ايران و كريدورِ زنگزور
كاظم موسوي بجنوردي
از مهمترين امتيازات ايران در طول تاريخ ديرپايش (از دوران باستان تاكنون)، موقعيت راهبردي بيهمتا به عنوان پل ارتباطي ميان تمدنهاي مشرقزمين و جهان غرب بوده است. ايرانيان همواره بر آن بودند تا با نظارت بر راههاي ارتباطي، از اين امتياز بيشترين بهره را در روابط بينالملل نصيب خود سازند. در روزگار باستان، ايران نظارتي تام و تمام بر راه ابريشم -كه ارتباط تجاري ميان شرق و غرب و همچنين نظارت بر راههاي دريايي و زميني ادويه كه راه تجارت هند با غرب را تامين ميكرد- داشت و براي حفظ منافع ملي، اجازه تغيير مسير اين راهها را به قدرتهاي جهاني وقت نميداد. در روزگار معاصر نيز ايران اين موقعيت راهبردي را همچنان حفظ كرده است، اما پس از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد و سربرآوردن قدرتهاي سياسي و اقتصادي نوظهور در عرصه جهاني، معادلات بينالمللي تغيير يافت و غرب براي مهار جمهوري اسلامي ايران بر آن شد تا با ايجاد راههاي ارتباطي جديد (بدون عبور از ايران) از اهميت ژئوپليتيك ايران بكاهد. راههاي ارتباطي جديد همچون كريدور موسوم به «آي مك» (كه كشورهاي جنوب آسيا را از راه دريايي هند به كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس ميپيوندد، از آنجا با پيوستن راهآهن اين كشورها تا بندر حيفا در اسراييل امتداد مييابد و سرانجام از راه دريا به يونان (اروپا) راه مييابد) يا راه ارتباطي موسوم به كريدور لاجورد (كه چين را از راه افغانستان به بندر تركمنباشي در حاشيه درياي مازندران در تركمنستان، سپس از راه اين دريا به باكو در جمهوري آذربايجان، از آنجا به تفليس و بندر باتومي در گرجستان و سرانجام از راه درياي سياه به اروپا متصل خواهد ساخت) نمونههايي از اين تلاشها است. هر چند اين كريدورها در مرحله طرح قرار دارند و به مرحله اجرا نرسيدهاند، اما طرح چنين مسائلي باعث دلنگراني هر ايراني وطنخواه است. در اين ميان، يكي از اين كريدورها موسوم به كريدور زنگزور كه به منظور دور زدن ايران و كاهش نقش كليدي آن در منطقه قفقاز طراحي و به مرحله اجرا نزديك شده، نگرانيهايي را براي منافع ملي ايران در پي داشته است. اين مساله ريشه در مرزبنديهاي ميان كشورهاي عضو اتحاد جماهير شوروي پيشين دارد. شوروي براي حفظ تماميت ارضي و كنترل و نظارت هر چه بيشتر بر مردم غيرروستبار، مرزهايي برساخته و تنشآفرين ميان كشورهاي عضو اين اتحاديه كشيد تا در صورت بروز اختلاف ميان آنها، مسكو در حل مناقشات حرف آخر را بزند. نمونهاي از اين مرزهاي برساخته، مرزهاي ميان جمهوري آذربايجان با ارمنستان است. در مرزبنديهاي ميان اين دو كشور، بخشي از خاك جمهوري آذربايجان - با عنوان جمهوري خودمختار نخجوان- بدون اتصال با خاك اصلي جمهوري آذربايجان، در حدود مرزهاي جنوب غربي ارمنستان قرار گرفت. بدين ترتيب راه ارتباطي جمهوري آذربايجان با نخجوان از درون خاك ارمنستان ميگذشت. ازسوي ديگر، ناحيه ارمنينشين و كوهستاني قرهباغ، با حدود بيش از ٩٠درصد جمعيت ارمني، بدون اتصال زميني به خاك ارمنستان در درون قلمرو جمهوري آذربايجان جا گرفت. در سالهاي پاياني حيات سياسي اتحاد جماهير شوروي، مناقشاتي ميان اين دو كشور بر سر قرهباغ كوهستاني درگرفت و ارمنستان راه ارتباطي ميان جمهوري آذربايجان و نخجوان را بست. در اين زمان، جمهوري اسلامي ايران اين امكان را براي جمهوري آذربايجان فراهم آورد تا از راه ايران به نخجوان راه يابد؛ افزون بر آن، جمهوري اسلامي ايران در اين مدت برق و گاز نخجوان را تامين ميكرد. با تغيير نگرش سياسي باكو و گرايش هر چه بيشتر آنان به غرب و اسراييل، آذربايجان سياست دوري از ايران و همكاري افزونتر با غرب را در پيش گرفت و در آخرين جنگ اين كشور با ارمنستان بر سر قرهباغ، با كمك تسليحاتي و لجستيكي تركيه و اسراييل توانست خاك از دست رفته خود را از ارمنستان پس گيرد. از آن پس، آذربايجان خواستار ايجاد كريدوري ميان خاك اصلي خود با نخجوان (در خط مرزي ايران و ارمنستان) شد. اين مناقشه ميان دو كشور ادامه داشت تا آنكه در ١٧ مرداد ١۴٠۴ با مشاركت امريكا، دو كشور توافقنامهاي مبني بر ايجاد اين كريدور با حضور نيروهاي نظامي و نظارتي امريكا در خط مرزي ايران و ارمنستان، امضا كردند. ايجاد اين كريدور پيامدهايي دارد كه ميتواند بر موقعيت ژئوپليتيكي ايران و معادلات سياسي قفقاز جنوبي تاثيرگذار باشد. مهمترين تاثير اين مساله، حضور نيروهاي امريكايي براي نخستينبار در قفقاز جنوبي و كاهش نفوذ ايران و روسيه در اين منطقه خواهد بود.
از اين رو، ايران براي جبران فرصتهاي از دست رفته در قفقاز و جلوگيري از بسته شدن يكي از راههاي ارتباطياش با اروپا كه از قفقاز ميگذرد، بايستي ديپلماسي فعالتري را در قفقاز در پيش گيرد و با ارتباط سياسي نزديكتر با جمهوري ارمنستان و جمهوري آذربايجان، براي تامين منافع مشترك و جلوگيري از حذف كامل ايران از معادلات ترانزيتي در قفقاز بكوشد.
براي اين منظور، ايران ميتواند با سرمايهگذاري در توسعه شبكه ريلي و اتصال آن به راهآهن كشورهاي ارمنستان و گرجستان و از آنجا به اروپا، از آسيبهاي پيشرو بكاهد. اين مهم منوط به داشتن متحدان منطقهاي و بينالمللي است؛ امري كه بازنگري در سياستهاي خارجي جمهوري اسلامي ايران را ميطلبد.
رييس مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي