«اعتماد» پرونده قتل كارگردان سرشناس ايران كه با بخشش محكوم بهقصاص و تقاضاي مجازات جايگزين از سوي اولياي دم پايان يافت را مرور ميكند
دومين سالگرد قتل داريوش مهرجويي و همسرش
گروه حوادث
فردا دومين سالگرد قتل داريوش مهرجويي و همسرش است؛ بامداد ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲ اجساد داريوش مهرجويي و همسرش؛ وحيده محمديفر كه با ضربات متعدد چاقو در ويلاي شخصيشان در شهرك زيبادشت در شهرستان فرديس استان البرز به قتل رسيده بودند، كشف شد. چند روز بعد از اين حادثه هولناك، پليس استان البرز بيش از 10مظنون را دستگير كرد و تحقيقات آغاز شد. در نهايت چهار متهم افغان به عنوان عاملان اين جنايت معرفي شدند؛ با وجود ابهاماتي كه در پرونده وجود داشت و بارها وكلاي اولياي دم در گفتوگو با «اعتماد» به آنها اشاره كرده بودند، دادگاه متهم رديف اول پرونده را «كريم» معرفي كرد، اما كريم بارها در جلسات دادگاه اتهام قتل را رد كرد و گفت كه اصلا در زمان جنايت آنجا نبوده است.
با اين حال دادگاه، متهم رديف اول قتل داريوش مهرجويي و همسرش را به اتهام ارتكاب دو فقره قتل عمد به دو بار قصاص نفس و به اتهامات ديگر از جمله سرقت به حدود ۲۷ سال حبس و سه متهم ديگر را به اتهامات مختلف از قبيل شروع به قتل عمدي و معاونت در آن، ضرب و جرح عمدي و سرقت مجموعا ۷۷ سال حبس محكوم كرد.
وكلاي اولياي دم بارها به ابهامات اين پرونده اشاره كرده و به «اعتماد» گفته بودند: «با وجود رسيدگيهاي صورت گرفته همچنان تناقضات متعدد در اظهارات محكومان وجود دارد و بسياري از ابعاد اين پرونده از جمله نحوه ورود به خانه؛ چگونگي استفاده از چاقوها و ساير آلات قتاله؛ نحوه مشاركت و معاونت در قتل و آثار به جا مانده از جرم در فضاي خانه و بدن مقتولان هنوز مشخص نشده است.»
«نوبان فشندي» وكيل مادر وحيده محمدي فر گفته بود: «مهمترين و در عين حال مغفولترين بخش اين پرونده فقدان پاسخي روشن و قانعكننده در مورد انگيزه ارتكاب جرم است؛ يعني انگيزه شخصي كافي و قانعكنندهاي براي ارتكاب چنين جنايتي آن هم با اين درجه از سبعيت و بيرحمي در پرونده براي ما محرز نشد.»
همچنين «مانوش منوچهري» يكي ديگر از وكلاي اولياي دم در مورد ابهامات اين پرونده به «اعتماد» گفته بود: «متهمان انگيزه كافي براي جنايت عليه اين دو نفر را نداشتند؛ بنابراين پاي يك آمر ديگري به ميان است كه اين چهار متهم فقط اجراكننده اوامر آن آمر بودهاند. غير ازانگيزه متهمان و انكار شديد يكي از متهمان (كريم، متهم رديف اول) مواردي كه بسيار ابهامبرانگيز است؛ ۱) پيدانكردن آلت قتالهاي كه مرحوم مهرجويي با آن به قتل رسيده است. ۲) عدم وجود رد خون مرحوم مهرجويي روي آلتقتاله كشف شده. ۳) پاك كردن اپليكيشنهاي گوشي بهطوري كه خود اداره آگاهي هم نتوانست اپليكيشنها را بازگرداند؛ چرا كارگران بايد فقط گوشيهاي خانم محمديفر را سرقت و اپليكيشنهاي گوشي راپاك كنند و هيچ چيز ارزشمندي را سرقت نكنند! ۴) ساعت مراجعه متهمان به خانه مرحوم مهرجويي و اقدام ناگواري كه باضربات متعدد چاقو انجام شده، نشان ميدهد يك انگيزه بسيارقوي پشت اين جنايت وجود دارد. ۵) عنصر معنوي جرم در پرونده مشهود نيست و براي ما قابل پذيرش نبوده است؛ مواردي كه برخي رسانهها در ابتدا به آن اشاره كردند از جمله طلب ۳۰ ميليون توماني و سرقت جاروبرقي هيچ كدام صحت ندارد و درپرونده موجود نيست. با اين حال عدم رعايت بسياري از موارد در پرونده موجب شده افكار عمومي تصور كند قتل با انگيزه سرقت درست بوده است. حتي اگر قتل به دليل سرقت نيز رخ داده باشد، باعث نميشود كه چنين قتلي آن هم به شيوه فجيع رخ دهد.»
با تمام اين تفاسير مردادماه سال جاري، نوبان فشندي، وكيل مادر وحيده محمديفر از پايان رسيدگي قضايي به پرونده قتل داريوش مهرجويي و همسرش خبر داد و به «اعتماد» گفته بود: «اولياي دم خواستار مجازات جايگزين براي محكوم به قصاص شده، اما گذشت از قصاص به معناي چشم پوشي از مجازات نيست؛ خواهان اجراي اشد مجازات جايگزين هستيم. آنچه به عنوان تاريكترين و پرابهامترين بخش اين پرونده باقي مانده، غفلت از پيجويي ريشهها؛ انگيزهها و علتهاي ناپايدار ارتكاب جرم است؛ امري كه اگر در مسير تحقيقات بهطور دقيقتر پي گرفته ميشد، شايد مسير عدالت به افقي روشنتر ميانجاميد. مجازات مباشر، بيشناخت مسبب، نه تنها ناقص، بلكه گاه گمراهكننده است. همچنين انگيزههاي منتسب شده به محكومان به هيچوجه تناسبي با شدت و عمق اين جنايت هولناك ندارد. اين عدم تناسب، هر ذهن جستوجوگري را به اين سمت سوق ميدهد كه آيا در پس اين جنايت ارادههايي فراتر از عاملان مستقيم وجود داشته است؟»
چند روز قبل از اين جنايت هولناك، وحيده محمدي فر، همسر داريوش مهرجويي در پاسخ به سوالات «اعتماد» در مورد پستي كه در صفحه اينستاگرام خود مبني بر تهديدشان با چاقو از طريق فردي ناشناس با لهجه غير ايراني گفته بود: «حدود ساعت ۸ در حالي كه خانه در آرامش كامل بود ناگهان متوجه سر و صداي سگمان در حياط خانه شدم. سريع در ورودي آشپزخانه را قفل كردم. تا اينكه متوجه شدم مقابل در ورودي ساختمان يك نفر با چاقو به شيشههاي مات پنجره چسبيده است. هرچه از او خواستم خودش را معرفي كند هيچي نگفت. موبايلم نزديكم نبود، ولي سعي كردم سرعت عمل داشته باشم. با صداي بلند گفتم؛ الان به ۱۱۰ زنگ ميزنم. او هم در پاسخ به اين حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسيده بودم تا گفتم الو ۱۱۰ سارق فرار كرد. وقتي او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ايراني ندارد. بعد از فرار سارق با نگهباني شهرك تماس گرفتم. آنها هم سريع خودشان را به حياط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حياط و كوچههاي اطراف كردند، اما كسي را نديدند. البته مدتي پيش هم يكسري وسايل از جمله سنتور مربوط به فيلم سنتوري را از خانه ما سرقت كردند كه در حال حاضر وكيل همسرم پيگير كارهاي قانوني اين موضوع است.»
محمدي فر همچنين در ادامه اظهار كرده بود: «قبلا خودمان باغباني داشتيم كه از ما سرقت كرد. بعدا متوجه شديم كه هم باغبان ما بوده و هم باغبان همسايه كناري ما. او را تحويل پليس داديم، اما همسايه كناري ما باغبان را بخشيد و او آزاد شد. با توجه به اينكه برادر او دزد و همدستش بود به ما اطلاع دادند كه بايد او را پيدا كنيم و تحويل پليس بدهيم. برادر باغبان ما در اين شهرك كار ميكند چرا بايد خيلي راحت براي خودش آزاد باشد. ما اينجا از دست اين افراد خيلي مصيبت كشيديم، اما در مورد سنتور و يكسري وسايلي كه فقط يك هنرمند ارزش آن را ميتواند درك كند، بايد گفت كه به سرقت رفته و سرقت هم كار خودي بوده است. البته وكيلمان آقاي سروري پيگير آن است، اما قرار شده ما به طرف نگوييم تا از او بازجويي كنند.»