اصفهان بزرگترين قرباني طرحهاي انتقال آب
يكي از كارشناسان و مديران استاني اصفهان در باب موضوع فرونشست در اصفهان سخناني را با خبرنگار «اعتماد» در ميان گذاشت اما به دليل تبعات گفتوگو، نخواست نامش قيد شود. او از پيشروي هلال فرونشست اصفهان از مناطق شمالي استان به سمت مناطق مركزي خبر داد و گفت: «بر اساس مطالعاتي كه سازمانهايي چون نقشهبرداري، زمينشناسي، راه و شهرسازي و حتي شهرداري اصفهان انجام دادند نرخ بيشينه فرونشست در اصفهان در سال ۱۳۹۹، ۱۸۴ ميليمتر در منطقه رهنان اصفهان محاسبه شده است و نرخ ميانگين سالانه عددي بين ۸۰ تا ۹۰ ميليمتر بوده است. در سال ۱۴۰۰ در يكبازه يكساله در ۲۶ ايستگاه در مناطق شمالي استان برداشتهاي دقيقي صورت گرفت و بيشينه نرخ در حدود ۱۵۶ ميليمتر و ميانگين هم بين ۷۵ تا ۸۰ ميليمتر بود. اين كاهش ميزان نرخ فرونشست به دليل كاهش ميزان فشار بر آبخوان يا جريان زايندهرود نيست بلكه نشان ميدهد فشار بر آبخوان بيشتر شده است و ما به پايان عمر آن نزديك ميشويم. مرگ آبخوان يعني اگر اقيانوس آرام را هم در زاينده رود جاري كنيم يا هزاران چاه تغذيهاي در آبخوان ايجاد كنيم ديگر قدرت آبگيري نخواهد داشت و تقريبا غير قابل برگشت خواهد بود براي همين ميگويند فرونشست زمين، مخاطرهاي غيرقابل برگشت و عدهاي خطر آن را حتي از بمب اتم هم بيشتر ميدانند چرا كه دشتي كه آبخوان خود را از دست داده باشد محكوم به بياباني شدن ميشود.» او معتقد است كه اگر چنين اتفاقي رخ دهد ۱۰۰ درصد وابستگي آب اين شهر منوط به آب پشت سد زاينده رود و آبهاي انتقالي خواهد بود در حالي كه يكي از مهمترين راهحلها در اين زمينه موضوع برقراري جريان دايمي زايندهرود، دادن حقابه اصفهان و تالاب گاوخوني است.به گفته اين كارشناس زمينشناسي در حوزه فرونشست، اصفهان بزرگترين قرباني طرحهاي انتقال آب است: « موضوعي كه بايد با دوستاني كه براي حل اين موضوع پيگير بحث انتقال آب از حوزههاي ديگر به اصفهان هستند مطرح كرد اين است كه تكليف آبهاي انتقال قبلي از حوزه كارون كه توسط تونل اول، دوم، چشمه لنگان، خدنگستان به زايندهرود صورت گرفته است را مشخص كنيد. نزديك به ۶۵۰ ميليون متر مكعب در شرايط نرمال و خوشبارشي از كارون به زايندهرود منتقل ميشود اما جالب اين است كه تا قبل از موضوع انتقال آبها زايندهرود در اصفهان جريان داشته و تالاب گاوخوني هم عروس تالابهاي ايران بود اما آب آمد و هر دو خشكيدند. پس اين آبها كجا رفت؟ آب را منتقل كردند بعد از اصفهان به يزد دادند از زاينده رود به بروجن منتقل كردند، در بالا دست در بخشهاي كوهستاني باغات بادام و هلو را توسعه دادند، يعني در حقيقت آب به نام زاينده رود منتقل شد اما به كام حوضههاي ديگر بود. الان با پروژه انتقال آب از درياي عمان نزديك به ۸۰ ميليون متر مكعب در فاز اول براي بخش صنعت آب به اصفهان ميآيد كه بخشي از آن آمده و بناست اين مقدار به ۲۵۰ ميليون متر مكعب برسد آيا اينكه به نوعي وابستگي صنعت را از آب زايندهرود به حداقل رساندند بازهم گشايشي در امر رهاسازي و جريان دايمي زاينده رود اتفاق افتاد؟شايد بتوان گفت كه اصفهان بزرگترين قرباني طرحهاي انتقال آب است. بسياري از اقدامات گذشته كه بر پايه تصميمهاي نادرست اتخاذ شدهاند بايد كنار گذاشته شوند؛ اقداماتي همچون احداث ۱۲۲۲ بند بر سرشاخههاي زايندهرود، توسعه صنايع آببر، اصرار بر استفاده از شيوههاي سنتي و پرمصرف كشاورزي، توسعه باغهاي هلو و بادام در بالادست زايندهرود در مناطق كوهستاني و همچنين انتقالهاي بينحوضهاي و درونحوضهاي آب.» صداي شكستن ديوارهاي اصفهان با شش هزار بناي تاريخي هر روز در حال شنيده شدن است و ماهي نيست كه او يا ساير كارشناسان و مديران در اصفهان گزارشي از شكستگي لولههاي آب و فاضلاب نداشته باشند؛ هرچند كه علت آن پوسيدگي لولهها عنوان ميشود اما فرونشست زمين يك عامل تشديدكننده است و نميتوان آن را كتمان كرد. او معتقد است براي مقابله با اين بحران نيازمند يك «جراحي بزرگ» هستيم؛ جراحياي كه بيترديد با درد و هزينههاي فراوان همراه خواهد بود، اما تنها راه نجات است چون زماني كه آب آبخوانها به پايان برسد، زمينهاي كشاورزي بلااستفاده خواهند شد و به كانونهاي توليد گرد و غبار تبديل ميشوند. در نتيجه، موج مهاجرت از استان به ساير مناطق كشور شدت خواهد گرفت؛ روندي كه اكنون نيز آغاز شده است. تمدنها اساسا در كنار منابع آبي شكل گرفتهاند و دور از انتظار نيست روزي فرا برسد كه براي مصرف آب، سهميهبندي و كوپن تعيين شود و مردم تنها به اندازه مشخصي اجازه برداشت داشته باشند.