سفيدهاي سياهكننده
مهدي دهقان منشادي
سفيدها گاهي فقط به اسم سفيدند اما نتيجه عملكرد آنها ميتواند منجر به سياهي و تباهي و رنج شود. سفيدهاي سياهكننده ميتوانند جاندار باشند يا بيجان، انسان باشند يا ماده. سفيدها در برههاي از زمان نام انسان را يدك كشيدند - هنوز هم ميكشند و خواهند كشاند - و با نقاب امپرياليسم به استعمار و استثمار سياهان آفريقايي، زردهاي آسيايي و سرخپوستان امريكايي پرداختند و روزگار آدمهاي زيادي را به سياهي كشاندند و زندگيهاي بسياري را به تباهي بردند. زماني هم سفيدي در قالب ماده و يك ركن از مواد غذايي، آشوب به پا كرده و سياهروزي و سياهبختي آدمها را رقم ميزند. نمك و شكر دو ماده شور و شيرين هستند كه در تاريخ بشريت داستانهاي پيچيدهاي را رقم زده و به بهانه ملاحت و شيريني، زندگيهاي بسياري را تلخ و سياه كردهاند. اين دو ماده كه امروزه برخي به آنها سم سفيد لقب دادهاند، در دوران كميابي خود دلبرانه نقل محفل ثروتمندان و متاع گرانبهاي كاروانهاي تجاري بوده و هم سنگ نقره و اشرفي مبادله ميشدهاند. نمك از ديرباز علاوه بر اينكه يك ماده حياتي و چاشني غذا محسوب ميشده، هميشه به عنوان محافظ مواد غذايي و در مواردي هم در طب به عنوان دارو مورد استفاده قرار ميگرفته است. اين مليح سپيد كه قدمتي بسيار طولاني در زندگي بشر داشته، علاوه بر غذا و دوا بودنش، كمك كارِ صنعتگران به ويژه در صنايع دباغي و رنگرزي بوده است.
نمك و شكر همچنين در تاريخ بشري رد خونيني از خود به جاي گذاشتهاند. در لابهلاي صفحات تاريخ ديده ميشود توليد و مصرف اين دو سفيد شور و شيرين، رنجها و مرگهاي تلخي را به همراه داشتهاند. عدهاي فراوان از بردهها و كارگران در معادن نمك يا مزارع نيشكر مناطق گرمسير و چغندر مناطق سردسير با كار طاقتفرسا تلخكام شده و تعداد زيادي از آنها جان خود را از دست دادهاند. در ذهن هيچ كس هيچگاه خطور نكرده است كه توليد و مصرف اين دو سپيد مليح و شيرين باعث چه سختيهايي شده و خواهد شد و به چه اندازهاي به رنجهاي بشري افزودهاند. بهرغم سختيهايي كه كارگران توليدكننده اين كالاها تحمل كرده بودند، تاجران و واسطهها اما از ملاحت و شيريني آن كمال بهره را بردهاند. اهميت اين دو كالا در زندگي بشر به حدي بوده كه در دورههايي ماليات را با آن پرداخت ميكردند يا دولتها بر آنها مالياتهاي زيادي ميبستند. همچنين جنگها و انقلابهاي زيادي بر سر آنها در گرفته و خونهاي زيادي ريخته شده است: انقلاب فرانسه و كوبا.
مصرف به اندازه و متعادل اين دو ماده هيچگاه آسيبرسان نبوده است و در صورت به هم خوردن تعادل سديم و كلر و قند در بدن بيماري اتفاق ميافتد و سرمهاي قندي نمكي گاه چارهساز ميشوند. اما سياهكاري اين دو ماده غذايي سفيد زماني به وقوع پيوست كه بشر به مدد علم و دانش و فناوري به فراواني آنها را توليد كرد و به مقدار زيادي در دسترس مردم قرار گرفت تا قند و نمك در جريان خون انسان فزونتر از نياز آن باشد. نمك كه زماني خود دوا بود در صورت مصرف زياد همچون زهر عمل كرده و عامل بروز بيماريهاي عروقي و قلبي و افزايش فشار خون ميشود و قند زياد ديابت و عوارض آن را دامن ميزند.
ايرانيان قرنهاي طولاني با مصرف قند طبيعي زندگي ميكردند. در دوره قاجار اولين محموله قند و شكر از سرزمين روسيه به ايران وارد شد كه آن زمان جزو كالاهاي لوكس به حساب ميآمد و مصرف محدودي بين مردم طبقه بالا داشت. عامه مردم عمدتا كام خود را با توت خشك، شيره انگور و... شيرين ميكردند. با همهگير شدن مصرف قند و شكر در بين مردم، دامنه كاربرد آن به تدريج گسترش يافت و استفاده آن در شكلهاي متنوعي ازجمله انواع شيريني و قند و نبات و مواد غذايي متنوع رواج گرفت. توليد و دسترسي به محصولات غذايي داراي شكر به مرور زمان افزايش يافت و منبع فراواني از قند در خورد و خوراك و سفره مردم جاي گرفت. علاوه بر اين مصرف سرانه نان و برنج ايرانيها بسيار بالاست كه اين دو با فعل و انفعالات شيميايي بدن منبع عمده قند براي بدن هستند و قند فراوان سرچشمه رنج و بيماري شده است. تحقيقات نشان ميدهند قند، علاوه بر عامليت ديابت، آب نبات سلولهاي سرطاني است و مصرف قند سرعت پير شدن و التهاب را در بدن زياد و غدههاي سرطاني را تغذيه ميكند. در دهههاي اخير، فراواني منابع غذايي شور و شيرين در كنار رواج سبك زندگي ماشيني و شيوع كمتحركي بين مردم، زمينهساز انواع بيماري و رنج شده است. تنوع خوراكيهاي سفيدمحور (آرد و قند و نمك) قند خون شهروندان را زياد كرد و سبك زندگي كمتحرك از سوخت و ساز آن كاست تا سفيدهاي دلانگيز، فتانههاي فتنهانگيزي شوند كه بهرغم برملا شدن ماهيت و ذاتشان هنوز بين همه دلبري كرده و چون معشوقهاي عقل و تصميمهاي پرهيزانه را زايل ميگردانند.
مردم بايد براي فرار از سياهكاري اين سفيدهاي مليح و شيرين، سبك و چگونگي زندگي خود را تغيير بدهند. امروزه ثابت شده است اين موضوع كه شما چقدر عمر ميكنيد كمتر به ژن و جغرافياي زندگي شما ارتباط دارد و بيشتر به اين بستگي دارد كه چگونه زندگي ميكنيد. پس اين چگونگي ميتواند شامل سبكي باشد كه بتواند با تحرك بالاتر، قند و نمك كمتر را بيشتر بسوزاند.