ميخواستند باخت را هضم كنند كه خبر بسته شدن پنجره آمد
شب طولاني هواداران استقلال
علي ولياللهي
ساعت 6:30 است. اطراف استاديوم شهداي شهر قدس هواداران پرشمار استقلال در حال ورود به ورزشگاه هستند. برخي كه بليت ندارند دنبال بازار سياه ميگردند و به هر كس، حتي خبرنگاري كه صرفا يك آيدي كارت گردنش دارد التماس ميكنند تا به نحوي آنان را وارد ورزشگاه كنند. شيپور ميزنند، شعار ميدهند و ميخندند. اميدواري در صورتشان ديده ميشود. حتي با وجود اينكه نتايج اخير تيم اصلا خوب نبوده؛ نتايجي مثل باخت تاريخي هفت بر يك مقابل الوصل و نتايج نااميدكننده در ليگ.
توفان گرد و خاك و كاهش عجيب دماي هوا در اطراف استاديوم هم نتوانسته شور و حرارت آبيها را كم كند. آنها تصور ميكنند امروز ورق برميگردد. استقلال، المحرق بحرين را شكست ميدهد و تيم به مسابقات برميگردد.
داخل استاديوم هواداران هر آنچه از دستشان برميآيد براي كمك به تيم انجام ميدهند. درحالي كه بازيكنان مشغول گرم كردن هستند آنها تكتك بازيكنان را صدا ميزنند و مورد تشويق قرار ميدهند. آنها به معناي واقعي كلمه يار دوازدهم هستند. آنها نشان ميدهند تا چه حد به تيم محبوبشان وفادار هستند و تحت هر شرايطي پشت استقلال را خالي نميكنند. به راحتي ميشود فهميد اگر بازي در استاديوم آزادي برگزار ميشد، حتي يك صندلي خالي باقي نميماند، بنابراين به نظر ميرسد همه چيز براي برد استقلال آماده است. استاديوم شهداي شهر قدس هم با وجود ايرادات نسبت به آخرين بازيهاي آسيايي كه در اين ورزشگاه برگزار شده شرايط بهتري دارد. چمن آمادهتر است و حتي نور هم به اندازه كافي هست. كات!
اواخر بازي است و استقلال يك بر صفر عقب است. هواداراني كه در تمام طول بازي و قبل از آن سعي در حمايت از تيم داشتند صبرشان را از دست ميدهند چون متوجه ميشوند خبري نيست. حتي اعلام 6 دقيقه وقت اضافه هم آنها را اميدوار نميكند چون از نوع بازي تيمشان پيداست كه حتي 60 دقيقه وقت اضافه هم كمكي به تيم نميكند. اين استقلال گل بزن نيست؛ حتي به دروازهبان المحرق كه 30 كيلو اضافه وزن دارد! تيم از هم گسيخته است. برنامه خاصي ندارد. بازيكنان سردرگم هستند و ساپينتو مثل بازيهاي قبل كاري از دستش بر نميآيد جز حركات نمايشي كنار زمين. شعارها عليه بازيكنان و سرمربي شروع ميشود؛ «بيغيرت بيغيرت» و «حيا كن رها كن» همراه با باد شديد كل استاديوم را در مينوردد. بازي تمام ميشود. استقلال باز هم باخته. هواي سرد تا عمق جان تماشاچيان نفوذ كرده. رامين رضاييان سعي ميكند بازيكنان را جمع كند و ببرد سمت هواداران تا اداي احترام كنند اما فضاي سكوها آنقدر مشوش است كه خيلي زود پشيمان ميشوند. بيرون ورزشگاه هر هواداري كه دوربيني و ميكروفوني ميبيند تنها به يك چيز فكر ميكند؛ تخليه خشم. هواداران هم مثل بازيكنان گيج شدهاند. نميدانند از چه چيزي انتقاد كنند؛ مربي، بازيكن، مالك باشگاه! آنها هنوز باورشان نميشود بعد از فصل كابوسوار گذشته حالا گرانترين استقلال تاريخ با انبوهي از ستاره به چنين روزي افتاده. يك تيم ميانه جدولي در ليگ برتر و قعرنشين گروه آسان ليگ قهرمانان آسيا پايينتر از الوصل امارات و المحرق بحرين و الوحدات اردن با صفر امتياز و تفاضل گل منفي 7!
اما بدبينترين هوادار استقلال هم تصور نميكند اوضاع ممكن است از اين هم بدتر شود و اين شايد تلخترين قسمت ماجرا است.
هواداراني كه با اعصاب نابود به دل جاده زدند تا خود را به خانه برسانند تازه وقتي فرصت ميكنند اخبار را چك كنند متوجه ميشوند تيم محبوبشان از دو پنجره نقل و انتقالاتي با حكم فيفا محروم شده است. آنها متوجه ميشوند قفلي كه روي پنجره استقلال خورده مانند پروندههاي گذشته نيست كه با پرداخت بدهي و جلب رضايت شاكي باز شود. 6 فسخ غيرمجاز طي دو، سه سال گذشته با بازيكنان خارجي كه آخرينش فسخ با «منتظر محمد» عراقي بوده باعث شده فيفا باشگاه را با جريمهاي سنگين مواجه كند. اين يعني از همين امروز تا پايان پنجره تابستاني فصل بعد هيچ بازيكن جديدي به تيم اضافه نخواهد شد و باشگاه تازه اگر بتواند همين بازيكنان را حفظ كند بايد با همينها كه از پس المحرق برنيامدند پيش برود. حالا باشگاه ميشود محل طاقچه بالا گذاشتن بازيكنان و موش دواندن مضاعف دلالها!
چه وضعيتي!
همه هواداران استقلال چهارشنبه شب با اين فكر به خواب رفتند كه چه شد كار تيم به اينجا كشيده شد و فردا چه پيش خواهد آمد؟ آنها يادشان ميآيد چطور طي چند سال مديراني روي صندلي مديرعاملي تيم نشستند كه يكي از ديگري نالايقتر بودند. يكيشان استراماچوني را فراري داد و آن يكي آنقدر بدهي باشگاه را نداد تا تيم از آسيا حذف شد. يكي باشگاه را در تله بدهي گذاشت و در رفت و آن يكي با هر كس حال نميكرد فسخ يكطرفهاش را با امضا ميداد دست طرف. يكي ديگرشان پيراهن استقلال را كرد محل تبليغ موبايلفروشي كه الان در زندان است و آن يكي از بوسني بازيكناني آورد كه حتي يك ثانيه براي باشگاه بازي نكردند ولي چند ده ميليارد از باشگاه غرامت گرفتند. بعد به اين فكر ميكنند كه اينها تازه بخشي از دسته گلهاي مديران استقلال طي چند سال گذشته بوده است.
«خدا را شكر توي اين وضعيت حداقل استقلالي نيستيم»! اين كنايه هواداران تيمهاي رقيب به استقلاليهاست كه يعني حداقل وسط احتمال جنگ و افزايش قيمت ارز و مكانيسم ماشه و... لازم نيست غصه تيم محبوبمان را هم بخوريم. يا اگر هم ميخوريم اوضاع آنقدر بد نيست. تيممان هفت تا نخورده و از دو پنجره نقل و انتقالاتي محروم نيست. ولي هواداران استقلال مجبورند همه اينها را با هم مديريت كنند. هواداراني كه با كوچكترين روزنهها اميدوار ميشوند. هر بازي تصور ميكنند امروز نوبت شادي آنها است اما تنها چيزي كه نصيبشان ميشود گريههاي كودكي است كه هنگام خروج از ورزشگاه قلعه حسنخان ميگفت «ديوونهمون كردين... ديوونهمون كردين.»