غرب به سوي تقابل پيش ميرود!
در واقع در يك جنگ اقتصادي، سياسي و تبليغاتي بهسر ميبريم ولي هنوز هماهنگي كامل و سد نفوذناپذيري ايجاد نكردهايم. با حمله اسراييل به كنسولگري ايران در دمشق و اجراي وعده صادق اول و متعاقب آن ترور اسماعيل هنيه در تهران روشن شد كه تهديدهاي مكرر اسراييل و بعدها اشارات ترامپ فقط يك جنگ رواني نبود. از همان زمان يك برنامه همهجانبه و دقيق براي دفاع در تمام حوزهها و سطوح ضروري بود. واقعا مشخص نيست كه مسوولان تا چه حد بر اجراي اسنپ بك توسط تروييكاي اروپايي اطمينان پيدا كرده و براي عدم اجراي آن و سپس مقابله، برنامهريزي كرده بودند؟ با اينكه گهگاه در اظهارات مسوولان وزارت خارجه به عملي شدن اين اقدام اشاره ميشد ولي از مجموع سخنان و رفت و آمدهاي ديپلماتيك نوعي اميدواري مشاهده ميشد كه گويا جلوي اين فعل قبيح و ظالمانه گرفته خواهد شد و شايد در ميان مردم هم به اين اميدواري دامن زده شد! اما اولا به كدام دليل غربيان از فشاري كه ميتوانند وارد كنند بايد استنكاف ميكردند؟ آنها كه طي ۴۶ سال گذشته حتي از تسليح ارتش صدام به بمبهاي شيميايي پرهيز نكردند و پيشرفتهترين سلاحها را دراختيار بعثيون قرار دادند و در هرگونه تحريم كوتاهي نكردند، طبيعي بود كه سلاح ماشه را زمين نگذارند. دوم حتي اگر اميدواري قابل اعتنايي براي عدم استفاده از اين امكان توسط جبهه غربي وجود داشت، بهتر بود كه مردم را براي اين معنا آماده و از رسوخ شديد فضاي منفي رواني ميكاستيم. به طور كلي واضح است كه در شرايط كنوني بيش از هر زمان ديگري نيازمند انسجام و هماهنگي كامل در همه سطوح عملي و رسانهاي هستيم. هر كشوري در موقعيت ما قرار ميگرفت شرايط اضطراري اعلام ميكرد و همه تصميمها و اعلامها در جايي متمركز ميشد و احتمال اشتباه را به حداقل ميرساند. فعلا در وضعيتي هستيم كه يك اشتباه ممكن است خسارتهاي زيادي به همراه داشته باشد. همه مديران بخشهاي كوچك و بزرگ در همه قوا بايد كاملا توجيه شوند و مثلا حتي از خطايي در حد برخورد با يك دستفروش توسط ماموران فلان شهرداري جلوگيري شود، از هزينههاي غيرضرور دولتي جدا جلوگيري و سطح زندگي مديران نزديك سطح زندگي اقشار متوسط شود.
متاسفانه مناسبات جهان همواره بر محور زور و قلدري ميچرخد و در حال حاضر هيچ نشاني از تمايل غربيان به مصالحه و حل مشكلات فيمابين از طريق ديپلماسي ديده نميشود، جبهه غربي تقابل را به تعامل ترجيح داده است و هدف اصلي تزايد فشار به مردم ايران است. بر اين اساس ناچار بايد كمربندها را محكم بست و براي شرايط مختلف آماده بود. بارها گفته شده كه قوت و توان اصلي ايران در اراده و آگاهي و همدلي مردم نهفته است و كسب درك و رضايت آنان ضروري و نجاتبخش است. ديگر حساسيت شرايط اجازه ترك تازي جناحي و ندانمكاري و منفعتطلبي را نميدهد. اكنون زمان و دقيقهها مهماند و لحظهاي را نبايد براي تمهيد و آمادگي و تعامل با مردم از دست داد. جاي ابتكارهاي بزرگ و شجاعانه خالي است. ابتكارهايي كه ورق را برگرداند و تهديدها را به حداقل برساند. ابتكارهايي كه فقط از طريق هوشمندي و جسارت و فدا كردن منافع شخصي براي نيل به اهداف ملي
در دسترس است.