• 1404 شنبه 29 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6142 -
  • 1404 شنبه 29 شهريور

«اعتماد» در گفت‌وگوي اختصاصي با سيد محمد علي سيدحنايي بررسي می‌کند

قمار هسته‌اي اروپا

در واكنش به بازگشت ماشه اقداماتي مانند خروج از NPT تنها وضعيت را پيچيده‌تر مي‌كند، از همين رو تكيه بر ديپلماسي هوشمندانه و انعطاف استراتژيك در مذاكرات هسته‌اي بهترين گزينه است

نوشين محجوب

در آستانه فعال‌سازي ماشه، شوراي امنيت سازمان ملل متحد روز جمعه (۲۸ شهريور ۱۴۰۴) درباره قطعنامه پيشنهادي كره‌جنوبي براي تعليق دائمي تحريم‌هاي ايران رأي‌گيري كرد؛ قطعنامه‌اي كه اجرايش به ۹ رأي مثبت نياز دارد و در صورت آنكه اجماعي درباره آن حاصل نشود، ماشه (اسنپ‌بك) فعال شده و تحريم‌ها بازمي‌گردند. اين در حالي است كه پنچشنبه، باراك راويد، خبرنگار آكسيوس با انتشار پيامي در شبكه X (توييتر سابق) با اشاره به نشست روز جمعه مدعي شد كه احتمال تصويب اين قطعنامه كم است و ماشه فعال خواهد شد. همچنين لارنس نورمن، خبرنگار وال‌استريت ژورنال نيز ادعا كرد «ايران پيشنهاد تازه‌اي به تروييكاي اروپايي براي جلوگيري از ماشه ارائه كرد، اما اين پيشنهاد از نظر محتوايي ناكافي است، زيرا تهران خواستار تمديد يا لغو قطعنامه ۲۲۳۱ بدون ارايه اقدامات عملي شده است.» اين تحولات تنها يك روز پس از تماس تلفني عباس عراقچي، وزير خارجه ايران، با وزراي خارجه انگليس، فرانسه و آلمان رخ داد.يك روز پس از اين تماس تلفني، امانوئل مكرون، رييس‌جمهور فرانسه طي اظهاراتي بازگشت تحريم‌ها تا ۹ مهر ۱۴۰۴ را «قطعي» خواند و پيشنهاد ايران براي تأخير ماشه را ناكافي دانست. اين در حالي است كه آقاي عراقچي پيش‌تر هشدار داده بود كه فعال‌سازي ماشه، همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را متوقف مي‌كند و حتي ممكن است به خروج ايران از پيمان منع گسترش تسليحات هسته‌اي (NPT) منجر شود.رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان همچنين ساعاتي بعد از ادعاهاي مكرون، اعلام كرد كه تهران طرحي معقول و قابل اجرا را در اختيار كشورهاي اروپايي قرار داده تا از وقوع بحران غير ضروري و قابل اجتناب در روزهاي آينده جلوگيري شود. او در ادامه خاطرنشان كرد «شايد هم واقعيت آن باشد كه در حقيقت اين دستگاه ديپلماسي اروپاست كه بيرون گود قرار دارد. از اين رو، اكنون زمان آن فرا رسيده كه شوراي امنيت سازمان ملل وارد عمل شود و ديپلماسي را جايگزين تقابل سازد. خطر در بالاترين حد خود قرار دارد.» حال در شرايطي كه آينده ديپلماسي ايران و غرب درباره برنامه هسته‌اي كشورمان بيش از هر زمان ديگر در هاله‌اي از ابهام قرار دارد، روزنامه «اعتماد» در گفت‌وگويي اختصاصي با سيدمحمدعلي سيدحنايي، رييس هيات امناي انديشكده ديپلماسي ملل تلاش كرده تا سناريوهاي پيش رو را بررسي كرده و به نتايج حاصل از كنش‌هاي غرب بپردازد.سيدحنايي در اين گفت‌وگو تاكيد كرد كه نفوذ اروپا در دهه اخير و به ويژه پس از جنگ در اوكراين كاهش يافته و اين كشورها با چالش‌هاي متعدد اقتصادي، مهاجرتي و سياسي دست‌وپنجه نرم مي‌كنند. او در ادامه خاطرنشان كرد كه نقش سنتي اروپا، به‌ويژه فرانسه و انگلستان، در موازنه قدرت خاورميانه كمرنگ شده و از همين رو فرانسه با موضع‌گيري‌هاي فعال، تلاش مي‌كند جايگاه اين كشور را حفظ كند.رييس انديشكده ديپلماسي ملل بر لزوم ديپلماسي هوشمندانه، اجتناب از اقدامات تنش‌زا مانند خروج از NPT، و اتخاذ انعطاف استراتژيك در مذاكرات هسته‌اي تأكيد كرد، در حالي كه رايزني درباره مسائل موشكي را خط قرمز خواند.  مشروح گفت‌وگو در ادامه آمده است.

   يك روز پس از تماس تلفني عباس عراقچي وزير امور خارجه كشورمان با همتايان اروپايي‌اش، امانوئل مكرون مدعي شد كه بازگشت ماشه قطعي است، حال در شرايطي كه تهران مي‌گويد طرحي تازه در اختيار تروييكايي اروپايي جهت كاهش تنش قرار داده، موضع‌گيري اخير رييس‌جمهوري فرانسه  را  چگونه  ارزيابي مي‌كنيد؟

در دهه گذشته، اروپا با چالش‌هاي متعددي مواجه شده كه به كاهش نفوذ و اقتدار آن در صحنه جهاني انجاميده است. اين افول به‌ويژه پس از آغاز درگيري‌ها در اوكراين شدت يافته و با نتايج منفي نظير بحران مهاجرت، مشكلات اقتصادي و پيچيدگي‌هاي سياسي همراه بوده است. اين عوامل، جايگاه سياسي و راهبردي اتحاديه اروپا را در نظام بين‌الملل تضعيف كرده است. به عنوان نمونه، در جريان بحران اوكراين، موضوعي كه مستقيما با منافع اتحاديه اروپا مرتبط بوده، شاهد آن هستيم كه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده، نقش محوري در مذاكرات ميان روسيه و اوكراين ايفا مي‌كند.همزمان در برخي موارد، رهبران اروپايي به واسطه تصميم‌گيري‌هاي ترامپ به حاشيه رانده شدند، كه اين امر نشانه‌اي از كاهش توان تأثيرگذاري اروپا در معادلات جهاني تلقي مي‌شود و براي كشورهاي اروپايي چندان خوشايند نيست.از سوي ديگر، اروپا به‌ويژه كشورهاي فرانسه و انگلستان، از ديرباز نقش مهمي در موازنه قدرت در خاورميانه ايفا كرده‌اند. با اين حال، با تحولات اخير و شكل‌گيري نظم جديد در اين منطقه، نقش سنتي اين كشورها كمرنگ‌تر شده است. فرانسه، به عنوان كشوري كه همواره تلاش كرده جايگاه متمايزي در ميان ديگر قدرت‌هاي اروپايي داشته باشد، در مقاطعي از مذاكرات هسته‌اي (برجام) نيز با طرح برخي ملاحظات، مسير گفت‌وگوها را تحت تأثير قرار داده است. در حال حاضر نيز به نظر مي‌رسد رويكرد اخير فرانسه، به‌ويژه تحت رهبري امانوئل مكرون، رييس‌جمهور اين كشور با هدف احياي اقتدار و نقش‌آفريني فعال‌تر اين بازيگر در خاورميانه صورت مي‌گيرد. اين موضع‌گيري‌ها را مي‌توان به عنوان تلاشي براي نمايش قدرت و حفظ جايگاه فرانسه در معادلات منطقه‌اي  و جهاني تفسير كرد.

  اظهارات مكرون در حالي رسانه‌اي شد كه روز جمعه جلسه شوراي امنيت با هدف بررسي پيش‌نويس قطعنامه‌اي درباره لغو دائمي تحريم‌هاي ايران برگزار مي‌شود، قطعنامه كه پيش‌تر كره‌جنوبي آن را تدوين كرده بود و تصويبش به ۹ راي مثبت نياز دارد. حال در چنين فضايي تصويب چنين قطعنامه‌اي  تا چه  اندازه  محتمل است؟

به نظر مي‌رسد با توجه به فضاي حاكم بر شوراي امنيت سازمان ملل متحد، بازتاب‌ توافق ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، و موضع‌گيري‌هاي كشورهاي اروپايي (به ويژه سه كشور اروپايي)  احتمال تصويب و اجراي قطعنامه پيشنهادي مبني بر لغو دائمي حقوق ايران در اين زمينه بسيار كم  است. بر اساس ارزيابي  من، اين  قطعنامه تصويب نخواهد  شد .

   در اين ميان نقش چين و روسيه به عنوان اعضاي دايمي شوراي امنيت را چگونه ارزيابي مي‌كنيد، آيا اين دو بازيگر بالاخص چين كه وارد‌كننده اصلي نفت ايران است و طبيعتا به واسطه تحريم‌ها تحت فشار قرار خواهد گرفت، اهرمي براي چانه‌زني يا انگيزه‌اي براي تصويب طرح پيشنهادي جهت لغو تحريم‌ها در اختيار دارند يا خير؟ 

درباره نقش چين و روسيه در روابط با ايران، اين ديدگاه وجود دارد كه تصور ايران از اين دو كشور به عنوان شركاي راهبردي يا متحدان استراتژيك، مبتني بر يك خطاي محاسباتي است. يكي از دلايل اصلي اين ادعا، عملكرد اين دو كشور در جريان جنگ ۱۲روزه است كه هيچ‌يك موضع‌گيري قاطعي در حمايت از ايران اتخاذ نكردند. در حالي كه انتظار مي‌رود يك متحد استراتژيك به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در شرايط بحراني از شريك خود حمايت كند، نمونه‌اي مانند كره شمالي كه در جنگ اوكراين به‌طور مستقيم از روسيه حمايت كرده و حتي نيروي نظامي اعزام كرده است، به عنوان مصداقي از اتحاد استراتژيك مطرح مي‌شود. اما روابط ايران با چين و روسيه به هيچ عنوان در اين سطح نيست.شواهد متعددي اين موضوع را تأييد مي‌كند؛ از جمله حجم پايين تجارت ايران با اين دو كشور، به‌ويژه با روسيه، عدم تحويل تسليحات درخواستي ايران توسط اين كشورها، و موضع‌گيري‌هاي آنها در مواردي مانند مساله جزاير سه‌گانه ايراني كه برخلاف منافع ايران است. حال به‌ويژه پس از جنگ ۱۲‌روزه، نارضايتي ايران از روسيه به دليل عدم محكوميت جدي اين جنگ و حمايت قاطع از ايران افزايش يافته است. علاوه بر اين نمي‌توان انتظار داشت كه روسيه يا چين برخلاف منافع ملي خود عمل كنند، زيرا هر  دو كشور  بر  اساس  اولويت‌هاي ملي خود در صحنه جهاني عمل مي‌كنند.

به‌طور مشخص در مورد  چين  نيز  بايد گفت، اين كشور به عنوان يكي از بزرگ‌ترين بهره‌مندان از تحريم‌هاي ايران، نفت كشورمان را با تخفيف قابل‌توجهي خريداري مي‌كند و پرداخت‌هاي آن اغلب با تأخير يا در قالب كالا انجام مي‌شود. بنابراين، چين انگيزه‌اي براي حمايت از لغو تحريم‌هاي ايران ندارد، زيرا اين وضعيت به نفع منافع اقتصادي اين بازيگر است. اين واقعيات نشان‌دهنده آن است كه روابط ايران با چين و روسيه، برخلاف تصور برخي، در سطح يك اتحاد راهبردي قرار ندارد.

  پيش‌تر وزير خارجه كشورمان طراحتا اعلام كرد كه در صورت بازگشت تحريم‌هاي شوراي امنيت ذيل قطعنامه ۲۲۳۱، فعاليت‌هاي ايران و نهاد پادماني تحت تاثير قرار خواهد گرفت و حتي در اين ميان سناريوي احتمالي خروج از ان‌پي‌تي برجسته شد، حال در شرايط كنوني ارزيابي شما  از كنش احتمالي تهران چه  خواهد   بود؟

به نظر مي‌رسد اقدامات سلبي مانند خروج از معاهده عدم اشاعه سلاح‌هاي هسته‌اي (NPT) صرفا وضعيت را پيچيده‌تر كرده و دشواري‌ها را افزايش مي‌دهد. چنين اقدامي به‌طور مستقيم بهانه‌اي در اختيار اسراييل و متحدانش قرار مي‌دهد تا حمله احتمالي به ايران را توجيه كنند. مكانيزم ماشه، با توجه به مفاد آن‌كه ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار دارد، هرگونه اقدام نظامي عليه كشوري كه مشمول اين منشور است را نه تنها رد نمي‌كند، بلكه از آن حمايت مي‌نمايد. بنابراين، مكانيزم ماشه به خودي خود مي‌تواند بهانه‌اي كافي براي اسراييل و متحدانش فراهم آورد تا حمله جديدي به ايران ترتيب بدهند و خروج از NPT مي‌تواند اين روند را تسريع ببخشد.البته، در مقطع كنوني، اشاره به چنين گزينه‌اي مي‌تواند به عنوان يكي از كارت‌هاي بازي ايران مفيد باشد، اما به اعتقاد من، اين كارتي است كه نبايد از آن استفاده شود، زيرا صرفا شرايط را خطرناك‌تر كرده و ممكن است به شعله‌ور شدن جنگ جديدي منجر شود. بر اساس شرايط ايران پس از قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت، پيشنهاد مي‌شود كه ايران سفراي كشورهاي اروپايي، به ويژه سه كشور اروپايي كه به تعهدات خود پايبند نبوده‌اند، را حداقل به‌طور موقت از ايران اخراج كند، سطح روابط ديپلماتيك با اين كشورها را به سطح كاردار كاهش بدهد و حضور آنها در ايران را محدود كند. اين اقدام عملي‌تر به نظر مي‌رسد و در عين حال، با منافع  ملي كشور  همخواني بيشتري  دارد.

  اگر فرض را بر آن بگذاريم كه ايران و سه كشور اروپايي در كمتر از 10 روز باقي مانده تا بازگشت ماشه بار ديگر ديپلماسي را به آزمون بگذارند، موضوعاتي چون همكاري مشروط ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، غني‌سازي صفر و فراتر از آن برد موشك‌هاي كشورمان كه اخيرا واشنگتن بر آن تاكيد كرده، چگونه قابل حل است؟ آيا اين شروط حداكثري ادعايي شانسي براي بازگشت به ميز  مذاكره  باقي مي‌گذارد يا  خير؟

ديپلماسي عرصه‌اي است كه در آن هر يك از طرفين با بهره‌گيري از ابزارها و امكانات خود، به معامله و مذاكره با طرف مقابل مي‌پردازند. يكي از عناصر كليدي در ديپلماسي، توجه به عامل زمان و انتخاب درست لحظه استفاده از ابزارهاي موجود است. همچنين، آگاهي از اينكه در چه زماني بايد انعطاف نشان داد و در چه زماني بايد موضع قاطعانه‌اي اتخاذ كرد، از اهميت بسزايي برخوردار است. متأسفانه، در سال‌هاي اخير، ايران فرصت‌هاي متعددي را از دست داده است. زماني كه ايران از ابزارهاي متعددي برخوردار بود و مي‌توانست با قدرت بيشتري وارد مذاكره شود و امتيازات بيشتري كسب كند، اين فرصت‌ها مورد استفاده قرار نگرفت. اكنون، با كاهش ابزارها، تهران مي‌تواند ادامه مذاكرات را برگزيند. هرچند به اعتقاد من، مذاكره درباره مسائل موشكي به هيچ عنوان قابل پذيرش نيست، زيرا اين موضوع خط قرمز ايران محسوب مي‌شود. با اين حال، در خصوص مساله هسته‌اي، پذيرش برخی محدودیت‌ها  مي‌تواند به عنوان راهكاري براي خروج از بحران كنوني در نظر گرفته شود. دنياي سياست، عرصه تصميم‌گيري‌هاي دشوار است. گاهي ايستادگي بيش از حد در برابر فشارها ممكن است به شكست منجر شود، اما انعطاف‌پذيري مي‌تواند به تطبيق با شرايط و حفظ پايداري كمك كند. در چنين شرايطي، مي‌توان با انعطاف، از توفان‌هاي سياسي عبور كرد و در زمان مناسب، با تقويت ابزارهاي مذاكراتي و از موضع قدرت، بار ديگر به ميز مذاكره بازگشت. حال با توجه به فرصت‌هاي ازدست‌رفته و كاهش ابزارهاي مذاكراتي، به نظر مي‌رسد توسل به رويكردي منعطف در اين مقطع زماني ضروري باشد. البته همانطور كه اشاره شد، مسائل موشكي همچنان خط قرمز باقي مي‌ماند، اما در مورد برنامه هسته‌اي، بررسي امكان برخی محدودیت‌ها مي‌تواند گزينه‌اي منطقي براي  مديريت  بحران كنوني  باشد.

   آيا اين فرضيه محتمل است كه امريكا درصدد است همزمان با بازگشت ماشه رايزني‌ها با ايران را از سر گرفته و به واسطه فشار حداكثري امتياز حداكثري از آن خود كند؟ واكنش تهران چه خواهد بود؟

به نظر مي‌رسد سياست ايالات متحده و حتي كشورهاي اروپايي بيشتر بر اين متمركز است كه با اعمال فشار حداكثري بر ايران، كشورمان را به تغيير رفتار وادار كنند، نه اينكه به دنبال تغيير رژيم يا ايجاد جنگ تمام‌عيار باشند. هدف اصلي آنها اين است كه با افزايش فشارها، ايران را به ارائه امتيازات بيشتر وادار كرده و آن را تحت كنترل خود درآورند. در مقابل، لابي اسراييل و برخي گروه‌هاي مرتبط با آن، به جنگ تمام‌عيار و تجزيه ايران تمايل دارند. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه ايالات متحده و اروپا تمايلي به وقوع جنگ تمام‌عيار يا تجزيه ايران ندارند، زيرا اين امر مي‌تواند پيامدهاي گسترده‌اي به دنبال داشته باشد. به همين دليل، آنها ترجيح مي‌دهند از طريق فشار حداكثري، ايران را به پاي ميز مذاكره كشانده و امتيازات بيشتري كسب كنند.

  به عنوان سوال آخر در صورت به بن بست رسيدن تمامي مسيرها، رويارويي نظامي تا چه اندازه محتمل است بالاخص در شرايط كنوني كه ظاهرا اسراييل با چراغ سبز امريكا به هيچ قانون و هنجار بين‌الملل  متعهد   نيست؟

همانطور كه اشاره كرديد، به‌رغم شواهد و قرائن، تحركات اسراييل و تحليل‌هاي نظريه‌پردازان و استادان كه بر قريب‌الوقوع بودن جنگ تأكيد دارند، من تمايل دارم نگاهي متفاوت به موضوع داشته باشم و اميدوارم اين ديدگاه درست باشد؛ زيرا جنگ قطعا هزينه‌هاي فراواني براي كشور به همراه خواهد داشت.به نظر من، رويكرد اسراييل نسبت به ايران، جنگ و تجزيه كشورمان است، اما رويكرد ايالات متحده و اروپا چنين نيست. اروپا به دليل نگراني‌هاي ناشي از بحران مهاجرت و مساله موادمخدر و ايالات متحده به دليل سياست چرخش به آسيا، تمايلي به از دست دادن فرصت‌هاي استراتژيك از طريق درگيري‌هاي خاورميانه ندارد و ترجيح مي‌دهد سطح درگيري‌هاي خود را كاهش بدهد.در مورد آينده ايران در شرايطي كه مكانيزم ماشه اجرا شود بايد گفت، بر اساس پيش‌بيني‌هاي مركز پژوهش‌هاي اتاق بازرگاني، تعداد زيادي از كسب‌وكارهاي كوچك و محلي مجبور به تعطيلي يا تعديل شديد نيرو خواهند شد. علاوه بر اين در ماه‌هاي آينده، با افزايش بيكاري، با خطر اعتراضات اجتماعي روبه‌رو خواهيم بود. با اين حال، با توجه به شرايط، احتمال رويارويي نظامي مستقيم بسيار كم است، زيرا فعال‌سازي مكانيزم ماشه به تدريج توان اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور را تضعيف خواهد كرد. اميدواريم اين  اتفاق نيفتد، اما  به نظر مي‌رسد فعال‌سازي اين مكانيزم بر بسياري از عرصه‌ها تأثيرگذار باشد. حداقل در كوتاه‌مدت، تصور نمي‌كنم  اسراييل گزينه  نظامي  را  انتخاب كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون