نسل جوان دیگر زمین نمیخواهد؟
کشاورزی روی خط هشدار
ندا جعفري |سرشماري عمومي كشاورزي ۱۴۰۳ تصويري روشن اما نگرانكننده از وضعيت كشاورزي ايران ترسيم ميكند. بر اساس دادههاي مركز آمار، بيش از ۴.۲ ميليون بهرهبرداري در كشور فعال است، اما خرد شدن زمينها، پير شدن جامعه كشاورزان، ضعف در مكانيزاسيون، گراني نهادهها و بحران آب، آينده اين بخش حياتي را با تهديدهاي جدي روبهرو كرده است. كارشناسان معتقدند؛ در صورت نبود برنامهريزي دقيق، كشاورزي ايران نميتواند در سالهاي آينده پاسخگوي نياز داخلي و صادراتي باشد.
چهره امروز كشاورزي ايران
بر پايه دادههاي رسمي، در سرشماري ۱۴۰۳ تعداد كل بهرهبرداريهاي كشاورزي به ۴ ميليون و ۲۵۱ هزار واحد رسيده است. بيشترين سهم به خانوارهاي معمولي ساكن در روستاها و شهرها اختصاص دارد و حدود ۸ هزار واحد نيز مربوط به شركتهاي رسمي و موسسات عمومي است. نكته مهم آن است كه بخش عمدهاي از كشاورزي ايران همچنان در دست اشخاص حقيقي قرار دارد. از مجموع بهرهبرداريهاي ثبت شده، بيش از ۳.۸ ميليون واحد از سوي مردان و تنها ۳۵۳ هزار واحد توسط زنان مديريت ميشود. به عبارت ديگر، ۹۲ درصد كشاورزي كشور در اختيار مردان است و سهم زنان به ۸ درصد محدود شده است.
سواد و تحصيلات؛ فاصله با استانداردهاي جهاني
تركيب تحصيلي كشاورزان نيز بيانگر عقبماندگي ساختاري اين بخش است. در حالي كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته كشاورزي توسط نيروهاي تحصيلكرده و حتي دانشگاهي مديريت ميشود، در ايران حدود يكچهارم كشاورزان بيسواد هستند و بيش از يكسوم نيز تنها تحصيلات ابتدايي دارند. بر اساس آمار، تنها ۸ درصد بهرهبرداران داراي تحصيلات دانشگاهي غيركشاورزي و ۲ درصد داراي تحصيلات عالي كشاورزي هستند. ۳۴ درصد در مقطع راهنمايي تا پيشدانشگاهي قرار دارند. اين تركيب نشان ميدهد كه كشاورزي ايران با كمبود شديد نيروي انساني متخصص مواجه است و همين مساله به ضعف در مديريت منابع، بهرهوري و استفاده از فناوريهاي نوين منجر ميشود.
پير شدن كشاورزان خطري براي آينده
يكي ديگر از يافتههاي مهم سرشماري، سن بالاي جامعه كشاورزي است. ۶۰ درصد بهرهبرداران بيش از ۵۰ سال سن دارند و ميانگين سني آنها ۵۳ سال گزارش شده است. اين آمار حاكي از آن است كه نسل جوان تمايلي به ورود به بخش كشاورزي ندارد. اشتغال در مشاغل خدماتي، مهاجرت به شهرها و نبود جذابيت اقتصادي در كشاورزي، روستاها را از نيروي جوان خالي كرده است. كارشناسان هشدار ميدهند؛ اگر اين روند ادامه يابد، در آينده نزديك كشاورزي ايران با كمبود نيروي انساني توانمند مواجه خواهد شد و انتقال تجربه از نسل قديمي به نسل جديد نيز با خلأ جدي همراه خواهد بود. در كنار چالشهاي جمعيتي، مساله خرد شدن اراضي كشاورزي يكي از جديترين موانع توسعه كشاورزي در ايران است. اگرچه آمار تفصيلي زمينها در گزارش رسمي منتشر شده، اما پيام اصلي آن روشن است: بخش بزرگي از بهرهبرداران داراي زمينهاي كوچك و پراكنده هستند.
خرد شدن زمينها و كاهش قدرت كشاورزان
به گفته ناصر مرادي، عضو كميسيون كشاورزي اتاق بازرگاني ايران، اين خرد شدن زمينها موجب شده كشاورزان قدرت چانهزني خود را از دست بدهند. او به «اعتماد» ميگويد: وقتي زمينها كوچك هستند، كشاورزان امكان استفاده از ماشينآلات مدرن را ندارند، هزينه توليد بالا ميرود و رقابتپذيري محصولات كاهش مييابد. در چنين شرايطي، كشاورز در برابر بازار و دلالها ضعيف ميشود. مرادي معتقد است؛ دولت بايد با مشوقهاي قانوني و مالي، كشاورزان را به سمت تجميع اراضي و تشكيل شركتهاي زراعي سوق دهد. به باور او، اين اقدام ميتواند هزينهها را كاهش دهد، امكان مكانيزاسيون را فراهم كند و بهرهوري را افزايش دهد.
تغيير اقليم تهديدي جدي براي امنيت غذايي
مساله تغييرات اقليمي نيز بر مشكلات كشاورزي ايران دامن زده است. كاهش بارشها، افزايش دما و خشكساليهاي پيدرپي باعث شده بسياري از كشاورزان در سالهاي اخير با خسارتهاي سنگين مواجه شوند. مرادي ميگويد: كشاورزي ديگر مثل گذشته نيست. بارندگيهاي حياتي در فصلهاي پاييز و بهار كاهش يافته و ما هر سال با افت بارشها روبهرو هستيم. اين شرايط ما را ناگزير ميكند الگوي كشت را اصلاح كنيم و به سمت محصولاتي برويم كه با اقليم سازگارتر و كممصرفتر باشند. اين تغيير الگو، به گفته او، تنها زماني موفق خواهد بود كه هم به ملاحظات اقليمي توجه كند و هم اقتصاد كشاورز را در نظر بگيرد. در غير اين صورت، كشاورزان تمايلي به تغيير روشها نخواهند داشت. كمبود منابع آبي يكي ديگر از چالشهاي بنيادين كشاورزي ايران است. استفاده گسترده از سفرههاي زيرزميني، كاهش بارشها و افزايش تبخير موجب شده آب كافي براي كشاورزي وجود نداشته باشد. در سالهاي اخير، آبياري قطرهاي و باراني جايگزين آبياري غرقابي شده، اما به گفته مرادي، اين روشها همچنان اتلاف آب بالايي دارند. او تاكيد ميكند كه بايد به سمت فناوريهاي نوينتر مثل آبياري زيرسطحي رفت كه آب را مستقيم در نزديكي ريشه گياه تزريق ميكند و تبخير سطحي را به حداقل ميرساند. مرادي ميگويد: اجراي اين روشها بدون حمايت دولت امكانپذير نيست. كشاورزان توان مالي لازم را ندارند و تنها با يارانه و تسهيلات ميتوان زمينه بهكارگيري اين فناوريها را فراهم كرد. مكانيزاسيون نيمهتمام و هزينههاي سنگين مكانيزاسيون در كشاورزي ايران همچنان در سطح پاييني قرار دارد. اگرچه طي سالهاي اخير اقداماتي براي نوسازي ناوگان ماشينآلات صورت گرفته، اما فاصله با استانداردهاي جهاني زياد است. مرادي در اين باره ميگويد: ماشينآلات كشاورزي بسيار گران هستند و وامهاي بلندمدت به ندرت پرداخت ميشود. در نتيجه بسياري از كشاورزان مجبورند با روشهاي سنتي كار كنند. اين مساله بهرهوري را كاهش داده و توليد را غيررقابتي ميكند. به باور او، حمايت هدفمند دولت در اين حوزه ميتواند هم هزينه توليد را كاهش دهد و هم نسل جديد را به كشاورزي جذب كند.
گراني نهادهها و كيفيت پايين سموم
مشكلات مربوط به نهادهها نيز بخش ديگري از بحران كشاورزي است. كودهاي فسفاته با قيمتهاي بالا عرضه ميشوند و يارانهاي در كار نيست. كود اوره در يكسال گذشته تقريبا دوبرابر شده است. در بخش سموم نيز نهتنها قيمتها افزايش يافته، بلكه كيفيت واردات كاهش پيدا كرده است. مرادي تاكيد ميكند: سموم بيكيفيت مستقيما بر توليد محصول اثر منفي ميگذارند. در نهايت كشاورز هزينه بيشتري ميپردازد، اما بازدهي كمتري به دست ميآورد. اين چرخه معيوب انگيزه فعاليت كشاورزي را تضعيف ميكند.
نقش دولت؛ از حرف تا عمل
تمامي اين چالشها نشان ميدهد كه كشاورزي ايران بدون حمايت جدي دولت آيندهاي پايدار نخواهد داشت. مرادي هشدار ميدهد: اگر دولت براي كشاورزي برنامهريزي نكند، زمينها هر روز خردتر ميشوند، هزينهها افزايش مييابد و منابع آبي كاهش پيدا ميكند. بايد سياستهاي حمايتي جدي از اصلاح الگوي كشت و مكانيزاسيون گرفته تا تامين نهادهها و تجميع اراضي در دستور كار قرار گيرد. تصوير امروز كشاورزي ايران تركيبي است از جمعيت پير، سطح پايين تحصيلات، زمينهاي پراكنده، هزينههاي سنگين، نهادههاي گران، فناوريهاي ناكافي و بحران آب. اين تصوير، بدون اقدام سريع و هماهنگ، چشمانداز روشني براي آينده نشان نميدهد. كارشناسان ميگويند: امروز فرصت تصميمگيري است؛ فردا ممكن است براي اصلاح دير باشد.