• 1404 چهارشنبه 5 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6198 -
  • 1404 سه‌شنبه 4 آذر

لبوبو؛ طنز تلخ مصرف عروسكي كوچك با لبخندي بزرگ‌تر از معناي زمانه‌اش

سيد محي‌الدين حسيني‌مقدم

در نگاه نخست، لبوبو چيزي جز يك عروسك فانتزي چيني نيست؛ چهره‌اي گرد و بي‌نظم با دندان‌هايي تيز و نگاه معصوم، اما گاهي كوچك‌ترين پديده‌هاي فرهنگي، نشانه‌اي از تغييرات بزرگ‌اند. لبوبو از آن‌دست نشانه‌هاست؛ تصويري كه روان جمعي و جهان زيسته انسان معاصر را تحت‌تاثير خود قرار داده‌ است. براساس گزارش كارشناسي مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي در مهرماه ۱۴۰۴، گردش مالي بازار لبوبو در ايران به بيش از ۱۰۰ ميليارد تومان رسيده است؛ بازاري كه تقريبا به‌طور كامل از نسخه‌هاي تقلبي تشكيل شده است. اين آمار جزیي از اين ماجراست. آنچه مهم‌تر است، معنايي است كه اين پديده در بطن جامعه ايراني آشكار مي‌كند: گذار از مصرف مادي به مصرف نمادين و از هويت جمعي به هويت تكه‌تكه و بازيگوش. لبوبو محصول شركت چيني پاپ‌مارت است؛ شركتي كه با تركيب طراحي هنري، تصادف و لذت خريد در واقع نوعي اقتصاد احساس را پديد آورد. جعبه‌هاي شانسي آن بر منطق هيجان تصادف بنا شده‌اند. به اين معني كه تو نمي‌داني چه مي‌خري و همين ناداني، تو را مشتاق‌تر مي‌كند. در واقع لبوبو كالايي نيست كه خريده شود؛ تجربه‌اي است كه زيسته مي‌شود. خريدش نوعي بازي است، نوعي انتظار، نوعي شانس. اين منطق با ساختار رواني انسان مدرن هماهنگ است؛ انساني كه در جهان نامطمئن در جست‌وجوي لحظه‌هاي كوچك غافلگيري است. اما در كشورمان، ماجرا روي ديگري دارد. پاپ‌مارت هيچ نمايندگي رسمي ندارد و لبوبو از مسير بازار خاكستري ديجيتال به كشور راه يافت. نسخه‌هاي تقلبي آن با نام لفوفو در فضاي اينستاگرام، فروشگاه‌هاي آنلاين و مغازه‌هاي كوچك پخش شد و به سرعت به پديده‌اي اجتماعي تبديل گشت. نسلي كه از تكرار روزمرّگي و بحران معنا رنج مي‌برد، اين عروسك اسباب‌بازي را بايد نشانه‌اي از جهاني‌بودن دانست. لبوبو براي بسياري از جوانان، پل كوچكي بود ميان ايران و جهان، ميان زيست محدود و تخيل بي‌مرز. در سطح جامعه‌شناختي، لبوبو چهره جديد مصرف فرهنگي را نشان مي‌دهد؛ جايي كه خريد اين عروسك سواي پاسخ به نياز، تلاشي براي ساختن خويشتن است. بورديو، جامعه‌شناس فرانسوي اين پديده را مصرف تمايزآفرين مي‌ناميد: ما كالا نمي‌خريم، ما معناي خود را مي‌خريم. در اين منطق، كالا بدل به زبان مي‌شود؛ زباني كه با آن خود را به ديگري معرفي مي‌كنيم. در واقع اين عروسك لبوبو براي نوجوان امروز، رمز عبور به فرهنگي است كه در آن سبك زندگي مهم‌تر از محتواست. اما لبوبو به جهاتي اعتراض هم هست، چراكه طراحي‌اش، تركيبي از زيبايي و ناهنجاري است: چهره‌اي معصوم با دندان‌هاي تيز، بدن ناموزون و نگاهي غريب. اين تضاد به‌نوعي زيبايي‌شناسي زشت اشاره دارد؛ نوعي زيبايي از دل نقص و آشفتگي. در فلسفه هنر معاصر، اين امر را شورش زيباشناسانه مي‌نامند: اعتراض خاموش به معيارهاي رسمي زيبايي، اخلاق و نظم اجتماعي. لبوبو از نظر فلسفي، تمثيلي از وضعيت انسان پست‌مدرن است؛ موجودي كه ميان ميل به نظم و لذت از بي‌نظمي سرگردان است. در اين معنا، لبوبو را مي‌توان فيگور هستي‌شناسي خستگي دانست. او با لبخندي خسته و چهره‌اي بي‌تفاوت، انگار از روزگار ما مي‌گويد؛ دوراني كه در آن انسان از واقعيت جدي خسته شده و در پناه بازي و مصرف، معناهاي موقتي مي‌سازد. همان‌گونه كه بودريار هشدار داده بود، ما در جهاني زندگي مي‌كنيم كه نشانه‌ها جاي واقعيت را گرفته‌اند. لبوبو نشانه‌اي از اين جايگزيني است: او واقعيت ندارد، اما احساس واقعي مي‌آفريند.در ايران اما اين نشانه در خلأ فرهنگي ديگري رشد كرده است؛ خلأ خلاقيت بومي و سياست فرهنگي ناكارآمد. از دارا و سارا تا پروژه‌هاي فرهنگي مشابه، همه بر منطق فرهنگ تجويزي بنا شده‌اند؛ فرهنگي كه به‌جاي الهام، آموزش مي‌دهد و به‌جاي تخيل، تكرار مي‌طلبد. اما لبوبو برخلاف آنها، معنا را از پايين خلق مي‌كند نه از بالا. معنا در آن‌زاده تعامل است نه پيام. به تعبير ريچارد سنت، فرهنگ امروز، فرهنگ مشاركت است نه اطاعت و درست در همين‌جاست كه شكاف فرهنگي ما آشكار مي‌شود: در ناتواني ساختار رسمي از فهم اين دگرگوني بنيادين. از سوي ديگر در سطح جهاني، لبوبو نمونه‌اي از قدرت نرم غيردولتي چين است؛ همان چيزي كه جوزف ناي در مفهوم قدرت نرم تعريف مي‌كند: نفوذ از مسير جذابيت نه اجبار. چين نشان داد كه مي‌توان از دل بازار و طراحي هنري، نوعي ديپلماسي فرهنگي پنهان را پيش برد؛ چيزي كه كشورمان شوربختانه هنوز در مرحله شعاري آن متوقف مانده است. لبوبو در ايران برعكس، قدرت نرم ما را افشا كرد: قاچاق، فقدان حقوق مالكيت فكري و رواج بي‌تفاوتي فرهنگي. در گزارش مجلس آمده است كه از محل فرار مالياتي و واردات غيررسمي اين محصولات، سالانه بيش از ۲۰ ميليارد تومان زيان مستقيم به اقتصاد كشور وارد مي‌شود.اما زيان اصلي، اقتصادي نيست؛ فرهنگي است. مصرف كالاي تقلبي، ذهنيتي مي‌سازد كه در آن خلاقيت بي‌ارزش مي‌شود و تقليد فضيلت مي‌يابد. اين ذهنيت، دشمن پنهان توسعه فرهنگي است.اگر از منظر فلسفي هم نگاه كنيم در مي‌يابيم كه لبوبو يادآور چهره‌اي از انسان معاصر است كه مارتين هايدگر آن را انسان فراموشكار از بودن مي‌نامد. انساني كه بودن را با داشتن و تجربه را با تملك اشتباه گرفته است. همان‌طور كه در دنياي امروزي شاهدش هستيم و مي‌بينيم كه چطور معنا از اشيا به مصرف‌كننده منتقل شده و ما با عروسك‌ها گپ مي‌زنيم تا سكوت درون خود را پر كنيم. با اين وجود در مي‌يابيم كه اين عروسك كذايي و به ظاهر محبوب براي برخي‌ها، استعاره‌اي از انسان مدرن است؛ انساني كه در دنياي اشباع‌شده از نشانه‌ها در جست‌وجوي چيزي واقعي‌تر از واقعيت است. لبوبو با چهره‌اي معصوم و نگاهي بي‌تفاوت، انگار از درون به ما مي‌گويد: جهان، جدي‌تر از آن است كه جدي گرفته شود. شايد راز محبوبيت او در همين نگاه باشد؛ در شوخي غم‌انگيزي كه بي‌هياهو از تنهايي ما سخن مي‌گويد.با اين اوصاف به نظر بنده راه مواجهه با اين پديده، حذف يا ممنوع كردن آن نيست، درك و آفرينش است. ما نمي‌توانيم جهان مصرف را متوقف، اما مي‌توانيم آن را معنا كنيم. اقتصاد خلاق به‌ شرط فهم فرهنگي مي‌تواند از دل همين پديده‌ها ‌زاده شود. اگر به‌جاي مبارزه با نتيجه ريشه‌ها را بفهميم؛ نياز به خلاقيت به هويت به تجربه. آن‌گاه شايد بتوانيم از لبوبوهاي ايراني سخن بگوييم: كاراكترهايي كه نه از تقليد كه از تاريخ كهن و فرهنگ و ادب ايران‌زمين و تخيل نخبگان فرهنگي ما‌زاده شوند. لبوبو شايد براي برخي‌ها هيولايي بامزه باشد، اما در واقع چهره خود ماست؛ چهره جامعه‌اي در گذار، خسته از سنگيني معنا و در جست‌وجوي سبك‌دلي زيباشناسانه. شايد محبوبيت لبوبو نشانه بحران نباشد، نشانه اميد باشد؛ نشانه اينكه هنوز در دل اين همه خستگي، ميل به بازي، خيال و جهان‌بودن زنده است. شايد واقعيت هر روز سبك‌تر و مصنوعي‌تر به‌نظر برسد، شايد لبوبو مفهومش اين حقيقت ساده باشد كه انسان هنوز توان خنديدن دارد حتي وقتي از درون غمگين است.
كارشناس‌ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون