• 1404 دوشنبه 28 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6168 -
  • 1404 دوشنبه 28 مهر

اليگارشي نسلي

اميد علي‌بابايي

در جهان امروز كه هر زمينه مطالعاتي و عملي، خود يك دنياي مجزا است و تعدد افكار و افراد فراوان، اليگارشي از يك اصطلاح يا مفهوم صرفا سياسي به يك عبارت رسمي در هر زمينه‌اي تسري پيدا كرده، نمود عيني آن در هر فعاليتي مشهود است و درواقع با عبور از عبارات مافيا، كارتل و... اليگارشي به عنوان كليدواژه‌اي براي بيان قدرت‌نمايي گروهي از افراد در هر زمينه‌اي به‌كار مي‌رود.
در تعريف سياسي و مرسوم، اليگارشي يعني حكومت اقليت ثروتمند يا قدرتمند بر اكثريت مردم و در تعريف عمومي و تعميم‌يافته، اليگارشي يعني شرايطي كه در يك جامعه يا نهاد، قدرت واقعي در دست گروه كوچكي از افراد خاص (مثلا ثروتمندان، پيشكسوتان و مديران ثابت) باشد و بقيه مردم در تصميم‌گيري نقشي نداشته باشند.
اما مساله‌اي مهم كه جامعه ما در شرايط فعلي درگير آن است و در زمينه‌هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، مباحث آكادميك شامل مطالعات انساني، علوم فني و حتي زمينه‌هاي عمومي‌تر مثل ورزش و هنر ديده‌مي‌شود، اليگارشي نسلي است و اشكال ماجرا آنجاست كه با خلط مبحث، نام نخبه‌گرايي را به ‌جاي اليگارشي به‌ كار مي‌برند و از نخبه‌گرايي به عنوان پوششي براي نمايش قدرت‌نمايي عده‌اي محدود كه از نسل كهنسال جامعه هستند استفاده مي‌كنند.
اينكه نخبه‌گرايي چه شرايط و اهدافي دارد و نتيجه‌اش در زمينه‌هاي مختلف چگونه بوده است، نياز به توضيحات و بررسي‌هاي فراوان دارد اما واضح است كه در شرايط فعلي كشور ما (شايد به‌واسطه پيشينه فرهنگي ما) حتي اگر واقعا نخبه‌گرايي انجام شود (كه اينطور نيست)، اين شكل از نخبه‌گرايي پارامتري اساسي و تعيين‌كننده دارد كه آن كهنسالي است!
نخبه‌گرايي يعني اينكه قدرت و تصميم‌گيري بايد در دست گروهي كوچك از افراد برتر، باهوش‌تر يا شايسته‌تر باشد، نه توده مردم؛ پس در شرايطي كه سياستگذاران به عنوان نخبگان (انتخابي يا انتصابي) در تمام زمينه‌ها از سياست و اقتصاد گرفته تا ورزش و هنر و از فضاي عمومي گرفته تا محيط‌هاي علمي و آكادميك، نسل كهنسال جامعه هستند كه از قضا سال‌هاست كه در جايگاه خود باقي مانده‌اند اين فرضيه كه يكي از معيارهاي اصلي نخبه‌گرايي، كهنسالي است، جاي بررسي فراوان پيدا مي‌كند و در بهترين حالت اگر گردش نخبگان اتفاق بيفتد، در اين گردش باز هم اليگارشي نسلي مشهود خواهد بود چون با عوض شدن افراد، نسل آنها تغيير نخواهد كرد و در يك فضاي ايزوله، گردش نخبگان به ‌طور واقعي انجام نخواهد شد، همان طوركه ويلفردو پارتو درباره گردش نخبگان مي‌گويد: «نخبگان جديد جاي قديمي‌ها را مي‌گيرند، ولي ساختار قدرت هميشه نخبه‌محور باقي مي‌ماند.» اين سخن يعني همپوشاني بين اليگارشي و نخبه‌گرايي منجر به يك فضاي بسته و راكد خواهد شد.
درواقع اگر حلقه قدرت در هر زمينه‌اي كه مايل به بقاي خود است با اسم رمز نخبه‌گرايي به فعاليت ادامه بدهد نوعي نخبه‌گرايي نمايشي اتفاق مي‌افتد و اگر اين قدرت‌نمايي در قالب اليگارشي نسلي رخ دهد نه‌تنها از منظر بيروني باعث پسرفت آن زمينه مي‌شود بلكه از لحاظ درون‌نهادي يا درون‌سازماني هم منجر به نزاع نسلي مي‌شود.
در شرايطي كه حلقه نخبگاني، به ‌صورت انتخابي، مشخص شوند نياز به تبليغ خود دارند و از آنجايي كه نسل نخبگان واجد شرايط براي قبولاندن خود به انتخاب‌كنندگان بايد تقلا كرده و دست به بمباران تبليغاتي بزنند، اگر شرايط چنين كاري را داشته باشند ممكن است مجبور به دروغ‌پردازي شوند و اين دروغ‌‌ها را به ‌حدي تكرار كنند كه ملكه ذهن همه شود همان طور كه عبارت نادرست كارما آنقدر تكرار شده كه امروزه بسياري از جوامع و نسل‌ها به آن اعتقاد دارند. از طرف ديگر اگر فضاي تبليغي مناسبي وجود نداشته باشد، در شرايطي كه نزاع نسلي وجود دارد، تنها راه موفقيت اليگارش‌ها، ناديده گرفتن نسل‌هاي ديگر است كه گاهي اوقات به‌واسطه خوي سركوبگرانه ناشي از اليگارشي، منجر به تشديد نزاع نسلي هم مي‌شود.
در شرايط كنوني كشور ما در همه زمينه‌ها، حتي اگر فضاي مناسبي براي عرض‌اندام نسل جوان وجود داشته باشد با توجه به اينكه قدرت مطلق در دست كهنسالان است، رقابتي نابرابر ايجاد مي‌شود و از آنجايي كه هياهو و فعاليت در نسل كهنسال نمود بيروني پيدا مي‌كند (به‌واسطه قدرت اين نسل) ولي نسل جوان مجبور است در سكوت به كار خود ادامه بدهد، برنده بازي همان اليگارش‌هاي كهنسال باقي خواهند ماند زيرا در نگاه آن عده‌اي كه قائل به مشاركت در اين نوع انتخاب هستند، كهنسالان به‌واسطه هياهو، نخبه تلقي مي‌شوند در حالي كه واقعيت امر چيز ديگري است. اين نظريه را رولف دوبلي اينگونه مطرح مي‌كند: «ما، پيامدهاي چشمگير، پُر زرق‌وبرق و پُر سر‌وصدا را بيش از اندازه تخمين مي‌زنيم و چيزي را كه ساكت يا نامریي باشد در ذهن خود كوچك مي‌پنداريم. ما دراماتيك فكر مي‌كنيم، نه كمّي!»
اين ايراد حتي در زمينه‌هاي منعطف مثل هنر و ورزش هم مصداق دارد چون قدرت نفوذ اليگارش كهنسال، تسلط بر هر چيزي را ممكن مي‌كند. به همين دليل است كه رابرت ميچلز در قانون معروف خود به ‌نام قانون آهنين اليگارشي مي‌گويد: «هر سازمان يا نهادي، (حتي دموكراتيك) سرانجام به حاكميت اليگارشي نخبگان مي‌انجامد.»
همين اليگارشي نسلي است كه با ايجاد انحصار در نخبه‌گرايي، فضاي نخبگاني را در امور مختلف كشور ما به دست گرفته و با ايجاد بي‌اعتمادي و ركود فكري، باعث فرار نخبگان و مهاجرت آنان مي‌شود و جالب است كه تمام كشورهاي پذيراي نخبگان، جواني را معياري با وزن بالا در نظر مي‌گيرند ولي در جامعه ما، كهنسالي مشخصه‌ اصلي نخبگي است!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون