ادامه از صفحه اول
پاس گل واقعي را چه كساني ميدهند؟
آنچه اين روزها حميد رسايي و همفكران او و در بحرانيترين شرايط سياسي و اجتماعي داخلي و محاصره و تهديدهاي بالفعل و بالقوه خارجي جمهوري اسلامي دنبال و اعمال ميكنند، در خوشبينانهترين حكم همان پاس گلي را دارد كه رسايي مدعي است پزشكيان به دشمنان ايران ميدهد.
هجمه رسايي و تندروها عليه پزشكيان در شرايطي است كه همين آقايان به بهانه تهديد دشمن خارجي و شرايط جنگي عليه جمهوري اسلامي دهان منتقدان وضع موجود و آمريت و عاملان آن را بسته و هر انتقاد و اعتراض و تحليل آينده معطوف به ادامه وضع موجود را چه در داخل و در سطح مناسبات خارجي همزمان هولناك و نابودكننده ارزيابي ميكنند. معلوم نيست رويكرد يك بام و دو هوايي كه از يكسو كوچكترين انتقاد به مسببان وضع موجود را بر نميتابد و به بهانه جامعه رسانهاي را دچار انسداد نموده و همزمان خط هجمه و حذف و تهديد جاني و... بالاترين مقام اجرايي كشور را در بحرانيترين شرايط دنبال ميكنند، جز پاس گل دادن كه هيچ همكاري و همسويي خزنده و آشكار با خط سرنگوني نظام به چه چيز ميتوان تعبير كرد. كيست نداند كساني كه امروز براي مردم دايه مهربانتر از مادر شده و بابت كمبودها و گراني و بحران برق و آب و.... اشك تمساح ميريزند، خود در صف مقدم متهمان وضع موجود هستند. اين رويكرد دست پيش گرفتن و.... سالهاست به عصاي دست اين جماعت تبديل شده، حتي در شرايطي كه عملكرد و شوري دولتهاي قبله حاجات اين جماعت فغان آشپز را نيز درآورده بود. آنچه امروز اين جماعت بر سر دولت ميآورند، بيگمان اگر معادله معكوس بود و با قبله حاجات آنها ميشد، گمان نكنم اين جماعت به كمتر از دادگاه صحرايي رضايت ميدادند.
معيار پيروزي و شكست در جنگ 12 روزه چيست؟
همانند گذشته، امكانپذير نخواهد بود. با اين توضيح، اگر هدف امريكا و اسراييل همانند گذشته، تغيير نظام سياسي در ايران باشد، به روش گذشته قابل تامين نخواهد بود، در غير اين صورت تاكنون محقق شده بود. چنانكه تامين اين هدف نيازمند تغيير روش و آمادگي براي جنگ گسترده و ائتلافسازي است كه تاكنون هيچ نشانهاي در اين زمينه وجود ندارد و هزينههاي آن به دليل «گسترش جنگ طولاني»، با نتايج مورد نظر، همخواني ندارد. باتوجه به ادعاي امريكا و اسراييل مبني بر رفع تهديد هستهاي ايران و نابودي آن، يا ايجاد تاخير شش ماهه تا سه ساله در بازسازي تاسيسات هستهاي ايران، هدف از آغاز مجدد جنگ چيست و با كدام توان نظامي و چه روشي قابل تامين است؟
غير از موارد ياد شده، هدفگذاري براي حفظ «فضاي جنگي در ايران»، از طريق تهديد دايمي به حمله نظامي يا اقدامات امنيتي-نظامي، بدون پذيرش مسووليت آن، نتيجهاي جز گسترش سطح جديدي از بيثباتي در منطقه نخواهد داشت و اين نوع اقدامات به معناي جنگ، همانند تجربه جنگ 12 روزه نخواهد بود، هر چند ميتواند با عمل متقابل، با ايجاد بيثباتي در منطقه، زمينهساز جنگهاي ديگري باشد كه هنوز اهداف و چهره آن آشكار نشده است.
طبق اين بررسي، هدف ترامپ و نتانياهو از معنادار كردن پيروزي در جنگ، بيش از آنكه با واقعيتهاي راهبردي و مورد اجماع ناظران و كارشناسان همخواني داشته باشد، با هدف تبليغاتي براي توجيه علت حمله نظامي به ايران و استفاده از فشار تهديد نظامي براي ازسرگيري مذاكرات، بر پايه تبديل موفقيتهاي نظامي و تاكتيكي، به نتايج پايدار و مطلوب سياسي در داخل ايران و منطقه، صورت ميگيرد، بنابراين ازسرگيري جنگ تابع تعريف اهداف و ايجاد تمهيدات، با استفاده از شرايط است كه بر پايه نتايج جنگ يا مذاكراتي كه پس از آن صورت ميگيرد، خواهد بود. در نتيجه بايد فراتر از تاثيرات رواني غافلگيري در جنگ 12 روزه و عمليات رواني امريكا و اسراييل براي چينش ميز مذاكره و تعيين دستوركار آن، در اين زمينه انديشهورزي و تدبير كرد.