صدور كيفرخواست براي متهم به قتل يك روانشناس
پرونده قتل روانشناسي كه به دست پسرخالهاش كشته شده است، با قرار مجرميت و كيفرخواست عليه متهم به دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد. در پي قتل فجيع زهرا ميرزايي، روانشناس جوان و فعال اجتماعي، بازپرس محمدجواد شفيعي پس از تكميل تحقيقات، قرار مجرميت متهم اين پرونده را صادر كرد. متهم كه پسرخاله مقتول است، در بازجوييها به قتل با انگيزه سرقت طلا اعتراف كرده و جزييات اين جنايت را شرح داده است.اين قتل در روز ۱۶ ارديبهشت سال جاري در شهرك گلستان تهران رخ داد و جسد زهرا ميرزايي كه داراي مدرك دكتراي حقوق خانواده و زنان بود، توسط خواهرش در آپارتمان طبقه دوم ساختمان خانوادگيشان كشف شد. خواهر مقتول، كه در طبقه بالاي همان ساختمان ساكن بود، پس از بيپاسخ ماندن تماسهايش به خانه زهرا رفت و با صحنهاي هولناك مواجه شد. او جسد خونآلود خواهرش را در اتاق خواب يافت و بلافاصله با مركز فوريتهاي پليسي ۱۱۰ تماس گرفت. در تماس با اپراتور، او با صدايي لرزان اعلام كرد: «جسد خوني خواهرم را پيدا كردم. آتشسوزي هم رخ داده است.»ماموران كلانتري ۱۴۱ شهرك وليعصر به سرعت در محل حاضر شدند و پس از آن، كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران به همراه تيم بررسي صحنه جرم و بازپرس محمدجواد شفيعي، كه در آن زمان مسوول كشيك قتل پايتخت بود، تحقيقات جنايي را آغاز كردند. معاينات اوليه پزشكي قانوني نشان داد كه مقتول بر اثر ضربات شديد چكش به سر و بريدگي گلو جان باخته است. همچنين، آثار سرقت از خانه مقتول و آتشسوزي عمدي در يكي از اتاقها مشاهده شد كه احتمالا با هدف از بين بردن آثار جرم ايجاد، اما آتش پايدار نمانده و خاموش شده بود.خواهر زهرا به پليس گفت: «براي انجام كاري از خانه بيرون رفتم و وقتي برگشتم، بوي سوختگي حس كردم. به خانه زهرا رفتم و جسدش را ديدم. او ساعتي قبل گفته بود كه قرار است با يكي از اقوام ملاقات كند.» اين اظهارات سرنخ مهمي براي كارآگاهان فراهم كرد. بررسيهاي فني و مخابراتي نشان داد كه مظنون كه پسرخاله مقتول بود، مدت زيادي در صحنه جرم حضور داشته و سپس به خانهاش در تهرانپارس فرار كرده است. كارآگاهان پس از تعقيب نامحسوس، متهم را بازداشت كردند و طلاهاي مسروقه مقتول را در جيب شلوارش يافتند.متهم ابتدا منكر جرم شد، اما در مواجهه با شواهد و مدارك، به قتل اعتراف كرد. او در بازجويي صبح روز بعد از قتل در شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران گفت: «مادر مقتول كه خالهام است، در طبقه اول زندگي ميكرد و زهرا در طبقه دوم. ميدانستم خالهام به مشهد سفر كرده و زهرا تنها است. به بهانه مشاوره براي مشكلات خانوادگيام با او قرار گذاشتم. چون قبلا شنيده بودم كه طلاهاي باارزشي در خانه خالهام وجود دارد. با چكش و چاقويي كه از دستفروش خريده بودم، به زهرا حمله كردم. وقتي مقاومت كرد، ضربات بيشتري زدم و سپس طلاها را دزديدم. براي از بين بردن آثار جرم هم با بنزين آنجا را آتش زدم، اما ظاهرا خاموش شده بود.»او كه راننده است و به دليل مشكلات مالي خودروي خود را فروخته بود، مدعي شد فشارهاي اقتصادي و خانوادگي او را به اين جنايت سوق داده است. اين در حالي بود كه جسد مقتول براي معاينات دقيقتر به پزشكي قانوني منتقل شده و تحقيقات در شعبه پنجم دادسراي جنايي ادامه يافت.