام بينالملل و حتي مسائل داخلي خودشان، گنجانده شده است براي مقابله با آن باید يك فرآيند ديپلماتيك و تدريجي كه بر سه اصل استوار باشد در پيش بگيريم:
1- گفتوگو و شفافيت در سياست خارجي
2- ايجاد منافع مشترك
3- رفتار قابل پيشبيني و مسوولانه در مقابل دوستان و دشمنان.