گزارش «اعتماد» از پرونده قتل ۴ نفر از اعضاي يك خانواده در استان فارس
ماجراي سرقت و جنايت در لارستان
يكي از آشنايان اولياي دم: قاتل، مقتوله را براي پخت شيريني به خانه دعوت كرده و مقتوله را به همراه سه فرزندش به قتل رسانده و طلاهاي آنها را سرقت كرده است
گروه حوادث
بيست و هشتم مرداد ماه امسال، حكم قصاص يكي از عوامل قتل فجيع ۴ عضو يك خانواده در شهر بيرم لارستان در ملاعام اجرا شد. «صدرالله رجايينسب»، رييس كل دادگستري استان فارس در مورد اين خبر گفت: «محكوم روز ۲۸ مرداد ماه پس از طي شدن كامل فرآيند قضايي مطابق راي قطعي دادگاه كيفري يك استان فارس به سزاي عمل خود رسيد. او در مهرماه سال گذشته با همدستي همسرش، مادر و سه فرزند يك خانواده را به طرز فجيعي به قتل رساندند. پس از وقوع اين قتل فجيع، عوامل اين جنايت كه اقدام به ربودن فرزند چهارم خانواده كرده بودند، با اقدام نيروي انتظامي دستگير شدند.»
رييس كل دادگستري استان فارس با اشاره به طي شدن فرآيند تحقيقات و صدور كيفرخواست در دادسراي لارستان و رسيدگي به اتهامات متهمان در شعبه ۵ دادگاه كيفري يك استان فارس در سريعترين زمان ممكن مطابق آيين دادرسي كيفري گفت: «پس از صدور راي نخستين مبني بر قصاص هر دو متهم، پرونده با اعتراض وكلاي متهمان در ديوان عالي كشور نيز بررسي شد و حكم قصاص هر دو متهم مورد تاييد اين مرجع عالي قضايي قرار گرفت.»
او همچنين در مورد اجراي حكم قصاص متهم دوم نيز گفت: «اين زن براساس نظر هيات دادگاه نقش مستقيمي در وقوع جنايت و مباشر در محقق شدن يكي از قتلها بوده است. فرآيند رسيدگي به اتهامات اين زن و شوهر همزمان صورت گرفت، اما حكم قصاص اين زن در زندان عادلآباد شيراز اجرا شد. اقدام جنونآميز اين زن و شوهر با انگيزه سرقت انجام شده بود. اين جنايت فجيع احساسات عمومي را به شدت جريحهدار كرد كه در همين راستا دستگاه قضايي با رسيدگي سريع به پرونده ظرف مدت قريب به ۱۰ ماه اين پرونده را به سرانجام رساند و با اجراي مجازات شرعي و قانوني دو عامل جنايت زمينه رضايت نسبي عمومي را فراهم كرد.»
روايت يكي از آشنايان مقتولان از شرح ماجرا
مهر ماه سال ۱۴۰۳ در شهرستان لارستان استان فارس حادثه هولناكي رخ داد؛ يك زن ۴۱ ساله كه معلم بود همراه سه دخترش توسط زن و مرد همسايه به قتل رسيدند. يكي از اقوام اين خانواده در مورد اين حادثه گفت: «قربانيان در يك خانه ويلايي زندگي ميكردند. پدر خانواده مثل همسرش معلم بود و حياط خانه آنها از طريق يك در، به خانه برادرشوهر مقتوله راه داشت. در خانه برادرشوهر مقتوله زن و شوهري به عنوان مستاجر زندگي ميكردند كه مرد كشاورز و زن خانهدار بود و در اين سالها رابطه بسيار نزديكي با خانواده قربانيان داشتند. مقتوله معلم بود و با زن مستاجر دوستي نزديكي داشت، به همين دليل او از جزييات زندگي مقتوله خبر داشت. مقتوله هر وقت براي پسانداز طلا ميخريد، به آن زن ميگفت و براي همين او خبر داشت كه مقتوله بيش از يك كيلو طلا در گاوصندوق خانهشان نگه ميدارد. همين، وسوسهاي در دل آن زن ايجاد كرده بود كه هر طوري شده طلاها را سرقت كند.»
او در ادامه گفت: «مقتوله و همسرش ۴ فرزند داشتند و در كنار آنها زندگي خوب و آرامي را سپري ميكردند. شايد همين زندگي خوب آنها نيز باعث حسادت همسايهشان شده بود. روز جمعه ۱۳ مهر، مقتوله كه به يك مهماني رفته بود، طلاهاي زيادي به خودش آويزان كرده بود. همان روز آن زن هم در مهماني حضور داشت و ما متوجه شديم مدام در حال عكس گرفتن از مقتوله است. اقدام آن زن با اعتراض مقتوله مواجه شد، اما آن زن در جواب مقتوله گفت چون كيفيت دوربين گوشياش بهتر است عكس ميگيرد و بعدا همه عكسها را براي مقتوله ارسال ميكند، اما بعدا معلوم شد كه آن زن از مقتوله عكس ميگرفته و براي شوهرش ميفرستاده كه نشان دهد مقتوله چقدر طلا دارد.»
اين فرد گفت: «ساعت ۸ شب دوشنبه ۱۶ مهر ماه آن زن با مقتوله تماس گرفته و از او خواسته كه براي درست كردن شيريني به خانهاش برود. او نيز به همراه دو دختر كوچكترش به خانه همسايه رفته است. آنطور كه گفته شده، آن زن و شوهرش دست و پاي مقتوله و دخترانش را بستند و بعد آنها را با ضربات چاقو به قتل رساندند. بعد از طريق همان دري كه به خانه قربانيان راه داشته، به آنجا رفتند و دست و پاي دختر و پسر ديگر خانواده را بستند و دختر را به حمام برده و در آنجا به قتل رساندند. آنها با تهديد پسر ۱۳ ساله خانواده از او خواستند تا جاي گاوصندوق را نشانشان دهد. پس از آن اقدام به سرقت طلاهاي اين خانواده كردند و امير را دست و پا بسته در صندوق عقب ماشين پدر خانواده قرار داده كه به بيرون از شهر ببرند و او را نيز سر به نيست كنند.» او در ادامه ميگويد: «ماشين پدر خانواده مجهز به ردياب بود و اگر راه ميافتاد، پيامكي براي او ارسال ميشد؛ آن روز پدر خانواده در خانه حضور نداشت و نزد دوستانش بود. زوج قاتل وقتي دست و پاي امير را بستند و در صندوق عقب گذاشتند، زن پشت فرمان نشست و از خانه خارج شد. شوهر آن زن نيز در داخل خانه در حال صحنهسازي بود. او حتي جسد مقتوله و دو دخترش را هم به خانه خودشان منتقل كرده بود تا وانمود كند كه اعضاي اين خانواده قرباني دزدان شدهاند. با اين حال وقتي ماشين شروع به حركت كرد، پيامكي براي پدر خانواده ارسال شد. همان موقع او با همسرش تماس گرفت تا بپرسد كه قصد دارد كجا برود؟ اما همسرش جواب نداد. شوهر مقتوله بارها زنگ زد، اما خبري از همسر و فرزندانش نبود. او خود را به خانه رساند و وقتي به خانه آمد، متوجه شد كه يك مرد غريبه در خانه است. براي همين در خانه را بست و پليس را در جريان قرار داد. با حضور پليس در خانه، شوهر آن زن دستگير و اجساد قربانيان كشف شد. جسد مقتوله و دختر بزرگش در داخل خانه و اجساد دو دختر ديگرش نيز داخل يك بشكه بود.» اين فرد گفت: «با دستگيري شوهر آن زن و پيدا شدن اجساد قربانيان، تحقيقات براي معلوم شدن سرنوشت پسر ۱۳ ساله خانواده كه ربوده شده بود، آغاز شد. آن زن پشت فرمان ماشيني كه پسر ۱۳ساله در صندوق عقب آن زنداني بود با سرعت زياد در حال رانندگي بود كه پليس به او مشكوك شد و به تعقيب خودرو پرداخت. كمي بعد و در جريان تعقيب و گريز، خودرو از سوي پليس متوقف شد و همان لحظه بود كه آن زن از ترس بيهوش شد و ماموران موفق شدند امير را از صندوق عقب ماشين نجات دهند. با دستگيري عاملان اين جنايت هولناك در خانه آنها يك قبضه سلاح كمري، يك قبضه وينچستر با مهمات مربوطه و دو قبضه سلاح سرد از نوع قمه و چاقو كشف شد.»