جنگ اوكراين آماده ورود به زمستان شده است. تجربه 1335 روز نبرد تن به تن عملا سختترين تجربه اروپا پس از جنگ جهاني دوم است. اروپا بدون هيچ چشمانداز روشني در حال جمعآوري هيزم براي سرماي كييف است در حالي كه ارتش سرخ تلاش ميكند در ميان گل و لاي آغشته به خون به پيشروي آرام ادامه دهد. واقعيت اين است كه جنگ اوكراين ذيل جدال سنتي غرب و شرق به وقوع پيوسته است. انقلاب آبي 2014 كييف جرقهاي در انبار باروت بود كه در ۲۴ فوريه ۲۰۲۲ شعلهور شد و همچنان ميسوزد. در فرآيند شكلگيري جنگ ميهني روسيه از قلب كرملين تا مغز اتحاديه «فراآتلانتيك» دچار خطاهاي محاسباتي شدند؛ فارغ از آنچه گذشت، سطح تحليل ليبراليسم اروپايي مغلوب سطح تحليل رئاليسم شده است. آينده جنگ اوكراين آنهم در شرايطي كه روسيه بيش از هر زمان ديگري «بازي رولت روسي با ماشه هستهاي» را دنبال ميكند و كاخ سفيد دكترين «مرد ديوانه» دونالد ترامپ را اعمال ميكند؛ به كدام سمت خواهد رفت؟
رفتار سخت ترامپ با طرفهاي جنگ اوكراين
ترامپ هنگام بازگشت به كاخ سفيد همواره تاكيد ميكرد كه توانايي جلوگيري از جنگ اوكراين را داشته است. رييسجمهوري امريكا همچنين وعده داده بود كه ظرف 100 روز به جنگ با روسيه خاتمه ميدهد. در نهايت او گفت كه ماجرا پيچيدهتر از آني است كه گمان ميكرد. ترامپ با الگوريتم مرد ديوانه تلاش ميكند به تقابل با «ولاديمير پوتين» و ميراث اتحاديه جماهير شوروي برود. رييسجمهوري امريكا، جنگ اوكراين را به عنوان يك بار مالي و استراتژيك بر دوش ايالاتمتحده تلقي ميكند. هدف اصلي او كاهش هزينهها و انحراف منابع از اين درگيري، براي تمركز بر رقباي «اضطراري» است. اين استراتژي كاملا با منطق نئورئاليستي كه امريكا بايد منابع خود را براي حفظ هژموني در مهمترين عرصه (رقابت با چين) متمركز كند، همخواني دارد. ترامپ در عين حال با رفقاي غربي خود نيز رفتاري سخت دارد. واشنگتن به هر قيمتي ميخواهد هژموني خود را بابلوك غرب تثبيت كند. «احساس ترس اروپا» چشم آبيها را بيش از گذشته به واشنگتن وابسته ميكند. به هر ميزاني كه ضعف نظامي و امنيتي اروپا افزايش پيدا كند؛ امكان فشار اقتصادي امريكا به اروپا افزايش پيدا ميكند. ترامپ عملا به دنبال فروش كمك امنيتي است تا سرمايهگذاري در ثبات جهاني. اين رويكرد تجاريسازي امنيت، با اصول همكاريهاي فراآتلانتيك كه پس از جنگ جهاني دوم شكل گرفت، در تضاد است. در معادلهاي كه تصوير شد؛ اوكراين يك كشتي حامل شمشهاي طلاست كه بدون بادبان و ناخدا در معرض شليكهاي سخت است. كشوري كه روي گسل شرق و غرب نتواند مقتدر باشد به سرنوشتي تاريك در مجادلات شرق و غرب دچار ميشود.
سايه خاورميانه روي اوكراين
فاصله زماني نشست شرم الشيخ و تمركز ترامپ روي اوكراين به ما نشان ميدهد كه كاخ سفيد روي توزيع منابع و قدرت در سطح سيستمي ساختار روابط بينالملل توجه ويژه دارد. دولتها در درجه اول به دنبال بقاي خود و افزايش قدرت نسبي هستند. درگيري بزرگ در خاورميانه، به خصوص با دخالت مستقيم يا غيرمستقيم ايران، ميتواند توجه و منابع مالي، نظامي، و ديپلماتيك امريكا را از اوكراين منحرف كند. نحوه مديريت بحرانهاي همزمان توسط امريكا (بهويژه در تقابل با روسيه و ايران) ميتواند بر اعتبار بازدارندگي و جايگاه هژمونيك اين كشور در سيستم بينالملل تأثير بگذارد، كه اين امر مستقيما بر ميزان حمايت آتي از اوكراين اثر ميگذارد.
بازهم ديدار سخت در اتاق بيضي
كاخ سفيد بار ديگر شاهد ملاقات «سخت» ترامپ و زلنسكي بوده است. بنا به گزارش سيانان، ديدار «دونالد ترامپ» و «ولوديمير زلنسكي» در كاخ سفيد، «بحثي پرتنش، رك و گاهي اوقات ناراحتكننده» بود. همزمان، آكسيوس به نقل از منابعي گزارش داده بود كه ترامپ به زلنسكي گفته است كه واشنگتن در حال حاضر هيچ برنامهاي براي ارايه موشكهاي «تاماهاوك» به اوكراين ندارد. به گفته اين رسانه، «ترامپ تصريح كرد كه اولويت او اكنون ديپلماسي است و فكر ميكند كه ارايه موشكهاي تاماهاوك ميتواند آن را تضعيف كند.» يك منبع به آكسيوس گفت كه جلسه روز جمعه «آسان نبود» و ترامپ «سرسخت» بود. منبع ديگري گفت اين نشست «بد» بود و ترامپ در طول ديدار با زلنسكي چندين بيانيه قوي صادر كرد و در برخي موارد كمي احساسي شد.
از موضعگيريهاي ترامپ در نشست با زلنسكي ميتوان استنباط كرد كه گفتوگوي تلفني هفته گذشته با پوتين و تدارك نشست بوداپست منجر به تغيير نظر مرد ديوانه شده است. عدم قطعيت و رفتارهاي سينوسي در جهت «اعمال فشار سخت» وضعيتي پيچيده و غيرقابل پيش بيني است كه ترامپ با آن بازي ميكند. ترامپ در ديدار با زلنسكي، با لحني پرتنش و غيرقابل انعطاف، به دنبال ايجاد اين حس عدم قطعيت در كييف، مسكو و متحدان اروپايي است. هدف او اين است كه هر دو طرف را متقاعد كند كه بايد براي جلوگيري از خروج كامل امريكا يا تصميمات ناگهاني (مانند عدم ارايه موشكهاي تاماهاوك)، سريعا به خواستههاي او (صلح با امتيازدهي اوكراين) تن دهند.
بازي رولت روسي
در مقابل مرد ديوانه، رييسجمهوري روسيه تجربه مقابله با چندين رييسجمهوري امريكا را در كارنامه دارد. پوتين حداقل 25 سال قدرت بلامنازع كرملين بوده است؛ او ميداند با غرب چگونه رولت روسي را بازي كند.اين وضعيت به معناي ريسكپذيري بسيار بالا در قبال دستاوردهاي بالقوه است، جايي كه شكست بهاي نابودي (يا شكست استراتژيك) را دارد. پوتين با وجود شكستهاي اوليه، با بسيج نيروها، تسليح مجدد و تكيه بر «استقامت استراتژيك»، نشان داده است كه مايل است خطرات بزرگي را بپذيرد (مانند احتمال استفاده از سلاح هستهاي تاكتيكي، درگيري مستقيم با ناتو، يا نابودي كامل اقتصاد براي مدت طولاني) به اين اميد كه اراده غرب براي حمايت از اوكراين زودتر از اراده روسيه در هم شكند. او بر اين باور است كه زمان به نفع اوست. روسيه در بازي با ماشه هستهاي عملا امكان استفاده از تسليحات اتمي را روي ميز گذاشته است. در يك سيستم آنارشيك، هر دو رهبر از اين استراتژيهاي فردي براي افزايش قدرت چانهزني و تأمين امنيت نسبي خود در برابر ديگري استفاده ميكنند. هدف ترامپ تحميل نظم مطلوب (پايان دادن به جنگ با كمترين هزينه براي امريكا) و هدف پوتين حفظ موقعيت قدرت منطقهاي و تجديدنظر در نظم اروپايي است. ديدگاه او مبني بر «توقف در خطوط كنوني» و «ادعاي پيروزي توسط هر دو طرف» نشاندهنده تلاشي براي «تثبيت وضعيت موجود» با كمترين درگيري بيشتر امريكايي است.
چشمانداز زمستان
مخالفت امريكا با ارايه موشكهاي حياتي مانند تاماهاوك، روحيه اوكراين را تضعيف كرده و سيگنالي به روسيه ميفرستد كه امريكا ارادهاي براي پيروزي كامل اوكراين يا حتي تداوم بلندمدت حمايت ندارد. در طرف مقابل، روحيه و جسارت ارتش سرخ با پيشروي افزايش پيدا ميكند. در آستانه نشست هفته آينده بوداپست قابل پيش بيني است كه حجم زد و خوردها بين روسيه و اوكراين افزايش پيدا خواهد كرد. نشست بوداپست، اين نشست باتوجه به ساختار قدرت دوقطبي (يا حداقل دوقطبي در حال ظهور) بين امريكا و روسيه، يك مذاكره بزرگ براي تثبيت حوزههاي نفوذ تلقي ميشود.
كيسينجر موتور محرك مرد ديوانه
ايده ترامپ مبني بر «رسميت بخشيدن به مناطق تحت سلطه روسيه» (توقف در خطوط كنوني و اعلام پيروزي براي هر دو طرف) بسيار به نسخه ششم «هنري كيسينجر» شباهت دارد. كيسينجر بر پايان دادن به جنگ و دستيابي به ثبات در سيستم بينالملل، حتي به قيمت ناديده گرفتن حاكميت و تماميت ارضي اوكراين، تأكيد داشت. او معتقد بود كه تضعيف كامل روسيه ميتواند به بيثباتيهاي بزرگتر در آينده منجر شود.
وزير خارجه «ريچارد نيكسون» معتقد بود كه بايد با روسيه (به عنوان يك قدرت بزرگ ضروري) براساس منافع ملي و توازن قدرت معامله كرد. ترامپ نيز با تمركز بر مذاكره مستقيم با پوتين (نشست بوداپست)، به دنبال ميانجيگري از بالا براي تحميل يك صلح قابل اجرا است. اين رويكرد تلاش ميكند تا جنگ را از يك «درگيري ايدئولوژيك و اخلاقي» (حمايت از دموكراسي) به يك «گسل ژئوپليتيك» تبديل كند كه راهحل آن تنها از طريق تقسيم قدرت و مناطق نفوذ حاصل ميشود. اين تصور وجود دارد كه امريكا به دنبال يك «معامله بزرگ» با روسيه است. در اين «بده و بستان»، ترامپ از موضع قدرت نسبي (بهويژه اقتصادي و نظامي امريكا) استفاده خواهد كرد تا پوتين را مجبور به پذيرش آتشبس و تثبيت خطوط كنوني (با الحاق بخشي از خاك اوكراين به روسيه) كند. پوتين نيز به دنبال كسب مشروعيت بينالمللي براي پيروزيهاي سرزميني خود و تضمين عدم گسترش ناتو است. در اين معادله يك احتمال محال هم وجود دارد؛ امكان ميانجيگري روسيه بين ايران و امريكا، وضعيتي كه يك سيلي محكم براي تروييكاي اروپايي است.
احتمالات جنگ زمستاني
تجربه 3 سال جنگ نشان ميدهد كه زمستان بر قدرتهاي نسبي و امكان مانور تاثير ميگذارد. در ارتش سرخ اين باور وجود دارد كه دشمنان سرزمين مادري هميشه در زمستان متحمل شكستهاي مرگبار شدهاند. روسيه همواره تلاش كرده است در زمستان مواضع خود را مستحكم كند و به سمت «نبرد استقامت» پيش برود.
سناريوي جنگ فرسايشي پايدار
متاثر از فضاي سال اول جنگ، اين سناريو وجود دارد كه نبرد با همين وضعيت تا بهار ادامه پيدا كند. جبهه نبرد به دليل شرايط جوي (يخبندان، گل و لاي) و تداركات ضعيف هر دو طرف، تغييرات سرزميني كمي را تجربه ميكند. عمليات: روسيه بر حملات موشكي و پهپادي زيرساختي (مانند انرژي) متمركز ميشود تا اراده مردم اوكراين و اقتصاد اين كشور را در هم بشكند. اوكراين به عمليات ايذايي، حملات پهپادي در عمق خاك روسيه، و حملات دقيق به خطوط تداركاتي متكي خواهد بود. وضعيت عدم قطعيت و افزايش هزينهها براي هر دو طرف روي موازنه قدرت سنگيني ميكند.
سناريوي پيشروي آرام
مدل رفتاري ارتش سرخ در سال گذشته بر پيشروي آرام متمركز بود. روسيه از جبهههاي خاص (مانند اطراف آوديوكا يا كوپيانسك) كه با كمبود مهمات اوكراين و افزايش نيروهاي روسي مواجه هستند، استفاده ميكند تا پيشرويهاي تاكتيكي كوچك (نه بزرگ) را انجام دهد. اين عملياتها به منظور بهبود موقعيت چانهزني پوتين در مذاكرات احتمالي با ترامپ انجام ميشوند. هدف، دستيابي به كنترل كامل دونتسك و لوهانسك است. روسيه به دنبال تغيير جزئي در توزيع قدرت سرزميني به نفع خود است تا معامله نهايي (توافق صلح) را به نفع خود رقم بزند.
سناريوي فروپاشي خطوط دفاعي اوكراين
شايد بتوان گفت كه محالترين گزينه، فروپاشي خطوط دفاعي اوكراين است. اين سناريو تنها در صورتي رخ ميدهد كه حمايت نظامي امريكا و اروپا بهطور كامل يا بسيار چشمگير قطع شود.پوتين چشم به اختلافات فراآتلانتيك دوخته است تا ترامپ از رفقاي غربي خشمگين شود. روسيه با بهرهگيري از برتري كامل توپخانهاي و هوايي به خطوط دفاعي ضعيف حمله ميكند و ميتواند پيشرفتهاي سرزميني چشمگيري داشته باشد.
همه در انتظار بوداپست
نشست روساي جمهوري امريكا و روسيه ممكن است تاثير ويژه روي سناريوهاي جنگ زمستانه داشته باشد. محتملترين سناريو، يك «آتشبس تاكتيكي» است كه در آن، كشتار متوقف ميشود اما مناقشه حل نشده باقي ميماند. روسيه به دنبال تثبيت قلمروهاي خود است و اوكراين (حتي با فشار امريكا) به راحتي اين اراضي را واگذار نخواهد كرد. از طرف ديگر، نشست بوداپست ميتواند جنگ را پيچيدهتر كند، زيرا اروپا و اوكراين را وادار ميكند تا براي بقاي خود، به دنبال راهحلهاي جايگزين (مانند تقويت ناتو بدون اتكا به ترامپ) باشند. در ميان همه آنچه كه گفته شد؛ ترامپ ميخواهد در همه معادلات روابط بينالملل سرخط رسانههاي جهان باشد و اين وضعيت براي پوتين فرصت و تهديد است.
كارشناس روابط بينالملل