قديمترها، شايد مثلا تا دهه هفتاد، تكليف مدارس دولتي و غيرانتفاعي كاملا روشن بود. مدارس دولتي، بدون اخذ هيچ شهريهاي، دانشآموزان محدوده خود را ثبتنام ميكردند و حتي دانشآموزان انتقالي را هم در صورتي كه ظرفيت داشتند، ميپذيرفتند. وضعيت مدارس غيرانتفاعي هم كه مشخص بود. اگر به هر دليلي والدين تمايل داشتند فرزندشان در محيطي خلوتتر و با رسيدگيهاي بيشتر تحصيل كند، او را در مدرسه غيرانتفاعي ثبتنام ميكردند. البته كلاسهاي فوقبرنامه جانبي در مدارس غيرانتفاعي، به معناي ضعف مدارس دولتي نبود؛ چراكه قبوليهاي كنكور، نامآوران المپيادها و مسابقات علمي و ورزشي در ميان مدارس دولتي كم نبود و حتي در بسيار موارد، مدارس دولتي در رقابت با مدارس غيرانتفاعي، تلاشهاي بسياري براي ارتقاي علمي و فرهنگي خود ميكردند. رفتهرفته، كاهش بودجه مدارس دولتي، كمبود نقدينگي آموزشوپرورش و البته پايين بودن دستمزد، توجه معلمان زبده و كادر آموزش را به فعاليت در مدارس غيرانتفاعي جلب كرد. البته اين موضوع، متفاوت از تاريخچه شكلگيري مدارس غيرانتفاعي است و فقط نگاهي به اقبال عمومي به اين مدارس است، چراكه در بيان تاريخچه اين مدارس بايد گفت كه مدارس غيرانتفاعي پيش از انقلاب پا گرفتند و با روي كار آمدن جمهوري اسلامي و طبق مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، منحل شدند. پس از 10 سال از اين انحلال، با مصوبه ديگري از شوراي عالي انقلاب فرهنگي دوباره تشكيل شدند. مدارس خصوصي پيش از انقلاب به نام مدارس ملي توسط اشخاص حقيقي و حقوقي با اجازه شوراي عالي آموزش و پرورش فعاليت ميكردند.
بيرونقي مدارس دولتي در سايه افت كيفيت آموزشي
به هر ترتيب، هر چه اقبال به مدارس غيرانتفاعي و خصوصيسازي بيشتر شد، مدارس دولتي در محاق قرار گرفته و محجور شدند. مدارس غيرانتفاعي هم با بهكارگيري معلمان باتجربه، روزبهروز بر آمار موفقيت دانشآموزان خود اضافه ميكردند و سوداي ثبتنام در اين مدارس را در سر هر والديني ميانداختند. رفتهرفته اما بحث انتخاب، جاي خود را به اجبار داد؛ اجباري كه از نگراني آينده فرزندان ناشي ميشد، چراكه مدارس دولتي رو به زوال رفته بودند و تقريبا كمتر معلمي حاضر به فعاليت در آنها بود. تعداد بالاي دانشآموزان هم در كلاسهاي درس كه منجر به افت كيفيت تدريس و كاهش توجه دانشآموزان به كلاس و توجه معلم به هر دانشآموز ميشد، از چالشهاي مدارس دولتي بود. موضوع ديگري كه والدين را به سمت مدارس غيرانتفاعي ميكشاند، تركيب فرهنگي متفاوت بود. مساله مهم ديگر، كمبود منابع و امكانات مدارس دولتي، يعني تجهيزات آموزشي، تكنولوژي و ورزشي بود كه از محدوديتهاي بودجهاي آموزشوپرورش ناشي ميشد. به اين موارد، خستگي و فرسودگي معلمان و كادر آموزش و پايين بودن دستمزد و مزاياي آنها را هم اضافه كنيد.
تمامي اين موارد، مدارس دولتي را به سمتي برد كه امروز، چهرهاي شبيه به تبعيدگاه در نظر والدين دارد؛ والديني كه در بسياري موارد، حتي با قبول مقروض شدن و فشار مالي بالا، تلاش ميكنند حتما فرزند خود را در مدارس غيرانتفاعي ثبتنام كنند. با اين گرايش و استقبال از مدارس غيرانتفاعي و بيرونق شدن مدارس دولتي، انگار در يك روند ناخودآگاه و نانوشته، مسووليت تامين مالي و امكانات مدارس، از آموزشوپرورش سلب و به نهادهاي خصوصي، يعني همان مدارس غيرانتفاعي واگذار شد، اما دستورالعمل آموزشي و تعيين تعرفه براي اخذ شهريه، همچنان بر عهده آموزشوپرورش است. شهريهاي كه مدارس بابت تحصيل دانشآموزان در هر سال تحصيلي، از آنها دريافت ميكنند كه با توجه به امكاناتي كه اين مدارس، به صورت خصوصي تامين كرده و در اختيار دانشآموزان ميگذارند، امري كاملا بديهي و منطقي است. ماجرا اما از جايي آغاز ميشود كه مدارس غيرانتفاعي شهريه بالا ميگيرند، امكانات چنداني ارائه نميدهند و ظاهرا نظارت چنداني هم از سمت آموزش و پرورش بر اين موضوع نيست.
تعرفههايي روي كاغذ
احمد محمودزاده، معاون وزير آموزش و پرورش و رييس سازمان مدارس غيردولتي، 14 مرداد 1404، در يك نشست خبري با اصحاب رسانه حضور داشت. آنطور كه همميهنآنلاين در همان تاريخ منتشر كرد، محمودزاده با اشاره به تفكيك شهريهها در استانها گفت: «بدون احتساب شهر تهران، كف شهريه مدارس در دوره ابتدايي بين 19ميليونو200هزار تا 53ميليون تومان است.» او همچنين در اين نشست خبري درباره شهريه مدارس در شهر تهران بدون در نظر گرفتن هزينه فوقبرنامه توضيح داد: «شهريه دوره ابتدايي 30ميليون تومان، متوسطه اول 36ميليون، متوسطه دوم 37ميليون، فنيوحرفهاي 52ميليون و كاردانش 39ميليون تومان تعيين شده است.»
اين اعداد و ارقام در حالي اعلام شد كه هر ساله در زمان ثبتنام دانشآموزان در مدارس غيرانتفاعي، والدين با شهريههايي بسيار بالاتر از تصورشان روبهرو ميشوند. بر اساس بررسيهاي ميداني خبرنگار اعتماد، مدرسهاي در منطقه يك تهران، 260ميليون تومان براي ثبتنام در مقطع ابتدايي، شهريه اخذ كرده كه نسبت به سال گذشته، حدود 110ميليون تومان افزايش داشته؛ يعني بيش از 55 درصد. به گفته يكي از والديني كه فرزند خود را در اين مدرسه ثبتنام كرده، چالشهاي تغيير هر ساله مدرسه، او را وادار ميكند كه در هر شرايطي، شهريه را پرداخت كرده و فرزندش را در اين مدرسه ثبتنام كند. او به «اعتماد» ميگويد: «انگار برخي مناطق را رها كردهاند و استدلالشان اين است كه هر كسي توانايي مالي دارد، ثبتنام كند، در غير اين صورت به مناطق و مدارس ديگر برود.» به گفته يكي ديگر از والدين، اين مدارس يك نرخ مصوب دارند كه آن را به عنوان شهريه اخذ ميكنند و مبلغ بالاتر را طبق رضايتنامهاي با اين عنوان كه والدين خودشان تمايل به استفاده از كلاسهاي فوقبرنامه دارند و با رضايت خودشان تمامي هزينه را پرداخت ميكنند. والدين هم چارهاي جز پذيرفتن ندارند، چراكه در اين منطقه، تعداد مدارس دولتي محدود است و در مواردي هم والدين به لحاظ فرهنگي و آموزشي حاضر به ثبتنام فرزندشان در مدرسه دولتي نيستند. اين در حالي است كه بنا به گزارش تسنيم، محمودزاده درباره ميزان شهريه مدارس غيردولتي در سال تحصيلي جديد گفته بود كه «شهريه مدارس در تهران بين 30 تا 91 ميليون تومان تعيين شده كه بسته به نوع مدرسه، مقطع تحصيلي و استان محل فعاليت، از 20 ميليون تا 145 ميليون تومان متغير است و تنها حدود دو درصد از مدارس شهريهاي بالاي 100ميليون تومان دارند.» در واقع بهگفته معاون وزير آموزش و پرورش سقف شهريه مدارس 145ميليون تومان در نظر گرفته شده و بالاتر از آن، تخلف به شمار ميرود.
شهريههاي بالاتر از سقف بدون احتساب هزينههاي جانبي
منطقه 2 هم شرايط متفاوتتري ندارد و ميانگين شهريه مدارس غيرانتفاعي، بيشتر از كف و سقف اعلام شده از سوي آموزشوپرورش است. فرزند ماندانا، در پايه ششم تحصيل ميكند و براي ثبتنام او، 110ميليون تومان شهريه واريز كرد. احسان هم براي ثبتنام پسرانش در متوسطه اول و دوم، 180 و 100ميليون تومان در دو مدرسه جداگانه در همين منطقه پرداخت كرده است. اما مريم براي ثبتنام پسرش كه امسال كلاس چهارمي ميشود، در همين منطقه 2 و حوالي سعادتآباد 205ميليون شهريه پرداخت كرد. او درمورد مدرسه پسرش ميگويد: «تنها دليلي كه مرا ناچار به انتخاب اين مدرسه كرد، نزديكي آن به محل سكونتم بود. از طرفي، به دليل شرايط كاريام، لازم بود كه پسرم تا ساعت 15 در مدرسه بماند و فقط در اينجا چنين امكاني را داشتم.» مدرسه غيرانتفاعي ديگري هم در همين منطقه بود كه شهريه دريافتياش براي سال تحصيلي پيشِ رو و براي مقطع دبستان، 180ميليون تومان بود. يعني نهتنها بالاتر از نرخ مصوب كه حتي از سقف اعلام شده هم بيشتر بود. نكته مهم در اين مدرسه، اين بود كه رقم شهريه، بدون احتساب سرويس رفتوبرگشت و ميانوعده و جزوات درسي بود و اين موارد، جداگانه و طي سال اخذ ميشد.
در منطقه سه هم، هزينه ثبتنام در مقطع دبستان در يكي از مدارس غيرانتفاعي، 150ميليون تومان است كه نسبت به پارسال، حدود 50ميليون تومان افزايش داشته است. پدر يكي از دانشآموزاني كه در اين دبستان تحصيل ميكند، به «اعتماد» ميگويد: «پارسال شهريه دخترم 100ميليون تومان بود. اما وسط سال، دوباره مبلغي را به عنوان هزينههاي جانبي دريافت كردند. يعني احتمال اينكه شهريه امسال دخترم از 150ميليون بيشتر شود، وجود دارد.» در همين منطقه، شهريه مقطع متوسطه اول براي امسال، بين 145 تا 180ميليون تومان است؛ اين رقم مربوط به مدارسي است كه والدين آنها در اين گزارش مشاركت داشتند و احتمالا در مدارس ديگري كه شناخته شده و معروف هستند، بالاتر خواهد بود.
كلاسهاي درس بدون پنجره
اين نرخ شهريه بالاتر از سقف اعلام شده، فقط مربوط به منطقه يك و دو و سه نيست. در منطقه هفت تهران هم، يكي از والدين در زمان ثبتنام دخترش در كلاس اول ابتدايي، نزديك به 90ميليون تومان شهريه پرداخت كرده كه البته بدون احتساب هزينه لباس و اردوهاي فرهنگي طي سال تحصيلي است. او يكسان بودن فرهنگي و مذهبي را تنها دليل ثبتنام فرزندش در اين مدرسه ميداند و ميگويد: «اين مدرسه، هيچ امكانات خاص و قابل توجهي ندارد و مكان مناسبِ مدرسه هم انتخاب نشده؛ يك خانه قديمي بوده و بعضي از كلاسها حتي پنجره هم ندارند. حياط هم به قدري كوچك است كه امكان بازي نيست.» به گفته والدين ديگر، شهريه نسبت به سال گذشته حدود 50 درصد افزايش داشته است. يكي ديگر از والدين ميگويد: «وقتي در مورد شهريه اعتراض كرديم، ميگويند كه اين رقم را آموزشوپرورش اعلام كرده. انگار هر كدام توپ را در زمين ديگري مياندازند. تنها دليل انتخاب مدرسه غيرانتفاعي براي دخترم، تعداد دانشآموزان در كلاس بود، اما امروز متوجه شدم كه در سال گذشته، موقع ثبتنام اعلام كردند كه كلاسها 15 تا 17 نفر خواهد بود اما اول مهر، 23 نفر در يك كلاس قرار داده بودند.»
افزايش 40 تا 70 درصدي شهريه مدارس غيرانتفاعي
در برخي مدارس، مبلغ را تا پيش از مهر، بهطور كامل اعلام نكردند؛ به خصوص چند مورد كه در منطقه 3 و 6 بود. يكي از والدين كه ساكن منطقه 3 هستند، هنوز تا امروز كه ششم مهر 1404 است، خبر از مبلغ نهايي شهريه ندارد و فقط به او گفته شده براي ثبتنام دخترش در دبستان، بين 100 تا 150 در نظر بگيرد كه اين شهريه، بدون احتساب تمامي هزينههاي جانبي مثل سرويس رفتوبرگشت، كتاب و كلاسهاي فوقبرنامه است. يكي ديگر از والدين كه با «اعتماد» گفتوگو كرده، در منطقه 6 سكونت دارند. او هم زماني كه براي ثبتنام پسرش مراجعه كرده، گفته شده كه هنوز تعرفه به ما اعلام نكردند و رقم نهايي مشخص نيست. مدرسه ديگري هم در اين منطقه، 125ميليون بابت پيشپرداخت دريافت كرده و از همان ابتدا به والدين اعلام شده كه اين مبلغ، پس از اعلام نهايي آموزشوپرورش افزايش خواهد يافت. البته اين هزينه مربوط به مدرسهاي است كه هيچگونه كلاس فوقبرنامه براي دانشآموزان ندارد و شهريه آن در سال تحصيلي گذشته، 75ميليون تومان بوده؛ يعني چيزي حدود 70 درصد افزايش.
شهريه مقطع متوسطه اول در منطقه 8 هم، بين 90 تا 100ميليون تومان است. به گفته يكي از والدين، مدرسه دخترش بين 30 تا 35 ميليون افزايش شهريه داشته و هزينه كلاسهاي فوقبرنامه و تمامي هزينههاي جانبي تحصيل، حتي براي جزوات، جداگانه دريافت ميشود. بر اساس گفته والدين، تمامي مدارس غيرانتفاعي براي سال تحصيلي 1405-1404 بين 40 تا 70 درصد، با توجه به منطقه و پايه تحصيلي افزايش شهريه داشتند.
در اينجا، شايد اين نكته مطرح شود كه بسياري از اين مدارس كمتر از سقف تعيين شده شهريه اخذ ميكنند، اما اين موضوع در صحبت تمامي والدين مشهود بود كه هزينه كلاسهاي فوقبرنامه، به نوعي اجباري محسوب ميشود؛ بدون اينكه حتي دانشآموز از تمامي آنها استفاده كند. در مواردي هم هر چند شهريه اندكي از سقف تعيينشده پايينتر است، اما هزينههاي جانبي، سرويس رفتوبرگشت و كلاسهاي فوقبرنامه، بهطور جداگانه از والدين اخذ ميشود. نكته مهم ديگر كه در بسياري از مدارس غيرانتفاعي در جريان است، رضايتنامهاي است كه والدين بايد در زمان ثبتنام امضا كنند كه در آن مبلغي پايينتر از شهريه اخذ شده به عنوان نرخ مصوب آموزشوپرورش نوشته و در ادامه ذكر شده كه والدين به ميل خودشان، مبلغ اضافهتر را براي استفاده از كلاسهاي فوقبرنامه و موارد جانبي پرداخت ميكنند؛ حتي اگر تمايل نداشته باشند، چراكه در صورت امضا نكردن، ثبتنامي در كار نخواهد بود. امير كه زمان ثبتنام فرزندش اين فرم را امضا كرده، به «اعتماد» ميگويد: «براي ثبتنام پسرم، برگه رضايتنامهاي را امضا كردم كه در آن شهريه مدرسه، 68ميليون تومان نوشته شده بود. در ادامه آن رضايتنامه قيد شده كه با آگاهي از الزامي نبودن شركت در كلاسهاي فوقبرنامه، خواستار استفاده فرزندم از كلاسهاي زير هستم.» به گفته امير، چارهاي جز امضاكردن اين فرم نبوده حتي با اينكه ميدانستند قرار نيست پسرشان در اين كلاسها شركت كند. او بر اين باور است كه امضا كردن فرم درخواستي مدرسه، براي اين بود كه بعدا نتوانند از شهريه مدرسه شكايت كنند.
كلاسها هم شامل: كارگاه درام خلاق، كارگاه تحقيق و پژوهش، بهبود سواد مالي، كلاس كامپيوتر، ورزش در باشگاه انقلاب، صبحانه، كارگاه مهارتهاي زندگي، كارگاه ادبيات كهن، آموزش زبان انگليسي، لگو، استفاده از سرويس رفت و برگشت، ناهار، جزوات، متاورس، رباتيك، آموزش زبان بينالملل است. در اين رضايتنامه قيد شده كه در صورت تعطيلي مدارس، هزينهاي بابت ثبتنام به اوليا عودت نميشود و مدرسه متعهد به برگزاري كلاسهاي فوقبرنامه به تعداد جلسات تشكيل نشده است؛ يعني اگر مدرسه به هر دليلي -در روزهاي غيرتعطيل، تعطيل باشد، هزينه كلاسهاي درسي حضوري، صبحانه، ناهار، سرويس رفت و برگشت همچنان برعهده والدين است.
كلاسهاي فوقبرنامه ناكارآمد
موضوع ديگر كه در صحبت والدين مطرح شد، نامناسب بودن فضاي آموزشي، كوچك بودن ملك مدرسه، بيبرنامگي در اجراي كلاسهاي فوقبرنامه و مهمتر از همه، بيتوجهي به شرايط اخلاقي و پرورشي دانشآموزان بود.
دختر ليلا، در دوره متوسطه اول در يكي از مدارس غيرانتفاعي منطقه 6 تهران تحصيل ميكند. به گفته ليلا، از دوره ابتدايي تاكنون، بارها مدرسه دخترش را تغيير داده و چندين مدرسه غيرانتفاعي را تجربه كرده. او درباره آنچه در تمام مدارس مشترك است، ميگويد: «اگر نگويم تمام مدارس غيرانتفاعي، ميتوانم بگويم بسياري از آنها، جز چند مورد شناخته شده و معروف، در زمان ثبتنام و دريافت شهريه بهترين برنامهها را براي دانشآموزان ارائه ميدهند. يعني زمان ثبتنام والدين فكر ميكنند كه قرار است فرزندشان در بهترين مدرسه شهر درس بخواند. اما به يك ماه نرسيده مشخص ميشود كه قرار نيست آن برنامهها اجرا شود. مثلا كلاس زبان به عنوان فوقبرنامه برگزار ميشود. در نيمه كلاس اعلام ميكنند كه معلم زبان نميآيد و به جاي آن كلاس يوگا براي بچهها برگزار ميشود. هنوز كلاس به پايان نرسيده، بدون دليل خاصي جاي آن را يك دوره ناكارآمد ميگيرد كه واقعا به درد دانشآموزان نميخورد.» سهراب، پدر دانشآموزي كه دخترش در مدرسه غيرانتفاعي تحصيل ميكند، درباره شرايط پرورشي و اخلاقي اين مدارس ميگويد: «قديمها وقتي فرزندمان را در مدرسه غيرانتفاعي ثبتنام ميكرديم، ميدانستيم كه ساير دانشآموزان مدرسه به لحاظ فرهنگي با هم يكسان هستند. اما امروز، اين همه پول ميدهيم، در آخر هم نميدانيم كه بغلدستي فرزندمان چه كسي خواهد بود. پارسال در كلاس دخترم شاهد چندين مورد سرقت اشياي شخصي و لوازمالتحرير بوديم. اما هيچ اقدامي از سمت مدرسه نشد و فقط گفتند پيگيري ميكنيم.»
مديران و هزينههاي گزاف تجهيز مدرسه
اينها صحبتهاي والديني است كه فرزندشان را در مدارس غيرانتفاعي ثبتنام كردهاند. اما در آن سوي اين اعتراضها، مديران مدارس غيرانتفاعي قرار دارند كه هر كدام، با چالشهاي متفاوتي روبهرو هستند. يكي از آنها، در مورد هزينههاي مدرسهاش به «اعتماد» ميگويد: «ملك مدرسه ما اجارهاي است. با توجه به هزينههايي كه در مدرسه براي كلاسها كرديم، نميتوانيم هر سال جابهجا شويم و ناچاريم با صاحب ملك، با هر رقمي كه ميگويد، توافق كنيم. در اينجا چارهاي نداريم كه والدين را در هزينهها شريك كنيم، چراكه با توجه به خصوصي بودنمان، هيچ حمايت مالي و بودجهاي از طرف آموزشوپرورش نداريم. اين نكته هم مهم است كه نوع اجاره املاكي كه در اختيار مدارس قرار ميگيرد، مسكوني است، چراكه ملكهاي آموزشياي كه در منطقه وجود دارد، بسيار اندك است و به سرعت اجاره ميرود. بنابراين چارهاي نيست جز اينكه سراغ ملك شخصي با اجاره بسيار بالا برويم.»
امير، از ديگر مديران مدرسه غيرانتفاعي است كه از دستمزد معلمان مقطع متوسطه اول و دوم ميگويد: «قطعا حقالزحمه دوره متوسطه، از دوره دبستان بالاتر است. حالا اگر بخواهيم مدرس باتجربه و شناخته شده هم بياوريم، بايد دستمزد بالاتري پرداخت كنيم.» موضوع ديگري كه اين مدير به آن اشاره ميكند، هزينه تجهيز مدارس بر اساس اصول اعلام شده از طرف آموزشوپرورش است؛ مانند تعداد سرويسهاي بهداشتي، آبخوري، سيستم گرمايش و سرمايش استاندارد، در و پنجره مجزاي كلاسها، آسفالت كردن حياط و جزييات كامل يك مدرسه كه در اين صورت باتوجه به مسكوني بودن ملك، بسيار هزينهبر خواهد بود. به علاوه اينكه اگر ملك استيجاري باشد و ناچار به جابهجايي شوند، اين هزينه هر يك يا چند سال، تكرار ميشود.
صحبت مشترك مديران اين است كه براي شهريه دريافتي، در همان ابتدا مبلغ مصوب آموزشوپرورش را به والدين اعلام و هزينههاي بيشتر از اين نرخ را با رضايت والدين اخذ ميكنند و اگر كسي مايل به پرداخت بيشتر از مصوبه نباشد، ميتواند فرزندش را ثبتنام نكند. در واقع چيزي شبيه انتخاب ميان اجبار يا رهاشدگي. در داستان چالش شهريههاي بالاي مدارس غيرانتفاعي و سردرگمي و اجبار والدين، مديران مدارس غيرانتفاعي از مسووليتشان براي ارائه خدمات مناسب و همچنين نبود حمايت و بحران ماليشان گفتند. والدين هم كه به عدم تطابق شهريه دريافتي و نرخ مصوب، امكانات اندك مدارس غيرانتفاعي و البته نظارت نداشتن آموزشوپرورش اشاره كردند. در اين سهگانه مدرسه، دانشآموز و آموزشوپرورش، بهتر بود مسوولان و متوليان در وزارت آموزشوپرورش هم به دفاع يا بيان چارچوب و قوانين خودشان بپردازند و بگويند كه مدارس غيرانتفاعي، تا چه اندازه ميتوانند فراتر از دستورالعمل آموزشوپرورش حركت كنند. اما پيگيريها و سوالهاي خبرنگار اعتماد براي گفتوگو با اداره كل آموزشوپرورش تهران بينتيجه ماند؛ سوالهايي ازجمله اينكه: «آيا نظارتي از طرف آموزشوپرورش وجود دارد؟ آيا مدارس مجوز دارند كه با توجه به هزينههاي جانبي، شهريه سالانه خود را افزايش بدهند؟ آيا مدارس غيرانتفاعي براي بهبود زيرساخت و تبديل كاربري، حمايتي از طرف آموزش و پرورش دريافت ميكنند؟ آيا در صورت اعتراض به شهريهها، والدين مورد حمايت آموزش و پرورش يا نهاد مرتبط در اين سازمان قرار ميگيرند؟ در صورت گزارش تخلف، آيا پيگيري از طرف آموزشوپرورش انجام ميشود؟ و آيا تا به حال آموزشوپرورش توانسته افزايش شهريه مدرسهاي را تعديل كرده يا كاهش بدهد؟» كه همگي تا لحظه نگارش اين گزارش، بيپاسخ مانده است .