اعتماد
گردشگري ايران در آستانه ورود به فصلي تازه است؛ فصلي كه با اتكا به فناوريهاي نوين، دادههاي كلان و هوش مصنوعي ميتواند ضمن مديريت هوشمند سفرها، به توزيع عادلانهتر گردشگر در سراسر كشور كمك كند. دكتر انوشيروان محسني بندپي، معاون گردشگري كشور در گفتوگو با «اعتماد» به ضرورت توسعه زيرساختهاي ديجيتال، بهرهبرداري از ظرفيتهاي نوين در مديريت پيك سفر بهويژه در نوروز و تعطيلات ملي و نقش استارتآپها و بخش خصوصي در پيشبرد اين اهداف پرداخت.
چرا امروز گردشگري ديجيتال به ضرورتي اجتنابناپذير تبديل شده است؟
صنعت گردشگري جهاني طي يك دهه اخير شاهد تحولات بنيادين بوده است. ورود فناوريهاي ديجيتال، كلاندادهها و هوش مصنوعي به اين حوزه باعث شد الگوي سنتي سفر دگرگون شود. در گذشته برنامهريزي سفر عمدتا مبتني بر آژانسها و روشهاي سنتي بود، اما امروز بيش از ۸۰ درصد گردشگران جهاني از طريق فضاي مجازي و اپليكيشنهاي موبايلي براي سفر خود تصميم ميگيرند. بر اساس آمار سازمان جهاني گردشگري (UNTOURISM) تا سال ۲۰۳۰ بيش از ۹۰ درصد رزروهاي گردشگري به صورت ديجيتال انجام خواهد شد. اين تحول نشان ميدهد كه هر كشوري كه بهموقع به اين تغيير پاسخ ندهد، سهم خود را در بازار از دست خواهد داد.
در ايران نيز فشارهاي جديدي مانند تغييرات اقليمي، رشد سريع جمعيت شهري و نيازهاي متنوع نسل جوان، ما را ناگزير ميكند كه از ابزارهاي نوين براي مديريت ظرفيتها و پاسخ به تقاضا استفاده كنيم. گردشگري ديجيتال فقط يك انتخاب نيست؛ بلكه مسيري اجتنابناپذير براي تضمين آينده صنعت گردشگري كشور است.
نوروز چه جايگاهي در مديريت سفرها دارد و نقش هوش مصنوعي در آن چيست؟
نوروز يكي از بزرگترين رخدادهاي اجتماعي ايران است؛ بيش از ۵۰ ميليون سفر در بازهاي كوتاهمدت صورت ميگيرد و چنين حجمي از جابهجايي در هيچ دوره ديگري از سال تكرار نميشود. همين مساله نوروز را به يك آزمون واقعي براي توان مديريت گردشگري كشور تبديل ميكند.
ما در سالهاي گذشته شاهد مشكلاتي چون كمبود شديد اقامتگاه، تراكم ترافيكي در محورهاي شمالي و فشار بيش از حد بر زيرساختهاي شهري بودهايم. هوش مصنوعي ميتواند اين معضل را تا حد زيادي حل كند. براي نمونه، با تحليل دادههاي سالهاي گذشته و رصد همزمان خريد بليت هواپيما، قطار و اتوبوس، الگوريتمهاي هوشمند قادرند ميزان تقاضا را براي هر مقصد پيشبيني كنند. اين اطلاعات به ما امكان ميدهد تا از قبل ظرفيت هتلها، مراكز اقامتي و حتي نيروهاي خدماتي را هماهنگ كنيم.
افزون بر اين، استفاده از سامانههاي هوشمند ميتواند گردشگران را به سمت مقاصد كمتر شناختهشده هدايت كند. براي مثال، در ايام نوروز بارها مشاهده كردهايم كه شهرهايي مانند مشهد، شيراز و اصفهان با تراكم بسيار بالا مواجه ميشوند، در حالي كه شهرهاي ديگري مثل بوشهر، خرمآباد يا زنجان ظرفيت خالي دارند. الگوريتمهاي پيشنهاد دهنده هوش مصنوعي ميتوانند با توجه به علايق فردي گردشگران، گزينههاي جايگزين را معرفي كرده و حتي تخفيفها يا مشوقهايي براي سفر به اين مقاصد ارائه بدهند.
چگونه دادههاي كلان ميتوانند به توزيع عادلانه سفر در كشور كمك كنند؟
يكي از نقاط ضعف ساختار گردشگري كشور تمركز بيش از حد بر چند شهر محدود است. بر اساس دادههاي وزارت ميراث فرهنگي، در ايام اوج سفر بيش از ۶۰ درصد گردشگران داخلي تنها به 5 مقصد سفر ميكنند. اين موضوع علاوه بر فشار بر خدمات شهري، باعث ميشود مناطق ديگر كشور از رونق اقتصادي گردشگري بيبهره بمانند.
دادههاي كلان (Big Data) در اينجا نقش كليدي ايفا ميكنند. با تحليل اطلاعاتي كه از سيستمهاي حملونقل، رزرو هتل، تراكنشهاي مالي و حتي دادههاي اپراتورهاي تلفن همراه به دست ميآيد، ميتوان نقشه دقيقي از جريان سفر در كشور ترسيم كرد. سپس با استفاده از هوش مصنوعي، مقاصدي كه ظرفيت خالي دارند شناسايي شده و از طريق كمپينهاي هوشمند تبليغاتي به گردشگران معرفي ميشوند.
اين همان چيزي است كه در كشورهايي مانند اسپانيا و تركيه سالهاست اجرا ميشود. آنها با تحليل دادههاي توريستها توانستهاند بار گردشگري را از شهرهاي شلوغي مثل بارسلون يا استانبول به سمت مقاصد كوچكتر هدايت كنند. ايران نيز ميتواند با الگوبرداري از اين تجربيات، اقتصاد گردشگري را به طور عادلانهتر در سراسر كشور توزيع كند.
استارتآپها و بخش خصوصي چه نقشي در توسعه گردشگري الكترونيك دارند؟
هيچ تحولي بدون حضور بخش خصوصي و استارتآپها امكانپذير نيست. امروز گردشگري ديجيتال در جهان عمدتا توسط شركتهاي نوپا و خلاق هدايت ميشود. سكوهاي برخطي مانند Booking و Airbnb نمونه بارز اين جريان هستند. در ايران نيز استارتآپهاي گردشگري طي سالهاي اخير رشد قابل توجهي داشتهاند و توانستهاند نقش مهمي در تسهيل رزرو اقامتگاه، فروش بليت و ارائه بستههاي سفر ايفا كنند.
ما در معاونت گردشگري كشور اعتقاد داريم دولت بايد به جاي تصديگري، نقش تسهيلگری و تنظيمگری را ايفا كند. به همين دليل، تلاش كردهايم استانداردهاي ملي براي دادههاي گردشگري تدوين كنيم تا پلتفرمها و سامانههاي مختلف بتوانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند. اين ارتباط موجب ميشود اطلاعات به صورت يكپارچه در دسترس قرار بگيرد و امكان تصميمگيري سريع و هوشمند فراهم شود. از سوي ديگر، لازم است نظامهاي حمايتي براي استارتآپها فراهم شود. چالشهايي مثل دسترسي به سرمايه، مشكلات قانوني يا مقاومت ساختارهاي سنتي نبايد مانع فعاليت اين شركتها شود. تجربه نشان داده هر جا به استارتآپها ميدان دادهايم، گردشگري كشور رونق بيشتري يافته است.
مهمترين كاركردهاي هوش مصنوعي در صنعت گردشگري ايران چيست؟
هوش مصنوعي تنها يك ابزار كمكي نيست، بلكه ميتواند به عنوان موتور محرك كل زنجيره ارزش گردشگري عمل كند. اين فناوري در سه سطح عمده كاربرد دارد:
۱- پيشبيني تقاضا و الگوهاي سفر: الگوريتمهاي يادگيري ماشين ميتوانند بر اساس دادههاي گذشته و اطلاعات آنلاين، حجم سفرها در بازههاي زماني مختلف را پيشبيني كنند. اين امر به برنامهريزي بهتر منابع و جلوگيري از بحران كمك ميكند.
۲- شخصيسازي تجربه سفر: يكي از مهمترين خواستههاي گردشگران امروزي، دريافت خدمات متناسب با علايق فردي است. هوش مصنوعي قادر است بر اساس تاريخچه جستوجوي كاربر، علايق، سن، وضعيت مالي و حتي شرايط جسمي، مقصدها و فعاليتهاي متناسب پيشنهاد بدهد.
۳- پايش و مديريت لحظهاي سفر: استفاده از حسگرها و سامانههاي هوشمند امكان رصد لحظهاي وضعيت مسيرها، اقامتگاهها و جاذبهها را فراهم ميكند. اين پايش ميتواند در مواقع بحران مانند سيل يا زلزله، به مديريت بحران و ايمني گردشگران كمك كند.
