روايت شصتويكم: خبرهايي از ايران عصر قاجار
مرتضي ميرحسيني
جز مسافراني كه هر كدام به دليل و با عنواني، در مقطعي از عصر قاجار به ايران آمدند و مدتي در كشور ما اقامت كردند و چيزهايي از زندگي و سياست در قلمرو قاجارها نوشتند، روايتهاي غيرايراني ديگري هم از ايران آن روزگار در مطبوعات خارجي - از جمله نشريات امريكايي - باقي مانده است. اين اخبار و گزارشها، جزييات بيشتري از آن دوره به ما ارايه ميدهند و تصويري را كه از قاجارها در ذهن داريم، كاملتر و واقعيتر ميكنند. گويا نخستين چراغ را روزنامه ديلي كرسنت با انتشار خبر مرگ محمدشاه، بعد از دورهاي بيماري روشن كرد. آن خبر، كوتاه و بدون تفسير و حاشيهپردازي در بيستويكم نوامبر 1848 ميلادي، يعني حدود دو ماه و دو هفته بعد از مرگ محمدشاه منتشر شد. «طبق خبر روزنامه اسلامبول، نامههاي ارسالي از راه ترابوزان حاكي از اعلام درگذشت محمدشاه، پادشاه ايران، بر اثر تشديد بيماري نقرس او است كه مدتها دچار اين بيماري بود.» چندي بعد، همين روزنامه، گزارشي كوتاه از ناآرامي تهران و اعتراض شماري از نظاميان به اميركبير نوشت. «روزنامه اسلامبول در شماره چهاردهم ماه آوريل اعلام داشته كه بر اساس گزارشهاي دريافت شده از ايران، شورشي مهم در تهران درگرفته است. صدراعظم جديد، ميرزا تقيخان كه اصلاحاتي در دستگاه حكومت به راه انداخته، موجبات ناخرسندي چند تن از بزرگان دربار را برانگيخته كه موجب بروز توطئه ضد او شده است. چهار تن نظامي كه از سوي توطئهگران سازماندهي شده بودند، در شب يازدهم مارس با تظاهر به تقديم عريضه جهت حقوق معوقه خود به محل اقامت صدراعظم رفته و قصد جان او را كردند. اين يورش با تلاش نگهبانان دفع شد و خاطيان دستگير شدند و اطمينان داده شد كه همگي به كيفر كاري كه كردهاند، ميرسند. اما كمي پس از آن، دوباره مخالفت آنان شروع شد و عزل صدراعظم از مقامش را مطالبه كردند. بعد اوضاع چنان رو به وخامت رفت كه نمايندگان روسيه و انگليس به دربار، به حضور شاه رفتند و به او توصيه كردند كه بهتر است مطالبه نظاميان معترض را بپذيرد. شاه پيشنهاد آنان را نپذيرفت. برخي اهالي شهر به طرفداري از دولت، اسلحه برداشتند و شورشيان را فراري دادند. توطئهگران تسليم شدند، به جرم خودشان اعتراف كردند و مورد عفو قرار گرفتند. اين پيشامد دو روز طول كشيد و موقعيت خطيري ايجاد كرد.» نام اميركبير، چند بار ديگر در روزنامههاي ايالات متحده تكرار شد. نيويورك ديلي تريبون از كوششهاي او، از تاسيس روزنامه وقايع اتفاقيه نوشت. «يك روزنامه ايراني با مديريت صدراعظم، ميرزا تقيخان، در بيستوششم ژانويه اخير (سال 1851) در تهران شروع به انتشار كرد. اين روزنامه هر جمعه در دو برگ منتشر ميشود كه حاوي خبرهايي از اروپا و گفتارهايي از تهران است. نخستين شماره شامل مطالبي از استقرار قراولخانه در تهران و ايجاد پستخانههايي در ايران و ثبت ساعات خروج نامهرسانها از پايتخت است. هفت سال قبل، صدراعظم قبلي ايران، ميرزا آقاسي هم براي داير كردن روزنامهاي در تهران كوشيد، اما در انجام اين كار ناكام شد.» دو خبر بعد كه يكي چهارم ژوئن 1852 در پورتسماوث اينكواير و ديگري در هفته پاياني آوريل همان سال در گلاسكو ويكيتايمز منتشر شد، خبرهاي متفاوتي بودند. اولي درباره طرد و تبعيد اميركبير بود و دومي قتل او. «پادشاه ايران، صدراعظم خود را كه از آغاز حكومت زمام امور را به دست داشت از كار بركنار كرد. او اكنون يك زنداني در شهري دور از تهران است.» خبر دوم نيز همين قدر كوتاه بود؛ «طبق مراسلات واصله از ايران مطلع شديم كه صدراعظم، ميرزا تقيخان به فرمان شاه اعدام شده است. مرگ او در حمام و بر اثر شدت خونريزي بوده است. اموال او هم بيدرنگ مصادره شد.»