جدل يا آگاهي؟
فرض بر عقلانيت و بيطرفي شنوندگان است. روش و شيوه اين دو گفتوگو نيز تفاوت دارد در رتوريك؛ اغلب از فنون بلاغي، استعاره، تكرار، بازي با احساسات، اتكاء بر اعتبار شخصي استفاده ميشود و گفتوگوي علمي؛ متكي به استدلال منطقي، شواهد تجربي و اصول روششناختي است. اين دو گفتوگو از حيث ساختار نيز تفاوت دارند. گفتوگوي رتوريك؛ بيشتر در قالبهاي مناظره، خطابه است يا جنبه نمايشي دارد، ولي گفتوگوي علمي؛ اغلب شبيه مباحثه يا پژوهشي است و جنبه همكاري دارد.
يك تفاوت ماهيتي مهم نيز دارند. در گفتوگوي رتوريكي؛ حقيقت بيش از انتظار سيال و وابسته به نحوه روايت آن است؛ ميتوان براي يك حقيقت روايتهاي گوناگون و حتي متناقضي را براي اقناع شنونده ساخت. درحالي كه در گفتوگوي علمي؛ حقيقت عيني و مستقل از فرد است و استدلالها بايد قابل تكرار و آزمونپذير باشند. خلاصه اينكه گفتوگوي رتوريك؛ معمولا
برنده-بازنده دارد؛ ارزش بحث به ميزان تاثيرگذاري بر مخاطبان سنجيده ميشود. درحالي كه در گفتوگوي علمي؛ برنده-بازنده ندارد؛ ارزش بحث در نزديك شدن به واقعيت يا حل مساله است. رتوريك بيشتر هنر متقاعدسازي است، درحالي كه ديالكتيك و علم بيشتر روش كشف حقيقت هستند. واقعيت اين است كه جامعه هيچگاه از اين دو نوع گفتوگو بينياز نيست. گفتوگوهاي علمي را دانشگاهيان و روشنفكران و دانشمندان ترويج ميكنند؛ ولي در حوزه سياست، گفتوگوهاي رتوريك و اقناعي بيشتر از گفتوگوهاي علمي رايج است. اين نوع گفتوگوها نزد سياستمداران و رسانهايها رواج دارد و گريزي از آن نيست. البته گفتوگوهاي رتوريك را ميتوان يك طيف دانست. از جدل و انگيزهخواني و فحاشي و ستيزهجويي گرفته تا نزديك شدن به بيان به نسبت منطقي و نگاه همدلانه. خطر آنجايي است كه همزمان دو اتفاق رخ ميدهد؛ اول غالب شدن كامل گفتار رتوريك ستيزهجويانه بر الگوهاي ديگر و دوم غلبه گفتار رتوريك بر كساني كه بايد مناديان گفتار علمي باشند. اگر دانشمندان ما هم تابع و مقهور گفتار رتوريك شوند از كنشگران كمسواد و انگيزهخوان چه انتظاري ميتوان داشت. اگر قادر به گفتوگوي علمي با ديگران نباشيم ترجيح دارد كه از گفتوگو پرهيز كنيم، چون جامعه انتظارات ديگري دارد.