روزبه دلاور
حق پخش تلويزيوني رگ حياتي اقتصاد ورزش مدرن به ويژه فوتبال است. اين منبع درآمدي كلان ميتواند تعيينكننده در قدرت مالي باشگاهها جهت رسيدگي به زيرساختها و در نهايت سطح رقابتپذيري ليگها در سطوح بينالمللي باشد. در كشورمان طي سالهاي مديدي بحث حق پخش به يك مطالبه جدي تبديل شد اما اجراي كامل آن همواره با موانعي رو به رو بود. در نتيجه، درصد ناچيزي از درآمدهاي حاصل از پخش مسابقات به بدنه اصلي ورزش تزريق شده كه تأثيري چشمگير در بهبود وضعيت مالي باشگاهها نداشته است. با اين حال، امسال با مصوبه مجلس شوراي اسلامي مبني بر رفع انحصار صداوسيما، انتظار ميرفت كه اين موضوع به شكل جديتري عملياتي شود اما نايبرييس مجلس در اظهارنظري اعلام كرد خبري از انحصارشكني در موضوع حق پخش نيست و صداوسيما همچنان متولي پخش مسابقات ليگ برتر است. پيش از اين كارشناسان معتقد بودند اجراي كامل قانون ميتواند تحولي بنيادين در تأمين مالي ورزش ايران ايجاد كرده و آن را از وابستگي صرف به بودجههاي دولتي يا اسپانسرينگ محدود خارج كند اما مشخص شد در همچنان قرار است بر همان پاشنه بچرخد. به همين بهانه با صادق درودگر يكي از مديران باسابقه در ورزش كشورمان كه سابقه مديريتي در سطوح بالاي فوتبال را دارد گفتوگويي ترتيب داديم كه حاصل را در زير ميخوانيد.
موضوع حق پخش دوباره سر و صدا به پا كرده؛ اين بار به سرانجام ميرسد؟
من هفته قبل دو صفحه با خبرگزاريها در اين خصوص حرف زدم، به نظرم اصلا دست يافتني نيست!
مگر در مجلس تصويب نشد؟
به گونهاي تصويب ميشود كه اجرا نشود!
شفافتر توضيح ميدهيد؟
وقتي وزارت ورزش، وزارت ارشاد و سازمان مديريت و برنامه و توسعه و برنامه و بودجه ميآيند در اين موضوع تصميم ميگيرند در كل استقلال فدراسيونها را زيرسوال بردند. وزارت ورزش ناظر بر اعمال فدراسيونهاست، وكيل فدراسيونها نيست. فدراسيونها هركدام، تك به تك شرايط متفاوتي را دارند. حق پخش در حوزه فوتبال و حق پخش در ساير رشتههاي ورزشي كاملا متفاوت است. فيفا كه ناظر بر فعاليتهاي كل فدراسيونهاي فوتبال جهان و afc كه كنفدراسيون فوتبال آسيا است يك ارزيابي كردند و رسيدند به ۴۵۰ ميليون دلار. خب الان ميخواهند چه چيزي را تصويب كنند؟ خودم نماينده فدراسيون در جلسات حق پخش بودم كه در ديوان عالي محاسبات اين جلسات برگزار ميشد و جالب اينكه نماينده ديوان محاسبات خودش قبلا مدير صدا و سيما بود و يك تنه هم از صدا و سيما دفاع ميكرد! وقتي كه دستگاههاي دولتي، وزارت ورزش و وزارت ارشاد و سازمان برنامه و بودجه ميخواهند ارزيابي و ارائه طريق و قيمتگذاري كنند چه چيزي به فوتبال ميرسد؟ در دورههاي گذشته ۷ميليارد پول دادند براي كل فدراسيونها يعني ۵۲ فدراسيون كه ميشود هر فدرسيون ۱۵۰ ميليون كه پول يك ماهشان هم نميشود.
امسال قرار است ۵۰۰ ميليارد پرداخت كنند؟
اصلا حق پخش فوتبال با حق پخش ورزش دو معقوله متفاوت هستند. مثلا شما ماشين بنز داريد كه قيمت جهاني دارد و پرايد هم داريد بازهمقيمت جهاني دارد، نميتوانيد بگوييد كه پرايد را ميخرم دو ميليون اما صد ميليون به مردم ميفروشم. اين اصلا پذيرفتني از جانب هيچ كسي نيست. اين يك نگاه دولتي به موضوع است كه ميشود نگاه پرايدي! همين پرايدي كه توليد دولت است در حوزه حق پخش هم محصولي ارايه خواهد شد همين نگاه پرايدي است!
اعضاي كميته تربيتبدني مثل آقاي راستينه خودشان را خيلي پيگير گرفتن حق پخش نشان ميدهند.
آقاي راستينه خيلي آدمخوب و بقيه نمايندگان همهمينطور اما اولا اينها علم اين موضوع را ندارند و دوما باورش را ندارند؛ اينكار يك كار كارشناسي و علمي است كه بايد با مطالعه و تحقيق انجام شود. نميشود براي كل ورزش به يك شكل عمل كرد الانهمين نظامجامع ورزش كه سالها روي آن كار شد اصلا به درد ورزش خورد؟ نظام جامع باشگاهداري كه الان تصويب كردهاند، برآيندش نظام باشگاهداري را متحول ميسازد ؟ خير! من متن آن را كامل خواندم و حتي در جلساتش در جاهاي مختلفي هم شركت كردم اما دردي از ورزش دوا نميكند اما يكي، دو بند دارد كه خوب است ولي جامع و مانع نيست. اما آنچه قبلا تهيه شد نظام جامع ورزش كشور نبود، نظام جامع باشگاهي هم اين نيست و در واقع تخفيف دادن موضوع است و هيچ اتفاقي رخ نخواهد داد، اصليترين هدف طرح بهكارگيري ۴۰هزار نيروي فارغالتحصيل تربيتبدني بيكار است. اصلا مديريت باشگاهي تحميلي و الزامي نيست، هنوز اين مهم را در نيافتهاند.
طبق يك اصل در قانون اساسي حق پخش در انحصار صدا وسيما است آيا مثلا بعضي از پلتفرمها كه مسابقات را پوشش ميدهند به اين اصل پايبند شدند كه از صدا و سيما اين انتظار را داشته باشيم؟
چون صدا و سيما متولياش است و خودش را مالك برگزاري مسابقات ميداند همين مشكل به وجود آمده است؛ آنها حقوق فوتبال و ورزش را اصلا به رسميت نميشناسند . صدا و سيما يك پرونده حقوقي كه در دادگاه كاركنان دولت براي حق پخش مجازي برگزار شد و خودم هم پيگير آن بودم؛ در دادگاه شعبه۱۰۵۸، اول كارشناس يك نفره بعد سه نفره و بعد پنج نفره همه گفتند اين حق براي فوتبال است. خب چيزي كه براي فوتبال است چرا بايد صدا و سيما آن را بفروشد؟ چه شد؟ قاضي به من گفت من اين راي را نميدهم، شما برو به آقاي دكتر سجادي بگو خودش دوستانه موضوع را با آقاي علي عسگري حل كند.
پس اعتقاد داريد گرفتن حق پخش اجرايي نخواهد شد؟
اجرايي ميشود اما ميآيند خانه صدميلياردي را با دو ميليارد معامله ميكنند. بعد هم ميگويند خدا بركت بدهد به مالتان!
مرحله بعد هم كه نظارت روي بودجههاست چه ميشود؟
نميتوانند براي فوتبال مثل همه فدراسيونها تصميم بگيرند وقتي مسوول توزيع حق پخش وزارت ورزش است. و تجربه ثابت كرده سليقه وزير در تصميمات حاكم است، با همين سليقه است كه ديدگاه هر وزيري متفاوت خواهد بود. بايد فدراسيونها تك به تك درباره حق پخش مذاكره كنند. حق پخش كبدي با فوتسال با واليبال و با فوتبال متفاوت است. اصلا جنسش متفاوت است!
اينطور كه باشد راه براي بعضي فدراسيون هموار است تا با رايزني خارج از وزارت ورزش درآمدي وارد خزانه فدراسيون تحت مجموعه خود كنند؟
حق پخش را بدهند بيشترين سهم را آقاي عليرضا دبير ميگيرد. چون خيلي پيگير و بسيار آدم جدي در كارش هست و خيلي فشار ميآورد و ارتباطات زيادي دارد. وقت ميگذارد و آنجا هم چيزي خاصي عايد فوتبال نميشود!
چاره چيست تا فوتبال به درآمد حق پخش برسد؟
چاره نگاه به روز و علمي، دادن حق توليدكننده محصول فوتبال به خودش است و عدم دخالت دولت.
دولت در اين موضوع هم دخالت دارد؟
دولت به تنهايي نيست، حاكميت است. بحث صدا و سيما بحث حاكميت است. ارزيابيام است كه از دولت نميشود در اين باره درخواست داشت بايد در مورد حق پخش و تلويزيون خصوصي در سطح بالاتري تصميمات اتخاذ شود.
در آينده كه باشگاهها هزينه زيادي ميكنند و درآمدي ندارند را چطو ر پيشبيني ميكنيد؟
از نظر من، اين كار به ما مربوط نيست. هرجا تخلفي باشد بايد نهادهاي نظارتي ورود كنند و هرجا هم عبور از آييننامهها و اساسنامههاي فدراسيون باشد بايد فدراسيون ورود كند. اگر بخواهيم محدوديت اعمال كنيم اصلا شدني نيست.
در فدراسيون فوتبال پيگير هستند تا همان درصد هم كه قرار است به ورزش برسد در حق فوتبال اجحاف نشود؟
حتما آقاي تاج پيگير است. شنيدم يكسري پيگيريهايي در حال انجام است اما بايد جامعه فوتبال و باشگاهها نيز جدي حمايت کنند، هرگاه اتحاديه واقعي فوتبال تشكيل شد ميتوان اميدوار بود.