• 1404 چهارشنبه 12 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6130 -
  • 1404 چهارشنبه 12 شهريور

«اعتماد» گزارش مي‌دهد

مورد عجيب خانواده رجبي

سيما پروانه گهر

اظهارات اخير محمد حسین رجبي‌دواني در صداوسيما و ادبيات عجيب او دوباره خانواده رجبي و زندگي سياسي آنها را مورد توجه قرار داد؛ از فاطمه رجبي كه احمدي‌نژاد را معجزه هزاره  سوم خوانده بود  تا پسر ديگر اين خانواده كه روحاني و ظريف را اشعث‌بن قيس و ابوموسي اشعري خواند

 جمهوري اسلامي طي نزديك به نيم قرن عمر خود صحنه بروز و ظهور خانواده‌هاي سياسي مختلفي بوده است. خانواده‌هايي با اعضای همسو يا مشخصا داراي تقابل و تضاد در رويكردها و رويه‌هاي سياسي. اظهارات اخير محمدحسين رجبي - كه در حال حاضر به عنوان مورخ و البته مشاور معاون پيمان جبلي، رييس صداوسيما فعاليت مي‌كند- در يك برنامه تلويزيوني اما بار ديگر توجه‌ها را به سمت «خانواده رجبي» جلب كرد.

او در برنامه‌اي تلويزيوني حسن روحاني و محمدجواد ظريف را «اشعث بن قيس» و «ابوموسي اشعري» خواند. او كه به عنوان كارشناس صداوسيما در برنامه زنده تلويزيوني حاضر شده بود، مي‌گويد كه « تعجب مي‌كنم  آقاي روحاني و ظريف روي‌شان مي‌شود در قالب خيرخواهي مردم چنين مسائلي را مطرح كنند؟ بغض در كلام حسن روحاني عليه سپاه موج مي‌زند‌.روحاني با كاري كه با نظام كرد، اشعث بن قيس زمانه عليه نظام است.ظريف همان ابوموسي اشعري است؛ اشعري اعتراف كرد كه سرش كلاه رفت اما ظريف اعتراف نكرد.» اظهارات از دو جهت بازتاب زيادي پيدا نكرد؛ نخست رييس صداوسيما مورد پرسش قرار گرفت كه چرا از تريبون رسانه‌اي كه قرار است ملي باشد چنين ادبياتي پخش شده و چگونه نفرت‌پراكني عليه چهره‌هاي جريان سياسي رقيب و مخالف طيف مسلط بر صداوسيما، اينچنين باب و باز شده است. مساله دوم اما تمركز توجه‌ها بر گوينده اين جملات بود؛ محمد حسين رجبي- كه در برخي سايت‌ها به اشتباه نام برادر ديگر را برايش استفاده كرده و او را محمدحسن رجبي دواني خواندند- يكي از پسران خانواده معروف رجبي دواني و برادر فاطمه رجبي، همسر غلامحسين الهام  سخنگوي دولت محمود احمدي‌نژاد.

‌فرزند خانواده رجبي از پدري با سابقه انقلابي و  فقهي

خانواده رجبي چند چهره مهم سياسي دارد؛ نخست پدر خانواده كه در سال 1385 فوت كرد. علي رجبي دواني، روحاني سنتي و نويسنده كتاب‌هاي متعددي در تاريخ اسلام و شيعه و البته جمع‌آوري برخي مستندات تاريخي مرتبط با تاريخ انقلاب اسلامي است. در برخي رخدادهاي مهم سياسي پيش از انقلاب نيز نام او ثبت شده است. 

علي دواني از شخصيت‌هاي مهم در اعتراضات روحانيون عليه تصويب لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي است كه در اين زمينه كتاب نهضت دوماهه  روحانيون را به نگارش درآورد.  بعد از سخنراني روز عاشورا در اسفند ماه سال ۱۳۴۲ دواني همراه با ديگر علماي حوزه علميه قم تلگراف اعتراض‌آميزي به منصور نخست‌وزير وقت مخابره كردند. علاوه بر اين نام او در نامه سرگشاده‌اي كه در اسفند همان از طرف جمعي از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم درباره اجرا نشدن قوانين اسلامي و قانون اساسي كشور و پايان دادن به وضع سياسي موجود و بازگشت آيت‌الله خميني به ايران به اميرعباس هويدا نوشته شد، ديده مي‌شود. دواني بعد از  جمع‌آوري منابع تاريخي، اعلاميه‌ها و بيانيه‌ها مشغول شد؛ پس از گردآوري منابع، كتاب ۱۰ جلدي «نهضت روحانيون ايران» را در سال ۱۳۵۸ منتشر كرد و به تدريس تاريخ اسلام نيز مشغول بود. از جمله آثار مهم ديگر او در اين  دوران كتاب «خاطرات من  از استاد مطهري» درباره تاريخ  انقلاب  اسلامي است. رجبي دواني 9 فرزند دارد: محمد، محمدحسن، محمدحسين، محمدعلي، محمدباقر، فاطمه، معصومه، زهرا و مريم. در ميان اين 9 فرزند اما نام 4 تن بيش از بقيه مطرح است؛ محمد و محمدحسن به جهت وجهه فرهنگي و فعاليت‌هاي پژوهشي در حوزه تاريخي و محمدحسین و فاطمه كه اظهارات‌شان حواشي سياسي زيادي داشته است. نكته مهم ديگر در بين فرزندان خانواده رجبي تقسيم‌بندي سياسي روشني است كه بين فرزندان وجود دارد.

‌فاطمه رجبي؛ چهره پرحاشيه سال‌هاي دولت اصلاحات و مدافع  پشيمان احمدي‌نژاد

فاطمه رجبي پيش از اينكه خود و همسرش در دولت محمود احمدي‌نژاد مورد توجه قرار بگيرند به عنوان نويسنده مطالبي در نشريه يالثارات مطرح شده بود. مقالاتي تند  در نقد دولت سازندگي  و  اصلاحات.

او دبير تاريخ دبيرستان بود در سال ۱۳۷۶ به گفته خودش به دليل «عدم تحمل انتقاداتش از سوي دولت اصلاحات»، و به گفته برادرش به اين دليل كه «درس تاريخ سياسي ايران را به تفسير سياسي و شخصي خود تدريس مي‌كرده است كه شاگردان ايشان كه عمدتا از خانواده شهدا بوده‌اند به اين مساله معترض مي‌شوند» از  سوي  مسوولان مدرسه اخراج  شد.

فاطمه رجبي، همسر غلامحسين الهام، عضو حقوقدان شوراي نگهبان، رييس ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز و همچنين سخنگوي دولت محمود احمدي‌نژاد (دولت نهم) است. او در تمجيد احمدي‌نژاد، وي را معجزه هزاره سوم خواند  و كتابي  به  همين  نام  نيز  نوشت.

در آن سال‌ها فاطمه رجبي كه نامش پاي بسياري از يادداشت‌هاي هفته‌نامه «يالثارات الحسين» ارگان انصار حزب‌الله بود، سعي كرد تا همراه با نوشتن اين مقالات در سايت‌هاي اينترنتي با انتشار كتابي تحت عنوان «احمدي‌نژاد، معجزه هزاره سوم» مخاطبان عرصه كتابخواني را هم جلب نوشته‌هاي خود كند. نزديكان احمدي‌نژاد مدعي بودند كه كتاب وي به عنوان يكي از پرفروش‌ترين كتاب‌هاي كشور مطرح  گرديد. 

اظهارات پرحاشيه فاطمه رجبي البته محدود به نقد از دولت‌هاي سازندگي و اصلاحات نبود. در مجموعه صحبت‌هاي حاشيه‌ساز او انتقاد از غلامعلي حدادعادل، محمدباقر قاليباف و علي مطهري نيز ديده مي‌شود. تند‌ترين ادبيات ممكن عليه ميرحسين موسوي در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1388 توسط او مطرح شد. وي پس از انتخابات نيز مخالفان احمدي‌نژاد  را دجال  و  سفياني  ناميد.

رجبي  پيرامون پيروزي دوباره احمدي‌نژاد در انتخابات گفت: «احمدي‌نژاد دور قبل با عنايت امام زمان انتخاب شد و امروز هم اگر توجه ولي‌عصر نبود با اين‌همه كارشكني موفق نمي‌شد.» او در ادامه گفت: «آقاياني كه قانونمندي احمدي‌نژاد را زير سوال برده‌اند، اگر اسنادي دارند،  بياورند  و ثابت كنند.» او در گفت‌وگوي ديگری مطرح كرد كه «امام گفت تلاش كنيد بر قلب‌ها نفوذ كنيد و با زور سرنيزه نمي‌شود بر مردم حكومت كرد، احمدي‌نژاد را خدا بر قلب‌ها حاكم كرده است.» فاطمه رجبي در نامه‌اي به مناسبت نيمه شعبان سال ۱۳۸۸ به محمود احمدي‌نژاد، از او به خاطر اينكه گفته است «من با تحجر مخالفم» و نيز «اعلان حضور وزراي زن در ليست‌هاي منتشره» كابينه دهم انتقاد كرد.حضور وزير زن را از اهداف شوم فمنيست‌ها و سكولارها دانست و گفت هيچ معصومي يك زن را به يك مقام مهم نگمارده است. او خاطرنشان كرد كه مسووليت عالي زنان از نشانه‌هاي آخرالزمان است.

‌گلايه‌هاي پدر از دختر  ماجراي نامه علي رجبي درباره فاطمه 

علي دواني در شهريور ۱۳۸۵ طي نامه‌اي، از رفتار دخترش گلايه كرده و مي‌نويسد: «دخترم در زمان رياست‌جمهوري جناب آقاي خاتمي، چندبار مقالاتي در انتقاد از عملكرد ايشان نوشته بود كه فقط يك‌بار آن را مطّلع شدم و همان موقع به نشريه «يالثارات» به سبب چاپ آنها گلايه كردم.

‌مناقشه برادر و خواهر 

پيغام و پسغام رسانه‌اي فرزندان خانواده رجبي

شهريور سال همان سال يعني 1385خانواده «غلامحسين الهام» سخنگوي دولت احمدي‌نژاد هفته‌هاي پرخبري را ‌گذراندند. هر  چند روزي يكي از آنها پاسخ آن ديگري را به شكل نامه يا مقاله‌اي مي‌داد و بحثي بر بحث‌هاي قبلي اضافه مي‌كرد. ماجرا اما از عضو مقاله‌نويس خانواده شروع شد؛ يعني «فاطمه رجبي» در سلسله مقالاتي كه در سايت‌هاي اينترنتي نزديك به دولت وقت منتشر كرد، با انتقاد شديد از سياست‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و ديپلماسي دولت‌هاي «هاشمي‌رفسنجاني» و «محمد خاتمي» به صراحت اين دو نفر را عامل بسياري از نابساماني‌ها و معضلات فرهنگي كشور در 16 سال گذشته معرفي كرد.

 پس از آن بود كه مشاجرات خانوادگي ـ  سياسي شروع شد و در مهم‌ترين واكنش، «حسن رجبي» در نامه‌اي خطاب به هاشمي، خاتمي و حسن روحاني ضمن عذرخواهي از اين اشخاص به علت نوشته‌هاي خواهرش، اظهارات فاطمه رجبي را «احساسي»، «پرخاشگرانه» و «به دور از نزاكت سياسي» بيان كرد. او در نامه‌اش آورد كه دليل اين كار، روشن ساختن تفاوت خود و نيز پدرش با ديدگاه‌هاي خواهر است. پدرزن الهام «علي دواني» از روحانيون سنتي است كه در نزد حوزويان و برخي حكومتگران صاحب ارج و قرب است.  البته شخص «غلامحسين الهام» هم در ماجرا ساكت نبود. چنانكه هنگامي كه در يكي از جلسات مطبوعاتي هفتگي خود درباره نوشته‌هاي همسرش مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت، اين گفته‌ها را «حق همسرش» و ناشي از  «وجود آزادي بيان در كشور»  دانست. 

پاسخ حسن رجبي به فاطمه رجبي و دفاع وي از خاتمي و هاشمي پايان ماجراهاي خانواده الهام نبود زيرا اين‌بار نوبت به پسر فاطمه رجبي و غلامحسين الهام يعني «صادق الهام» رسيد تا در مطلبي با عنوان «عذرخواهي از فرزندان حزب‌الله جهت حركت حسن رجبي» ضمن دفاع از مادر خود تلويحا پاسخي هم به عذرخواهي دايي‌اش از هاشمي و خاتمي داده باشد. 

در اين مطلب كه در همان زمان در سايت «نوسازي» به عنوان منبع دائم نوشته‌هاي خانواده غلامحسين الهام درباره هاشمي، خاتمي و روحاني به چاپ رسيد، صادق الهام با اشاره به تحقق وعده پيامبر اسلام به ابوذر مبني بر اينكه «در آينده اشخاصي در امت اسلامي حضور خواهند يافت كه نعمت‌هاي دنيوي راه چشم و گوش و فكر آنها را بسته و غير از ريزه‌خواري بر درگاه مافياي ثروت و قدرت انگيزه‌اي ندارند و براي خوشايند ارباب خود دست به هر كاري مي‌زنند و حتي به راحتي روابط عاطفي را زير پا مي‌نهند!» اظهار داشته كه اين مسائل نشان‌دهنده «فرارسيدن ايام آخر الزمان  است.» 

پسر الهام سپس مادر خود را فردي توصيف كرده كه در «طول اين سال‌ها با شجاعت تمام در راه اهداف انقلابي خود قلم‌ زده و صداي مردم مومن و انقلابي را به گوش مسوولان رسانده است.»  صادق الهام سپس پاسخ دايي خود به مادرش را به دليل اين مساله بيان كرد كه «چون مادر من به مانند بقيه دهانش با پول بسته نمي‌شود و قلمش با پست و مقام شكسته نمي‌شود، از اين‌ رو حربه خانوادگي را در مورد او به امتحان گذارده‌اند و سعي دارند تا با كشاندن بحث به خانواده خود را از مقام پاسخگويي به سوالات محكم او برهانند، غافل از اينكه اگر امروز از مقام پاسخگويي فرار كنند تاريخ جرايم آنها را ثبت خواهد كرد و آيندگان به قضاوت خواهند نوشت». 

صادق الهام در پايان مطلب خود آورده بود: «به عنوان يك دانشجو كه در فضاي آزاد سياسي بزرگ شده‌ام امروزه از سوي دانشجويان بسياري به جهت اين حركت سخيف (نوشته دايي خود) مورد انتقاد مي‌باشم. بنابراين بنده اولا حمايت قاطع خود و قشر كثيري از همفكران خود را از تفكرات، نوشته‌ها و ادبيات قوي، محكم و مستدل خانم فاطمه رجبي اعلام داشته و ثانيا اين لكه ننگ را از خود پاك كرده و از تمامي علما و بزرگاني كه توفيق درك محضر آنها را يافته‌ام و از تمامي دانشجويان مومن و انقلابي و فرزندان خميني كبير عذر خواهي مي‌كنم.»

قطع ارتباط  علي دواني  با  دخترش فاطمه

اسفند ماه سال 1386 محمدحسن رجبي در گفت‌وگو با نشريه شهروند امروز روايت‌هاي جديدي از زندگي خواهرش و گلايه‌هاي پدرش را مطرح كرد. او در اين گفت‌وگو تصريح مي‌كند كه فاطمه رجبي بعد از آن به نگارش مقالات  تند  عليه اصلاح‌طلبان پرداخت كه در دوران خاتمي از دبيرستاني كه در آن به صورت حق‌التدريس  فعاليت داشت،  اخراج  شد.

او در اين باره در اين گفت‌وگو روايت كرده است: «جريان از آنجا آغاز شد كه در سال 76، ايشان را از دبيرستاني كه تدريس مي‌كرد، اخراج كردند. علت اخراج هم اين بود كه ايشان درس تاريخ سياسي ايران را كه به صورت حق‌التدريسي، تدريس مي‌كرد به تفسير سياسي و شخصي تبديل كرده بود كه شاگردان ايشان كه عمدتا خانواده شهدا بودند، به اين مساله اعتراض كردند و باعث اخراج ايشان شد. پس از اين مساله، تلقي خواهر بنده اين بود كه دولت اصلاحات تحمل انتقادات ايشان را ندارد! لذا انتقادات ايشان  بيشتر  به  سمت  و سوي اصلاح‌طلبان  و  شخص آقاي خاتمي  پيش رفت.»  در همين گفت‌وگو است كه محمدحسن به ماجراي نامه پدر به فاطمه رجبي هم اشاره كرده و مي‌گويد: «البته به دليل كسالت پدرم، سعي مي‌كرديم ايشان حتي‌المقدور مطلع نشوند، اما بر اثر تماس‌هاي تلفني و ديدن برخي جرايد، اندك‌اندك پدرم از اين مساله مطلع شدند و خواهرم را بارها از ادامه اين كارها منع كردند. انتشار اين نامه، امري سياسي نبود، بلكه به حيثيت افرادي توهين شده بود كه از اركان نظام بودند. ايشان مي‌فرمودند كه اگر هم قرار باشد انتقاداتي به شخصيت‌هاي بالاي نظام شود، فرزندان بنده در سطحي نيستند كه اين گونه و با اين ادبيات از اين شخصيت‌ها   انتقاد كنند. برادر فاطمه رجبي در بخش ديگري از اين گفت‌وگو درباره واكنش فاطمه رجبي به اعتراضات پدر نيز گفته است: «پس از آن بي‌توجه به اعتراضات پدرم، به فعاليت‌هاي خود ادامه مي‌دادند. پدرم وقتي كه بي‌تفاوتي او را ديدند، ابتدا به هفته‌نامه «يالثارات» نامه نوشتند و خواستند كه مطالب دخترشان را منتشر نكنند كه متن نامه در آن نشريه چاپ شد.اما متاسفانه وي بار ديگر به اقدامات گذشته خود ادامه داد. پس از روي كار آمدن دولت جديد نيز ايشان همچنان مطالبي مي‌نوشتند و حتي با ادبياتي تندتر و شديدتر نسبت به قبل. لذا اين سوال و شبهه در ميان افرادي كه با خانواده ما مرتبط بودند، پيش آمده بود كه آيا خانواده از اين رفتارها حمايت مي‌كند؟! در برابر اين اتفاق، بنده در مرداد 85، نامه‌اي به روزنامه‌ها نوشتم و برائت خودم را از نوشته‌هاي خواهرم اعلام كردم. اما اندكي بعد با وجود كتمان كردن ما، پدرم از اين مساله مطلع شدند و خود نامه‌اي نوشتند كه ضمن اعلام برائت ايشان را به قطع هميشگي رابطه پدر و فرزندي تهديد كردند.» بر اساس گفته‌هاي محمدحسن رجبي ارتباط علي دواني در سال‌هاي بعد ارتباط خود با دخترش را ادامه نداده است. او در اين باره گفته است: «پس از نگارش آن نامه، ارتباطي ميان خانواده ايشان و پدرم برقرار نبود. البته گهگاه خواهرم خيلي كوتاه به منزل پدرم مي‌آمد و شب قبل از وفات (شب عيد غدير 85)، پدرم براي ديدار آنها - كه چند ماه از ايشان بي‌خبر بود- به بهانه ديدار فرزندشان كه از سفر آمده بود، به منزل  آنها  رفت. متاسفانه پس از رحلت پدرم، خواهرم همچنان به نامه‌پراكني‌هاي خود ادامه داد. در كتابي كه به نام «پدرم علامه علي دواني» در چهلم ايشان انتشار داد و نيز در نامه‌هاي بعدي خود، از زبان پدرم به تمجيد و ستايش از آقاي دكتر احمدي‌نژاد و انتقاد تند و شديد از مخالفان و منتقدان سياسي ايشان پرداخت و حال آنكه در مقالات و نامه‌هاي قبلي كه در زمان حيات پدرم نوشته بود، حتي يك بار به سخنان و آثار ايشان اشاره نكرده بود، زيرا به خوبي مي‌دانست كه با واكنش شديد ايشان مواجه خواهد شد. اگر واقعا آنچه خواهرم از زبان پدرم گفته است حقيقت داشت، ‌آيا پدرم به عنوان يك روحاني عالم، تكليف خود را بهتر تشخيص نمي‌داد كه آنها را  به صورت مناسب  به اطلاع آن شخصيت‌ها يا  عموم مردم  برساند؟»

‌واكنش فاطمه به اظهارات  برادرش  خدا مجازات‌شان كند

فاطمه رجبي البته در مقابل اين اظهارات سكوت نكرد. او در قبال اظهارات برادرش در گفت‌وگويي تاكيد كرد: « اين طور نيست كه مشي من با مشي پدرم تفاوت داشته باشد. من از مقدمه كتاب «هزاره شيخ طوسي» پدرم مطالبي را براي شما مي‌خوانم. اين كتاب كه اولين چاپ آن چند دهه پيش منتشر شده، با مقدمه جديد پدرم، نگاشته شده در تيرماه 1385، توسط انتشارات اميركبير پس از رحلت ايشان مجددا منتشر شد. در اين مقدمه ايشان از واژه‌هاي «راحت‌طلبان»، «دستان وابسته به جناح زراندوزان»، «زالوصفت»، «زرسالاران» و «ملعنت» استفاده كرده‌اند».

وي برادرش را در اين گفت‌وگو متهم به دروغگويي كرده و مي‌گويد: مثلا درباره اينكه من از مدرسه ايثارگران اخراج شدم، ايشان گفتند كه شاگردان و خانواده شهدا عليه من اعتراض كردند. مي‌دانيد آنجا مدرسه بزرگسالان بود. تمام آن افراد الان هم هستند. آنها هنوز با من ارتباط دارند. برخي از آنها همسر، دختر، يا خواهر وزيران يا مسوولان وقت بودند. آنها مي‌توانند  شهادت دهند. مساله اخراج من به قدري براي مدرسه سخت بود كه آن را از شاگردان پنهان مي‌كردند. نمي‌گفتند كه چرا من نمي‌آيم. زيرا مي‌دانستند مورد اعتراض واقع مي‌شوند. وقتي دانش‌آموزان فهميدند اعتراض كردند و حتي نامه‌اي براي دفتر مقام معظم رهبري نوشتند».

فاطمه رجبي كه اين گفت‌وگو را با نشريه شهروند امروز انجام داده در بخشي از اين مصاحبه نيز گفته است: «از خداوند مي‌خواهم افراد خانواده‌ام را كه مسبب شدند من با اصلاح‌طلبان مصاحبه كنم هر طور صلاح مي‌داند مجازات كند».

‌محمد؛ رييس بي‌حاشيه كتابخانه مجلس و حامي موسوي در سال 88!

فرزند ديگر علي دواني محمد رجبي است. چهره‌اي بي‌حاشيه و دانشگاهي كه همواره به كارهاي فرهنگي و علمي مشغول بوده است. سال ۱۳۲۸ در قم متولد شده و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را  در همين شهر سپري كرد. دوره متوسطه را در دبيرستان دين و دانش كه تحت مديريت محمدحسين بهشتي بود گذراند. از سال ۱۳۴۷ پس از اخذ ديپلم، در دانشگاه تهران در رشته‌هاي فلسفه، الهيات و فرهنگ و زبان‌هاي باستاني از مقطع كارشناسي تا دكترا ادامه داد. در دوره دانش‌آموزي و دانشجويي در تشكيل و اداره انجمن‌هاي اسلامي فعال بود. در طول تحصيل و فعاليت از استاداني چون مرتضي مطهري، سيدمحمد بهشتي، محمد مفتح، محمدتقي جعفري، سيداحمد فرديد، رضا داوري، سيدحسين نصر و علي شريعتي بهره گرفت. وي همزمان با تحصيل در دانشگاه، در دبيرستان‌هاي تهران به تدريس فلسفه، فيزيك، شيمي، عربي و تعليمات ديني پرداخت. اما نكته مهم درباره محمد رجبي موضع‌گيري او در انتخابات رياست‌جمهوري است كه خواهرش تمام قد در كنار محمود احمدي‌نژاد ايستاده بود؛ او در انتخابات سال ۱۳۸۸ از مير حسين موسوي حمايت كرد.

محمد حسين  در  جبهه فاطمه

با پخش برنامه از  صداوسيما و اظهارات محمدحسين دواني به نظر مي‌رسد قل سياسي فاطمه رجبي در اين خانواده بالاخره رخ نمود. اگر محمد رجبي حامي ميرحسين موسوي در انتخابات 1388 بوده و محمدحسن رجبي نيز راوي گلايه‌هاي پدر از فاطمه، حالا محمد حسين رجبي با اشعث خواندن روحاني و ابوموسي ناميدن ظريف نشان داده است كه برادر بحق  فاطمه رجبي است.

محمد حسين نيز متولد 1339 در قم و محقق تاريخ اسلام است كه رييس بنياد ايران‌شناسي از سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ بود. او دكتراي تاريخ و تمدن ملل اسلامي از دانشگاه تهران، عضو هيات علمي دانشگاه جامع امام حسين و مدرس دوره تاريخ اسلام در موسسه  نورالمجتبي  است.

او در گفت‌وگويي كه در سال 1396 با باشگاه خبرنگاران جوان داشته تاكيد كرده است از اينكه نقشي در انقلاب نداشتم، خجالت مي‌كشم. او در همين گفت‌وگو به معرفي فرزندان خانواده دواني پرداخته و گفته است: «بيشتر خانواده رجبي دواني در اين راه هستند. سه پسر اول علامه دواني(ره) محمد، محمدعلي و محمدحسن از اهل فن و صاحبنظران برجسته هستند. برادر ارشد بنده در فلسفه و بحث‌هاي تئوري هنر از صاحبنظران هستند و برادر دوم از شاگردان استاد فرشچيان و عضو ثابت فرهنگستان هنر بوده كه چه از لحاظ نظري و چه عملي در بحث هنر برجسته هستند. برادر سوم در تاريخ معاصر و مبارزات شيعه و غيرشيعه كارهاي اساسي كرده‌اند. خواهر بزرگم در مباحث سياسي و تاريخ اسلام كار كرده و تاليفاتي انجام دادند. من از هر جهت از آنها كوچك‌تر و ضعيف‌تر هستم و برادر بعدي من بازنشسته سپاه هستند و ايشان وارد مطالعات تاريخي (تاريخ عصر صفوي) شدند. همشيره‌هاي ديگر هر چند كه خانه‌دار هستند ولي از روي تاريخ اسلام همسرداري مي‌كنند و در امور علمي- فرهنگي دست دارند.»

نكته قابل توجه ديگر در اين گفت‌وگو اين است كه محمدحسين از اساس ماجراي اختلافات سياسي اين خانواده را مسکوت گذاشته و در پاسخ به سوال خبرنگار مي‌گويد: « الحمدلله يكي از نعمت‌هايي كه نصيب ما شده اين است كه كمي از آن منش و خصوصيات اخلاقي پدرمان كه بسيار مهربان و عاطفي بودند و با همه رابطه‌اي گرم و صميمانه داشتند تا حدي به فرزندان‌شان رسيده، حالا يكي كم و يكي بيشتر كه البته مطمئنا من كمتر از همه  بوده‌ام. ما  هم   سعي كرديم حداقل در بين جمع آن خصوصيات را حفظ كنيم و با يكديگر در ارتباط هستيم و از حال و روز يكديگر باخبريم.»  البته نمي‌توان تمام صحبت محمدحسين رجبي را نيز مردود دانست؛  قطعا بين فاطمه   و محمدحسين پيوند‌هاي خواهر و برادري عميقي وجود دارد كه ادبيات سياسي‌شان و استفاده از الفاظ و عناوين چهره‌هاي منفور صدراسلام براي چهره‌هاي جمهوري  اسلامي چنين  در گفته‌هاي هر دو  رسوب كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون