• 1404 سه‌شنبه 11 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6129 -
  • 1404 سه‌شنبه 11 شهريور

به استقبال سلامتي

غزل لطفي

اوايل ارديبهشت‌ماه بود كه با دنبال كردن علايم و پيگيري‌هاي پاراكلينيكي، متوجه شدم كارسينوم سروز پاپيلاري درجه پايين، در تنم جا خوش كرده. چاره‌اي نداشتم جز اينكه به مبارزي قهار بدل شوم تا بتوانم در ميدان جنگ با بيماري، تن و‌ جانم را پس بگيرم. البته نه اينكه فكر كنيد آدم خيلي قوي‌اي بودم؛ نه! بلكه ناچار بودم!! تقريبا ۶ ماه از آن روزها گذشته [اينكه فقط مي‌نويسم گذشته، به ‌اين علت است كه هيچ توصيفي، بيانگر سختي و ترسناكي آن روزها نيست] و دو هفته ديگر، آخرين جلسه شيمي‌درماني پس از جراحي را خواهم داشت و درمان تمام مي‌شود. عبارت اتمام درمان، در اين مرحله، عبارتي مصطلح است، اما كامل و دقيق نيست، چون ما فعلا توانسته‌ايم بدخيمي‌هاي موجود را با شيمي‌درماني و جراحي بيرون كنيم و در مرحله بعد بايد به ‌وسيله داروهاي نگهدارنده و ايمونوتراپي، نگذاريم سلول‌هاي ياغي از راه‌هاي ديگر و دوباره، خودنمايي كنند كه اهميت اين بخش هم كمتر از بخش‌هاي قبلي نيست و از نظر زماني، نسبتا طولاني‌تر هم هست. در حال حاضر براي من يك سال داروي نگهدارنده تجويز شده كه هر سه يا چهار ماه يك‌بار هم بايد مورد پايش قرار بگيرم. البته بنابر تجربه، انكولوژيستم معتقد است امكان بازگشت بيماري تا ۸۰ درصد، مرتفع شده ولي شرط عقل و منطق بر اين است كه تمام پيشگيري‌هاي لازم انجام شود. شكست بيماري و ورود به مرحله جلوگيري از عود مجدد، در واقع همان لحظه‌اي است كه خيال‌ها راحت مي‌شود كه ديگر بدخيمي وجود ندارد. من به شكرانه اين لحظه و از آنجا كه خودم در طول درمان، سوالات بسياري داشتم كه اول به‌ جهت نادر بودن توده‌اي كه داشتم و دوم هم به ‌علت نبود منابع كافي پيرامون سوالات متداول در زندگي روتين در بيماري، جواب آنها را پيدا نمي‌كردم، تصميم گرفتم تمام مراحل بيماري و درمانم را بنويسم و در ادامه هم مي‌خواهم تا آنجا كه مي‌توانم به افرادي كه در پروسه درمان بيماري‌هاي سخت قرار مي‌گيرند، كمك كنم تا بتوانند راحت‌تر اين مراحل را بگذرانند. 
من به لطف خدا، از بيماري و خشمِ چرا من! عبور كردم و به لبخند سپاسگزاري براي طلوع دوباره سلامتي رسيده‌ام. قدم‌ به ‌قدم تا بهبودي پيش رفته‌ام و حالا در نقطه‌اي ايستاده‌ام كه لحظه ‌لحظه زندگي برايم بسيار پرمعناتر و ارزشمندتر است. واقعيت اين است كه در گذشته، هميشه بيماري‌هاي سخت را خيلي دور از خودم مي‌ديدم و هيچ ‌وقت تصور نمي‌كردم من هم يكي از افرادي باشم كه درگير يك بيماري صعب‌العلاج شده است. هنوز هم وقتي به بيماري‌ام فكر مي‌كنم به سختي باور مي‌كنم كه آنچه پشت سر گذاشتم، واقعا پيش آمده باشد. اما به ‌هر حال اتفاق افتاد. بيماري آمد، درس‌ها و تجربه‌هايي جديد برايم به ‌جا گذاشت و رفت و جريان زندگي من ادامه يافت. حالا كم‌كم وقت آن رسيده كه از «من بدون كارسينوم سروز پاپيلاري درجه پايين» و «من بعد از كارسينوم سروز پاپيلاري درجه پايين» بنويسم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون