• 1404 يکشنبه 4 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6173 -
  • 1404 يکشنبه 4 آبان

گزارشي اسنادي - پژوهشي - روزنامه‌نگاري از چگونگي «تجارت و صنعت ابريشم‌‌بافي ايران» از عصر ساسانيان تا از بين رفتن آن در عصر قاجار و پهلوي - ۷

با حكومت محمدشاه قاجار ابريشم‌بافي گيلان بارديگر جان گرفت

هنر آموز كز هنرمندي / درگشايي كني و دربندي (نظامي)

مريم مهدوي اصل ٭

اشاره - شناخت و آگاهي از تاريخ، بر بنيان دانش خطي كه در امتداد زمان و مكان امكان‌پذير است، به ما اين درس عبرت‌آميز را مي‌آموزد كه چرا در حكومت‌هاي صفويه و زنديه از برقراري ارتباطات تجاري با كشورهاي غربي نوظهور و به ويژه انگليس خودداري يا خيلي با احتياط رفتار مي‌كردند. چنانكه شاه عباس كبير از ورود فرستادگان كمپاني‌هاي تجاري به امپراتوري ايران صفوي جلوگيري كرد و كريم‌خان زند، وكيل‌الرعاياي ايران گفت ما ريشخند فرنگي به ريش خود نمي‌پذيريم و اهل ايران را به هيچ‌وجه‌ من‌الوجوه احتياجي به امتعه و اقشمه و اشياء فرنگي [انگليس] نيست و همچنين آنان توافقنامه‌هاي دوجانبه‌اي را كه در دو دوره صفويه و زنديه با انگليس منعقد كرده بودند از روي احتياط بود تا به كشور و مردم هيچ آسيبي وارد نشود كه هرگز نشد. اما متاسفانه پس از انعقاد عهدنامه ننگين تركمنچاي بين ايران و روسيه‌تزاري (۱۲۴۳ق -۱۸۲۷م.) كه ادامه و تكميل‌كننده عهدنامه گلستان (۱۲۲۸ق -۱۸۱۲م.) است و در زمان حكومت فتحعلي شاه قاجار منعقد شد، محمدشاه قاجار نيز مبادرت به انعقاد عهدنامه تجاري با انگليس (۱۲۵۷ق - ۱۸۴۱م.) كرد كه ادامه و تكميل‌كننده عهدنامه طهران (۱۲۲۹ق -۱۸۱۴م) است كه در زمان فتحعلي‌شاه قاجار امضا شده بود. البته بنيان اين عهدنامه‌ها با خيانت حاجي ابراهيم‌خان كلانتر كه صدراعظم حكومت‌هاي زنديه و قاجاريه بود و همچنين فرصت‌طلبي، سودجويي، فريب و حقه‌بازي جان مالكوم انگليسي گذاشته شد. ضمن ‌اينكه بر پايه ترجمه فارسي كتاب چاپ سنگي «تاريخ سرجان مالكم [مالكوم]» كه ابتدا در هندوستان ترجمه و چاپ شده و سپس شيخ محمد اصفهاني به تصحيح آن پرداخته و در مطبعه يا چاپخانه ناصري در بمبئي چاپ و منتشر كرده و اكنون در بخش كتاب‌هاي سنگي و سربي كتابخانه مجلس موجود است، مالكوم انگليسي كاملا به تاريخ ايران باستان آگاهي داشته كه چگونه بايد با امپراتوري ايران باستان با چند هزار سال تاريخ كه حتي ساختار حكومتي و سپاه آن تا زمان فتحعلي‌شاه قاجار همچنان زنده باقي مانده بود، روش سياست استعماري انگليس نوظهور را براي به زير سلطه در آوردن و تغيير ساختار حكومتي ايران در پيش گيرد تا استراتژي و منافع امنيتي انگليس در حوزه جغرافياي تاريخي، فرهنگي و تجاري ايران باستان و از طريق روش غيرمتعارف تجزيه‌ كردن تامين شود. 

محمدشاه قاجار و انعقاد  معاهده تجاري ايران و انگليس «۱۲۵۷ق. »
معاهده تجاري انگليس و ايران ۱۲۵۷ق. در زمان محمدشاه قاجار و براي تكميل معاهده طهران۱۲۲۹ق. در دوره فتحعلي‌شاه قاجار انجام شده است كه در قسمت قبلي اين گزارش به متن معاهده طهران پرداختيم. متاسفانه، معاهده تجاري انگليس و ايران درست يازده سال پس از انعقاد معاهده ننگين تركمنچاي ۱۲۴۳ق. كه پس از لغو معاهده گلستان۱۲۲۸ق. و درجهت تكميل آن بين روسيه تزاري و ايران انجام شده بود، صورت گرفته كه بدون شك و ترديد در راستاي تامين منافع امنيتي و رقابت‌هاي ژئوپليتيكي روسيه‌تزاري و انگليس بوده است. منبع اين اسناد تاريخي، بخشي از كتاب لاتين كلمنت ماركام يا «مارخام» است كه در بخش خطي و لاتين كتابخانه مجلس نگهداري مي‌شود و در سال ۱۳۰۱ ق. توسط رحيم‌ حكيم‌الملك [فرزانه]، در دارالخلافه طهران و براي شخص ناصرالدين‌شاه قاجار ترجمه شده است. در همين ‌راستا، متن اين معاهده قاجاري بدين شرح است: 
«ملحقات پنجم - «تفصيل معاهده تجارتي فيمابين دولتين ايران و انگليس» - صورت خلاصه عهدنامه تجارتي كه در سنه يكهزار و دويست و پنجاه و هفت هجري [۱۲۵۷ق.] فيمابين دولت عليه ايران و دولت بهيه انگليس انعقاد يافته است، چون بعنايات قادر متعال كه نعماي او نامتناهي است از روزيكه عهدنامه دوستي و اتحاد فيمابين دولتين عليتين ايران و انگليس منعقد شده و بامضاي وكلاي طرفين رسيده است سلاطين عظيم ايشان با عدل و انصاف مملكتين ايران و انگليس ابدالله ملكها و دولتهما روزبروز بر اتحاد و دوستي افزوده‌اند و همه وقت اهتمام كرده‌اند كه به فصول و شروط عهدنامه كماهو حقه رفتار شود و رعاياي مملكتين مزبورتين از فوايد و نتايج آن سودمند شوند، اما عهدنامه تجارتي كه قرار بود مابين دولتين عليتين ايران و انگليس منعقد شود و اسم او در عهدنامه سنه يكهزار و دويست و بيست و نه هجري [عهدنامه طهران۱۲۲۹ق.] ذكر شده است بجهت بعضي موانع بتاخير افتاد و تاكنون صورت نپذيرفت اينك در اين سال فرخنده فال كه بايد اتحاد و وداد دولتين عليتين تكميل يابد و شروط عهدنامه قديم مجري شود اعليحضرت پادشاه ايران جناب فخامت نصاب حاجي ميرزا ابوالحسن خان را وكيل مختار خود قرار دادند و اعليحضرت ملكه انگلستان و ايرلاند [ايرلند] و پادشاه هندوستان سير [سر] جان مكنيل را وكيل مختار خود مقرر داشتند كه اين دو نفر وكيل مختار به صواب‌ديد يكديگر و صلاح مملكتين معاهده تجارتي را منعقد سازند و ايشان اين عهدنامه تجارتي را تحرير و تقرير نموده خط و مُهر گذاشتند و شروط آن را در دو فصل معين كردند و از قرار تفصيل ذيل است: 
فصل اول هرگونه امتعه و اقشمه كه اتباع دولتين عليتين ايران و انگليس به مملكت يكديگر نقل كنند يا از مملكت يكديگر بيرون برند وجه گمركي كه از تجار و اتباع دول كامله‌الوداد اروپ [اروپا] حين ورود امتعه و محصولات ايشان بولايات دولتين و حين خروج از مملكتين مطالبه مي‌شود از ايشان نيز مطالبه خواهد شد و حق وجه عليحده بهيچ اسم و رسم در دولتين عليتين مطالبه نخواهد شد و به تجار تبعه دولتين معاهدتين در مملكتين مزبورتين بالسويه عزت و حمايت خواهند نمود و همان قسم سلوك و رفتاريكه نسبت باتباع دول كامله الوداد منظور مي‌شود در حق ايشان نيز منظور خواهد شد. 
 فصل دويم دولتين معاهدتين بجهه حمايت اتباع خود و تقويت امور تجارت فيمابين تبعه جانبين چنين اختيار نمودند كه حق داشته باشند در مملكتين دو نفر وكيل‌التجاره معين و مامور كنند كه در دو محل مشخص و معلوم توقف نمايند وكلاي تجارت دولت بهيه انگليس در شهرهاي دارالخلافه و دارالسلطنه تبريز توقف داشته باشند و فقط وكيل‌التجاره كه در تبريز متوقف خواهد بود احترامات و امتيازات مرتبه قونسول جنرالي داشته باشد و دولت عليه ايران به علاوه بدولت بهيه انگليس امتياز و اجازه مي‌دهند كه دولت انگليس كما في‌السابق يكنفر وكيل و كارگذار در بندر بوشهر داشته باشند وكلاي تجارت دولت عليه ايران در شهرهاي لندن و بمبئي توقف خواهند داشت وكلاي مختار دولتين معاهدتين اين عهدنامه تجارتي را در دارالخلافه طهران بخط و مُهر خود مرقوم و مختوم نمودند بتاريخ بيست و يكم ماه اكتبر سنه يكهزار و ششصد و چهل و يك [تاريخ ۱۶۴۱م. اشتباه است و ۱۸۴۱م. درست است] مسيحي مطابق اول ماه ميزان سنه يكهزار و دويست و پنجاه و هفت [۱۲۵۷ق.] هجري نبوي صلوات‌الله و سلامه‌عليه (امضاي معاهده) جان مكنيل و ميرزا ابوالحسن‌خان».

جايگزين كردن قرقره‌هاي انگليسي با دستگاه ريسندگي ايران باستان
آزاده حيدري، در كتاب «نمايه‌نامه ‌تحليلي ‌‌موضوعي سفرنامه‌هاي ترجمه ‌‌شده سياحان ‌انگليسي درباره‌ ايران» در خصوص بيوگرافي ويليام ريچارد هولمز نوشته است كه وي در دوره حكومت ملكه ويكتوريا در انگليس به ايران آمد كه همزمان بود با حكومت محمدشاه قاجار. سفرنامه هولمز در سال ۱۸۴۵م. [۱۲۶۲ق.] تحت عنوان «گذري بر كرانه‌هاي كاسپين» در لندن چاپ شده و ترجمه حاضر در بردارنده بخش‌هايي مربوط به سياحت هولمز در خاك گيلان است كه با ترجمه شبنم حجتي‌سعيدي در سال ۱۳۹۰ از سوي فرهنگ ايليا در رشت چاپ و منتشر شده است.
در ادامه، هولمز در سفرنامه ساحل خزر نوشته است: «تالش - بيشتر ساكنان اين نواحي در تابستان به ييلاق كوچ مي‌كنند و از آنجا كه كرم‌هاي ابريشم نياز به مراقبت مداوم دارند در طول ماه‌هاي گرم به علت نبود سكنه، ابريشم اندكي به دست مي‌آيد. عايدات تالش در مجموع حدود ۳۰۰۰۰ تومان (۱۵۰۰۰ استرلينگ) است كه از ميزان ۱۴۰۰۰ تومان بابت هزينه‌هاي مربوط به افراد زيردست خوانين كسر مي‌شود... سكنه شهر- در سال‌هاي ۱۸۲۲م. [۱۲۳۸ق. حكومت فتحعلي‌شاه قاجار] هنگامي كه فريزر به اينجا آمده بود، رشت شهري آباد و رو به رشد بود و او جمعيت را بين ۶۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ نفر تخمين زده بود. بازارهاي وسيعش چيزي حدود ششصد باب مغازه داشت و همه ‌چيز بر شهري تجاري و پر رونق دلالت داشت. در سال‌هاي ۱۸۳1- ۱۸۳0 [۱۲۴7- ۱۲۴6ق. حكومت فتحعلي‌شاه قاجار] طاعون وحشتناكي در گيلان شيوع يافت كه سه‌چهارم جمعيت آن را نابود كرد و سبب كاهش جمعيت شهر شد. همه آنهايي كه به كوه‌هاي مجاور فرار نكرده بودند، نابود شدند و اگرچه سال بعد برخي از نجات‌يافتگان بازگشتند، اما شمار آنها از يكصد نفر تجاوز نكرد. پس از آن دوباره رشت به عنوان يك شهر بازرگاني مطرح شد و به سرعت بر اهميت و رونقش افزوده گشت. اين شهر در حال حاضر حدود ۲۰۰۰۰ نفر سكنه دارد و بازارهاي آن دوباره محل تجارتي پررونقي شده‌اند... ابريشم - مهم‌ترين كالاي تجاري گيلان ابريشم است كه توليدات آن تماما به اين استان محدود مي‌شود. مازندران در مقايسه، ميزان كمتري ابريشم عرضه مي‌كند... باتوجه به وسعت گيلان و جمعيت اندك آن، توليد اين كالاي گران‌بها بسيار اهميت دارد. علي‌رغم كمبودهاي ناشي از ضعف مديريت، تسطيح جنگل‌ها به منظور ايجاد كشتزارهاي توت، هر ساله رو به افزايش است. اين ولايت يكي از ثروتمندترين ولايات ايران است و سزاوار توجه و مراقبت ويژه دولت است، با اين وجود به نظر نمي‌رسد كه توجه چنداني به آن مبذول شود... درآمد كلي ابريشم گيلان تقريبا بين ۱۴۰۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰۰ تومان است و يك تلمبار بزرگ در حدود چهار من شاهي (پنجاه و دو پاوند) از ابريشم مرغوب ثمر مي‌دهد... .» 
در قسمت ششم از گزارش حاضر با تيتر «با سايه مرگ طاعون اروپايي بر حكومت فتحعلي‌شاه قاجار؛ هنر، صنعت و تجارت ابريشم‌‌بافي ايران كم جان شد» شرح داديم كه جيمز بيلي فريزر در كتاب «سفرنامه زمستاني» در سال ۱۸۳۳م. نوشته است كه به ديدار منوچهرخان رفتيم تا برايش وسايل پيشرفت در تهيه ابريشم خام گيلان را براي بازار انگلستان كه بازرگانان ابريشم كشورمان پيشنهاد كرده بودند شرح دهم، شرح بهبود و پيشرفت امور براي هر يك از صاحبان صنايع ملتي جاهل هميشه كاري است دشوار... اين پيشنهادها راه نفوذ خود را باز خواهند كرد... در همين ‌راستا، ويليام ريچارد هولمز نيز در كتاب «سفرنامه ساحل خزر» به اين موضوع بيشتر پرداخته كه بدين شرح است: «... اندازه قرقره‌اي كه پيله‌ها دور آن ريسيده مي‌شوند از نوعي كه از ساير كشورها وارد انگليس مي‌شود، بزرگ‌تر است و در نتيجه نمي‌تواند توسط ماشين‌هاي معمولي انگليسي ريسيده شود؛ در حالي كه اگر چنين خصيصه‌اي نداشت ارزش بيشتري مي‌يافت. تلاش‌هايي به منظور متقاعد كردن گيلاني‌ها براي استفاده از قرقره‌هايي در ابعاد مناسب انجام شده بود. فوايد انجام اين تغييراندازه به آنها گفته شده بود اما توفيق چنداني به همراه نداشت. از نظر ايشان طرح مذكور دو ايراد داشت: اول اينكه پدران آنها از زمان‌هاي بسيار قديم از همين قرقره‌ها استفاده كرده‌اند، پس چرا آنها تغييرش دهند و ديگر اينكه ريسيدن ابريشم حول قرقره‌هاي كوچك‌تر زمان بيشتري مي‌گيرد و با توجه به اينكه روستا جمعيت كمي دارد و تمام ساكنين مشغول كارند، انجام چنين تغيير وقت‌گيري به صرف نيست. مستر آ. براي رفع اين معضل يك ماشين ساده ساخته است كه از يك قرقره در اندازه مناسب و دو چرخ تشكيل شده است. هر دور چرخاندن دسته متصل به چرخ، چهار دور قرقره‌ را مي‌چرخاند و مقدار زيادي ابريشم - معادل سه دور از قرقره بزرگ‌تر - باز مي‌كند. اين سبب صرفه‌جويي در نيروي كار و در نتيجه ارزش افزوده بيشتر مي‌شود و آنها را وادار خواهد كرد از تعصبات خود بگذرند و قرقره جديد را بپذيرند. سال گذشته براي ريسيدن حدود دويست من شاهي از قرقره‌هاي كوچك استفاده شد، اما حاصل كار به قدري غيرعادي و نامرتب بود كه آزمايش مستر آ. بي‌نتيجه ماند... مخالفت با قرقره پيشرفته مسترآ. - حاجي [حاجي اسماعيل حاكم رشت]، او خود نيز يك مالك معتبر ابريشم بود. مستر آ. قرقره‌اي را كه براي باز كردن ابريشم‌ها در اندازه مناسب ساخته بود، به او ارايه كرد. دستگاه با شلختگي ساخته شده بود، اما براي نشان دادن اينكه بر صرفه‌جويي در زمان و نيروي كار تاثير خواهد داشت كفايت مي‌كرد، علاوه بر اين، ابريشم مرغوب‌تري عرضه مي‌كرد. آنها همه انواع ايرادهاي مضحك را بيان كردند و دوباره داستان قديمي «پدران ما قبل از اينها» را تكرار كردند كه سابق بر اين، آنها خيلي خوب كار مي‌كردند و اينكه از شكست اين ابتكار نزد مشتري‌ها مي‌ترسند. سپس ايراد گرفتند كه قيمت اين ماشين جديد چند شلينگ براي هر كدام زياد است. خلاصه هنگامي كه هم پول و هم تعصبات آنها دخيل است هرگونه تلاشي براي بهبود نااميدانه به نظر مي‌رسد، چراكه اين مردم به منتهاي درجه، حريص و نادان هستند. آنها با وعده مبهم «ببينم چه مي‌توان كرد» راهي شدند... .»
سپس، هولمز در سفرنامه خود به چگونگي صادرات ابريشم ايران اشاره كرده و نوشته است: «... گفته مي‌شود در نواحي فومن، رشت و لاهيجان بهترين ابريشم گيلان توليد مي‌شود. بعضي از آنها با بهترين ابريشم‌هاي بورسا (پانويس: شهري در شمال باختري تركيه) رقابت مي‌كنند. همچنين محصولات زيباتر و با كيفيت‌تر با بهترين ابريشم‌هاي ايتاليا يا چين برابري مي‌كنند... كل توليد ابريشم استان بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ من شاهي است و در حدود ۱۵۰من شاهي از محصول را اين نوع مرغوب تشكيل مي‌دهد كه توان رقابت با انواع خارجي را دارد. يك شركت بازرگاني يوناني امسال در حدود ۱۲۰۰۰ من شاهي از اين محصول خريداري كرد. ارزش عمده‌فروشي نوع مرغوب آن به ازاي هر من شاهي معادل بيست تومان است، در حالي كه در خرده‌فروشي ارزش نوع معمولي آن ده تا چهارده تومان است و نوع مرغوبش نيز چهارده تا هجده تومان فروخته مي‌شود. تنوع قيمت بستگي به فصل و ميزان تقاضا دارد... طريقه صدور- هرچند خودزكو [كنسول سابق روسيه در رشت] معتقد است مقداري از ابريشم توليدي به انگلستان صادر مي‌شود، درست‌تر آن است كه بگوييم محصول به استانبول صادر مي‌شود و صادرات ابريشم به كل اروپا از اين شهر صورت مي‌گيرد. من توسط نجيب‌زاده‌اي كه از شركت يوناني خريد مي‌كرد، مطلع شدم كه بيش از نيمي از آنچه او از گيلان خارج مي‌كند به فرانسه و مابقي به انگلستان ارسال مي‌شود. اما سال گذشته آن بخشي كه با كشتي به انگلستان ارسال شده بود، در آن‌جا فروش نرفت و پس از آن به فرانسه ارسال شد... ابريشم‌هاي صادراتي در بسته‌هايي به وزن شش من شاهي بسته‌بندي مي‌شوند. براي هر عدل ابريشمي كه از مسير تبريز به استانبول يا داخل كشور ارسال مي‌شود، حق گمركي به اندازه يك تومان و نيم پرداخته مي‌شود. اما از بارهايي كه توسط كشتي از طريق انزلي به روسيه فرستاده مي‌شوند سه تومان ماليات گرفته مي‌شود. هرچند روس‌ها به جاي آنكه مطابق معمول محصول را در بسته‌هايي به وزن شش من شاهي بسته‌بندي كنند، آنها را در بسته‌هاي هفت يا نُه من شاهي جاي مي‌دهند و هنگامي كه مشتري اعتراض مي‌كند، او را با تهديد به بردن ابريشم‌هاي‌شان به تبريز و پرداخت عوارض آن‌جا، ساكت مي‌كنند. از آن‌جايي‌كه مقدار اين عوارض بسيار بيشتر از توان توليد‌كننده خواهد بود، او مبلغ درخواستي روس‌ها را كه بيشتر به نفع اوست، مي‌پردازد.» 
متاسفانه پس از انعقاد عهدنامه ننگين تركمنچاي بين ايران و روسيه‌تزاري (۱۲۴۳ق -۱۸۲۷م.)، كل تجارت ايران و روس هم تحت‌ تاثير اين معاهده ننگين درآمده بود كه بايد از اين ديدگاه روي آن كار پژوهشي - اسنادي انجام شود.

يادآوري نقشه‌ تسلط انگليس بر هندوستان 
در حالي كه مشاهده مي‌شود وضعيت و شرايط هنر، صنعت و تجارت ابريشم‌بافي ايران در سفرنامه درياي خزر؛ ويليام ريچارد هولمز، پس از كشتار مردم گيلان به وسيله بيماري به‌ شدت مسري و البته خيلي كمتر شناخته شده طاعون در زمان فتحعلي شاه قاجار، تغيير كرده است، بايد در اينجا به يادآوري قسمت دوازدهم از گزارش ترجمه مقاله ژنرال اُسكيبِف، سردار روس در باب لشكركشي به ‌هندوستان در كتاب ««كراّسه المعي» دوره ناصرالدين شاه قاجار در بخش خطي مجلس و با تيتر «منافع امنيتي انگليس؛ راه‌اندازي فتنه‌ مسلحانه در ايران و تجارت معكوس در هندوستان» كه ۲۹تير۱۴۰۴ در روزنامه اعتماد منتشر شد، بپردازيم. چنانكه در اين مقاله نوشته شده است: «... [حاشيه‌نويسي ميرزا محمدحسين ذكاءالملك: مي‌گويند قولشان برخلاف عملشان است مي‌توان گفت ملت انگليس مغرورترين و ظالم‌ترين تمام ملل روي زمين هستند و درجه ظلم و وحشيگري و بيقولي و تزلزل راي آنها از هر وحشي داخله [ناخوانا] بالاتر است] انگليسها حالت تجارت هند را نيز مثل زراعت آن كرده‌اند در قديم در هندوستان كارخانه‌جات [كارخانجات] مشهور بود كه [حاشيه‌نويسي: ‌خود هنديها كار مي‌كردند] ولي امتعه ارزان كارخانه‌هاي مانجستر [منچستر] و بيرمنگام اسباب كسادي و خرابي كارخانه‌جات هند گرديد و بايد دانست كه امتعه انگليس بر امتعه كارخانه‌جات هند ماليات بست و امتعه انگليس را طرف امتياز قرار داد و بماشين و اسباب كارخانه گمرك گزافي تحميل كرد تا از اين قبل آلات و ادوات بهندوستان نياورند و بعمل آوردن امتعه نپردازند و نتيجه اين اعمال آن شد كه صاحبان كارخانه‌جات انگليس محصولات خام [حاشيه‌نويسي: از قبيل ابريشم [ناخوانا] و پنبه نساجي شده و پشم و غيره] را ارزان خريده بانگليس ميبرند و از همان ترتيب امتعه و اقشمه داده باين مملكت ميآورند و گران ميفروشند پس بايد گفت قوانين تجارتي انگليس بهمان درجه قوانين زراعتي او اسباب خرابي هندوستان گرديده است»
ادامه دارد...
منابع: كتابخانه‌هاي شماره يك
 بخش خطي و ايرانشناسي مجلس
٭  روزنامه‌نگار و پژوهشگر

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون