صداوسيما ارتباط موثر با مخاطب را جدي نميگيرد
لذا ميزان ارتباطگيري از طرف مخاطبان از يك سو و باورپذيري به پذيرش يا پخش نظرات آنها از سوي ديگر منجر به كاهش ارتباط موثر با آنها ميشود؛ آنگونه كه مخاطب حس ميكند صدايش شنيده نميشود و اين «تعامل» صرفا نمايشي است!
در واقع اين سبك تعامل بدون مبناي واقعي، از درك مخاطبان و نظريه تعاملگرايي رسانهاي، ارتباط را مختل كرده و به سرعت از جذابيت آن ميكاهد. برخي صاحبنظران معتقدند از آنجا كه رسانههاي جريان اصلي به دليل تعلقات سازماني و مالي به نهادهاي بالادستي و خواستههاي آنها مجبور به رعايت آن رويكردها هستند تا خواست مخاطبان و ... احتمالا با مقاومت جدي در تغيير رويه و بهرهگيري از اين نظريه روبهرو هستند!
به نظر ميرسد، صداوسيما نيز با تكيه بر روشهاي ذكر شده براي رسانههاي جريان اصلي تنها راههاي ارتباطي را موارد بالا ميداند در حالي كه براي عبور از اين سد نيازمند نوآوري و توجه به زيرساختها با تكيه بر تغيير در راهبردهاي اساسي و بازگشت به خبرنگاري حرفهاي است.
بر اساس نظرسنجي ايسپا ميزان اعتماد مخاطبان به صداوسيما حدود 14 درصد است! (1) در نظرسنجي رسمي سال گذشته، بيش از نيمي از مردم اعلام كردهاند به صداوسيما اعتماد «كم» يا «خيلي كم» دارند. (2) .
با اين نگاه به نظر ميرسد وضعيت صداوسيما چالشبرانگيز شده است؛ لذا بايد با نگاهي ديگر به مساله ارتباط ورود كند شايد با باورپذيري نقش مخاطب دركنار ايجاد سازوكار لازم براي ارتباطگيري موثر به همراه انتقال پيام اعتمادزا اين شرايط تغيير يابد . اگرچه به نظر بسياري از كارشناسان برجستهترين رويكردي كه ميتواند اين نوع رسانهها را از دام ريزش مخاطب به همراه كاهش اعتماد نجات دهد، همين است، چراكه جامعه موجوديتي عيني و مستقل از عاملان اجتماعي ندارد؛ رسانه نيز بايد با توجه به اين نياز و پذيرش احترام به هويت، جلب اعتماد و ارتباط با مخاطبان يا همان عاملان اصلي جامعه اين تغيير را انجام دهد. در واقع با بهرهگيري از نظريه تعاملگرايي رسانه شايد بتوان برخلاف نظريههاي رفتارگرايي و ساختارگرايي كه بر قدرت متون و فناوريهاي رسانهاي در تعيين معنا از جهان اجتماعي تحليل ميكنند، روابط پويايي ميان توليدكنندگان، متون و فناوريها و عمل تفسيري مخاطبان ايجاد كرد .
اين مهم كليد تحول و بازتعريف مجدد رسانههاي جريان اصلي كه صداوسيما نيز در آن طبقه دستهبندي ميشود، است .
جالب اينجاست كه در تحقيقي كه در سال 1396 صورت گرفته، محققان دريافتهاند كه افرادي با تحصيلات بالاتر يا سن پايينتر بهطور معنيداري متفاوت از ديگران رسانههاي نوين را مصرف ميكنند. همچنين پيمايش مشخص ميكند كه مصرف رسانههاي نوين در ميزان زمان مصرف رسانههاي جريان اصلي اثرگذار بوده است (3) . اين به معني آن است كه مخاطبمحوري رسانههاي نوين منجر به افزايش مخاطب شده و اين كليدواژه اصلي در دور ماندن رسانههايي نظير صداوسيماست كه اين منطق را در فعاليت رسانههاي خود كم اثر دانستهاند. به عنوان مثال شايد بتوان به اين نظرسنجي كه براي يك برنامه پربيننده به مناسبت شب يلدا صورت گرفته، توجه كرد .
بر اساس نتايج نظرسنجي اخير ايسپا، تنها ۲۹.۵درصد از مردم ويژهبرنامههاي شب يلداي تلويزيون را تماشا كردهاند. در اين ميان، شبكه يك سيما با ۸.۱درصد، شبكه سه با ۷.۵درصد، شبكه نسيم با ۵.۱درصد و شبكه دو با ۳.۳درصد بيننده در رتبههاي بعدي قرار دارند.
اين آمار نشاندهنده كاهش قابل توجه مخاطبان صداوسيما در مقايسه با سالهاي گذشته است. به عنوان مثال، در سال ۱۳۹۷، ۵۰درصد از مردم برنامههاي شب يلدا را تماشا كرده بودند كه اين رقم در سال ۱۴۰۰ به ۳۳.۱درصد كاهش يافت و اكنون به ۲۹.۵درصد رسيده است .در نظرسنجي سال 1403ايسپا، ۴۵.۸درصد از پاسخدهندگان اعلام كردهاند كه در شب يلدا از شبكههاي اجتماعي استفاده كردهاند كه اين رقم در سال گذشته ۴۲.۵درصد بوده است. اين آمار نشاندهنده تغيير الگوي مصرف رسانهاي در جامعه است كه ميتواند چالشي جدي براي رسانههاي سنتي مانند صداوسيما باشد (4)
در سالهاي اخير شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي به دلايل مختلف از جمله نامحدود بودن ارتباطات، آزادي بسيار زياد، بيمكاني و بيزماني كاربران و … با اقبال عمومي مواجه شده و هر كدام به تناسب اهداف خود، فعاليتهايشان را گسترش دادهاند. وجود چنين رقيبي با چنين كاركردي يقينا رسانههايي نظير صداوسيما را به چالش خواهد كشيد!
اگرچه انحصاري بودن صداوسيما به عنوان تنها وسيله ارتباطي شهروندان با اين كيفيت كه داراي مشخصات تصويري و صوتي همزمان است، احتمالا بر ميزان مخاطبان موثر است، اما نكته قابل توجه در اين است كه شبكههاي برخط فيلم و سريال طي سالهاي اخير توانستهاند در يك رقابت جدي با اين رسانه انحصاري متعلق به جريان اصلي وارد عرصه تازهاي از سرگرمي و فيلم و سريال شوند و مخاطبانشان را روز به روز افزايش دهند. از اينرو توجه به اين رقيب از يك سو و رقيب اصلي يعني رسانههاي نوين از سوي ديگر بايد فرصتي براي بازنگري بر روشهاي موجود در صداوسيما فارغ از جهتگيريهاي سياسي انحصارياش فراهم كرده باشد وگرنه احتمال ورود در سراشيبي براي اين رسانه دور از ذهن نخواهد بود!
1-https://www.khabaronline.ir/news/1972981
2- https://www.khabaronline.ir/news/2093132 https://nms.atu.ac.ir/article_8880_9b85771e4e8b45b3f7a2adea339c5853.pdf
3-https://www.sharghdaily.com