در كنار اين سه محور اصلي، بايد به نقش هوش مصنوعي در تحليل احساسات گردشگران در شبكههاي اجتماعي نيز اشاره كرد. با رصد نظرات و واكنشها در فضاي مجازي ميتوان به سرعت نقاط ضعف خدمات را شناسايي و اصلاح كرد.
چه چالشهايي پيش روي توسعه گردشگري نوين قرار دارد؟
اگر چه فرصتهاي زيادي پيش روي ماست، اما نبايد از چالشها غافل شويم. نخستين چالش، زيرساختهاي ارتباطي است. در بسياري از مقاصد گردشگري كشور دسترسي به اينترنت پرسرعت هنوز مشكل دارد. بدون اينترنت پايدار، هيچ سامانه هوشمندي نميتواند به درستي كار كند.
دومين چالش، آموزش و توانمندسازي نيروي انساني است. براي بهرهگيري از فناوريهاي نوين، راهنمايان گردشگري، مديران هتلها و حتي مسوولان محلي بايد مهارتهاي ديجيتال داشته باشند. در غير اين صورت فاصله ميان زيرساخت و نيروي انساني افزايش يافته و بازدهي كاهش مييابد.
چالش ديگر، موضوع اعتمادسازي عمومي است. بسياري از مردم هنوز نگران امنيت دادههاي شخصي خود در سامانههاي آنلاين هستند. اگر نتوانيم اعتماد عمومي را جلب كنيم، استفاده گسترده از گردشگري ديجيتال محقق نخواهد شد.
همچنين سرمايهگذاري محدود و مقاومت ساختارهاي سنتي مانع ديگري است. تجربه كشورهايي مانند امارات نشان ميدهد كه بدون سرمايهگذاري عظيم در زيرساختهاي ديجيتال، امكان رقابت در عرصه گردشگري جهاني وجود ندارد.
آيندهاي كه براي «گردشگري هوشمند ايران» ترسيم كردهايد، چيست؟
چشمانداز ما ايجاد يك اكوسيستم كامل هوشمند گردشگري است. در اين چشمانداز، گردشگر از لحظه تصميم به سفر تا بازگشت، تمام خدمات را در بستر ديجيتال دريافت ميكند. از خريد بليت و رزرو اقامتگاه گرفته تا راهنماييهاي لحظهاي در مقصد، همه چيز در يك پلتفرم يكپارچه ارائه ميشود. فناوريهاي نويني مانند اينترنت اشيا (IoT) ميتوانند نقش مهمي در اين مسير ايفا كنند. تصور كنيد حسگرهاي هوشمند در مقاصد گردشگري نصب شوند كه وضعيت تراكم جمعيت، كيفيت هوا و امكانات رفاهي را به صورت لحظهاي گزارش بدهند. اين اطلاعات هم به گردشگران كمك ميكند تا مقصد مناسب را انتخاب كنند و هم به مديران شهري براي مديريت بهتر خدمات. از سوي ديگر، بلاكچين ميتواند اعتماد را به فرآيند رزرو و پرداخت بياورد. بسياري از مشكلات ناشي از تقلب يا بياعتمادي در پرداختها با استفاده از بلاكچين حل خواهد شد. همچنين واقعيت مجازي و افزوده ميتوانند در بازاريابي گردشگري ايران نقشآفريني كنند. يك گردشگر خارجي ميتواند قبل از سفر با استفاده از عينك VR، تجربهاي مجازي از تخت جمشيد يا كوير لوت داشته باشد و همين موضوع انگيزه سفر او را تقويت كند.
گردشگري الكترونيك و هوش مصنوعي ابزارهايي هستند كه ميتوانند نهتنها مشكلات پيك سفر و نوروز را مديريت، بلكه الگويي نوين از سفر هوشمند را در منطقه معرفي كنند. براي تحقق اين هدف، سه گام ضروري است: نخست، توسعه زيرساختهاي ارتباطي و اينترنتي؛ دوم، توانمندسازي نيروي انساني در سطوح مختلف و سوم، جلب مشاركت بخش خصوصي و استارتآپها. تنها در اين صورت است كه ميتوانيم چشمانداز «گردشگري هوشمند ايران» را محقق سازيم و سهم كشور را در اقتصاد جهاني گردشگري ارتقا بدهيم.