ضرورت افزايش تابآوري جريانات مختلف
اسماعيل گراميمقدم
اسماعيل گراميمقدم، قائممقام حزب اعتماد ملي اما از زاويه متفاوتي به بحث تخريب چهرههاي سياسي و حاشيهسازي براي دولت ورود كرده و ميگويد: «اينكه جريان تخريب در كشور چرا تا اين اندازه در شرايط فعلي فعال شده، ريشههاي آن كدام است و چه تبعاتي براي كشور به بار دارد؟ قابل بررسي و واكاوي است. به نظرم لازم است به ريشههاي تخريب در كشورمان پرداخته شود. ايران در حوزه توسعه سياسي هنوز گامهاي بلندي برنداشته است. علت بسياري از رويكردهاي تخريبي و سلبي و اينكه افراد را به دليل بيان نظرات خود تخريب كرده و به آنها انگهاي ناروا ميزنند ناشي از مشكلاتي است كه ايران در حوزه توسعه سياسي دارد. توسعه سياسي با احزاب قدرتمند رخ ميدهد و اين احزاب هستند كه چرخ توسعه را به حركت در ميآوردند. احزاب سياسي يك پديده مدرن است كه در جامعه بشري نقش اساسي را در انتقال قدرت، چرخش قدرت و مشاركت مردم در قدرت ايفا ميكند. تا زماني كه احزاب ايراني، قدرتمند نباشند و در كنگرههاي آنان پويايي مشاهده نشود، دولتها و مجالس برآمده از فعاليتهاي حزبي نباشد، توسعه سياسي شكل نميگيرد. اگر احزاب سياسي يكي از محصولات اصلي توسعه سياسي محسوب شوند يكي از دستاوردهاي بزرگ جامعه حزبي، افزايش ظرفيت تابآوري در برابر جناحهاي مقابل است. وقتي جريان تخريب اتفاق ميافتد يعني ظرفيت تابآوري پايين است. اين رويه و اين روند باعث ميشود به جاي شكلگيري گفتوگوي سازنده ميان جناحهاي مختلف، تخريب و انگ و انگاره ميان آنها جريان داشته باشد. ريشههاي اين ناهنجاري و بحران سياسي و اجتماعي، فقدان وجود توسعه سياسي و وجود احزاب سياسي است. به جاي اينكه پاسخ ديدگاههاي مختلف و چهرههاي سياسي به صورت علمي و عالمانه داده شود، جرياني وجود دارد كه شأن خود را در تخريب فعالان سياسي و مسوولان تعريف ميكند. در شرايط فعلي كه ايران هم با تحريم و هم با تهديدات نظامي روبهرو است، بيشتر از هر زمان ديگري به انسجام ملي و اتحاد عمومي نياز دارد. اين روند تخريبها اما مردم را نااميد ميكند. مردمي كه گرفتار معيشت خود هستند و تورمهاي سنگين را تحمل ميكنند و با حقوقهاي ثابت بايد گرانيهاي فزاينده را تحمل كنند، انتظار دارند چهرههاي سياسي، شخصيتها، مديران، نمايندگان مجلس و ...به دردها و آلام آنها رسيدگي كنند، نه اينكه دست به تخريب هم بزنند، افشاگريهاي شخصي داشته باشند و به مقامات و مديران توهين كنند. اگر فرد يا جرياني احساس ميكند در عملكرد آيتالله هاشميرفسنجاني، ناطقنوري، باهنر، ظريف و ...ايرادي وجود دارد، اين نقدها را بايد در محيط آكادميك به صورت تحليلي و علمي مطرح كنند. در مقابل توان و تحمل پاسخ طرف مقابل را هم داشته باشند. نبايد فراموش كرد، اين مردم هستند كه داوري نهايي را انجام داده و سره را از ناسره تشخيص ميدهند. منافع باندي و گروهي آنها اجازه نميدهد، فضاي گفتوگوي سياسي و اجتماعي جامعه سالم باشد. اگر گفتوگوي سازنده شكل بگيرد، بازنده فضاي سياسي افراد و گروههايي هستند كه توان شكلدهي به گفتمان و ديالوگ را ندارند. جريان تخريب چون در زمينه استدلال و منطق ضعيف است روي به تخريب ميآورد. اينگونه است كه جريان تخريب به جاي اينكه به فكر بهبود معيشت مردم، منافع ملي، توسعه كشور و...باشد، به فكر تخريب و تهمت و توهين به فعالان سياسي و دلسوزان كشور است. نتيجه اين نزاعها، تنشها و آشفتگيها، رويگرداني مردم و افزايش نارضايتيهاي عمومي است. مردمي كه در جنگ 12 روزه تمام قد پشت كشور و تماميت ارضي ايران ايستادند، شايسته اين هستند كه به سمت رشد و پيشرفت سوق داده شوند. بايد از طريق همافزايي، اتحاد و انسجام به سمت حل مشكلات مردم حركت كنيم و اين ضرورت از مسير تعامل و وفاق و همكاري ميگذرد نه تخريب و تنش و دعوا.»