«اعتماد» در گفتوگو با فعالان سياسي از تداوم پروژه تخريب دولت و رييسجمهور گزارش ميدهد
پيمانكاران تخريب دولت
محمدجواد حقشناس: تندروها مزد بگيرند و مانند پيمانكاران پروژه تخريب دولت را دنبال ميكنند
علي صوفي: دوره خالصسازي و حاكميت مطلق جريان پايداري به پايان رسيده است
مهدي بيك اوغلي
هنوز دقايقي از انتشار سخنراني روز يكشنبه رهبر انقلاب درباره حفظ اتحاد داخلي و حمايت از رييسجمهور نگذشته بود كه حميد رسايي، عضو جبهه پايداري و نماينده مجلس دوازدهم يكبار ديگر مساله مشابهتسازي با بنيصدر را تكرار كرد. اما اين همه ماجرا نبود در ادامه خبر رسيد كه غضنفري، نماينده مجلس طي يك نطق ويديويي اعلام كرد: پزشكيان جاسوس است! همه اين تخريبها و توهينها و هتاكيها عليه دولت در شرايطي صورت ميگيرد كه اعضاي جبهه پايداري، همواره ادعاي پيروي از ولايت فقيه و رهبري را مطرح كردهاند! به دليل همين نوع رفتارهاي متناقض برخي فعالان سياسي ادعاي پيروي از مقام ولايت براي پايداريچيها را مانند يك دكان سه نبش تفسير كردند كه در آن نفاق ميفروشند! محمد مهاجري با چنين تشبيهي در حساب كاربري خود به حملات تندروها به مسعود پزشكيان با وجود بيانات اخير رهبر انقلاب واكنش نشان داد و نوشت: «اگر رهبر معظم انقلاب ۱۰۰ بار هم از پزشكيان حمايت كنند، سعيد جليلي، صادق محصولي و آقاتهراني... ميگيرند و چنين توجيه ميكنند كه رهبري مجبور است!» او در ادامه تاكيد كرد: «پيروي از مقام ولايت براي پايداريچي يك دكان سه نبش است كه در آن نفاق ميفروشيم ما اصولگراها!» اما ريشه چنين تخريبهاي گستردهاي عليه دولت در آستانه هفته دولت چيست؟ مصطفي هاشميطبا چهرهاي است كه در پاسخ به اين پرسش اعلام ميكند: «تندروها ميخواهند پزشكيان را زمين بزنند و دولتي با مشاركت حداقلي روي كار بياورند. كارهاي خطرناك ديگري هم ميخواهند بكنند كه نميگويم.» در كشاكش اين انتقادات از رفتارهاي تندروها، ابهامي كليدي لانه كرده است. همه تريبونها، افراد و جريانات و مسوولاني كه در واكنش به بيانيه جبهه اصلاحات فرياد وا اسلاما و وا كشورا سر داده بودند و يك جريان سياسي قانوني را به دليل بيان ديدگاههايش تهديد به برخوردهاي قضايي و امنيتي ميكنند، چرا در برابر توهينها، تخريبها و هتاكيهاي جريان تندرو به رييسجمهور و دولت منتخب و مهمتر از آن فعاليت عليه اتحاد و انسجام ملي سكوت كردهاند؟ آيا در اين كشور يك جريان تندرو آزاد است هر مطلب و نقد و هتك حرمتي را عليه عاليترين مقامات و نهادهاي كشور داشته باشد و آب از آب تكان نخورد، اما يك جريان مردمي ديگر حتي براي بيان آزادانه ديدگاههاي بحق خود با دامنه وسيعي از برخوردها، نقدها و توهينها مواجه است؟
محمد جواد حق شناس: تندروها مزد بگيرند و مانند پيمانكاران پروژه تخريب دولت را دنبال ميكنند
محمدجواد حقشناس فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» درباره جريان توهين و تخريبي كه در صدا و سيما و برخي تريبونهاي رسمي عليه دولت و رييسجمهور به راه افتاده ميگويد: «روندي كه اخيرا در صدا و سيما و برخي افراد و گروههاي سياسي در خصوص توهين و تخريب رييسجمهور به راه افتاده، نشاندهنده عدم تعادل و عدم سلامت فضاي سياسي است كه متاسفانه طي سالهاي اخير از سوي تعدادي از جريانات سياسي تندرو و افرادي كه فضاي سياست را با گود چاله ميدان اشتباه گرفته و در موقعيتهاي حساس سياسي جلوس كردهاند در پيش گرفته شده است. اين افراد و گروهها هيچ نسبتي با شاخصهايي چون گفتوگو، عقلانيت، قدرت اقناع، توجه به افكار عمومي و منافع ملي و...كه براي يك فرد يا جريان سياسي ضروري است ندارند. اين روندباعث شكلگيري طيفي از سياستمداران شده كه در جايگاههاي رفيع سياسي قرار گرفتهاند اما فاقد تجربه و دانش سياسي هستند. سياستمداراني كه نه تنها در راستاي منافع ملي و مصالح عمومي رفتار نميكنند بلكه بر خلاف اين ضرورتها عمل ميكنند.»
حقشناس ادامه ميدهد: «طبيعتا اين افراد و گروهها به جاي توجه به مصالح عمومي، منافع ملي و مردم به عنوان ولينعمتان كشور، تمركز و توجه خود را معطوف كانونهايي كردهاند كه آنها را در جايگاه فعليشان نشاندهاند. اين فعالان سياسي در واقع مزدبگيرند و مانند پيمانكاران پروژههاي سياسي را دنبال ميكنند. آنها سياستمدار و سياستورز به معناي واقعي كلمه نيستند. كانونهاي قدرتي كه آنها را به سمت جايگاه سياسيشان هدايت كردهاند هر خواستهاي از آنها داشته باشند آن را اجرايي ميكنند. مبتني بر يك چنين سابقهاي است كه نبايد از رفتار تندروها و راديكالها نسبت به دولت و رييسجمهور منتخبملت،تعجبكرد.البته مردم اينها را ميشناسند و مجموع آراي اين طيف حتي كمتر از 5درصد در حوزه انتخابيهاي مانند تهران است. آنها با توهم عميق در جايگاههاي مهم قرار دارند و دست به اقداماتي ميزنند كه نه نسبتي با پارلمانتاريسم و مردمسالاري دارد و نه تناسبي با رويههاي تخصصي و علمي. به دليل همين فقدان و كمبودهاست كه اين افراد و گروهها و رسانهها دست به اقدامات و رفتاري ميزنند كه يا از ريشههاي آن آگاه نيستند يا آگاهند اما به فرموده كانونهاي قدرت ناچار به انجام آن هستند. » اين فعال سياسي در پاسخ به اين پرسش اعتماد كه در مورد برخوردهاي دوگانهاي كه در صدا و سيما و برخي تريبونهاي فراگير براي خدشه وارد كردن به انسجام اجتماعي و اتحاد ملي وجود دارد، چه ميتوان گفت؟ ميگويد: « بخشي از اين نوع برخوردها شامل همين دسته هستند كه به دليل وابستگي به كانونهاي خاص ناچار به اتخاذ چنين مواضعي هستند، اما دسته دوم افراد و گروههايي هستند كه فضاي گفتماني و تحليلي آنها راكد مانده و در فضاي جنگ سرد باقي مانده است. طبيعتا به خاطر نشناختن فضا، موقعيت و نداشتن دانش كافي براي فهم مساله گرفتار درك نادرستي از مسائل هستند. به همين دليل كه آنها نميتوانند فهم دقيقي از موضوعات داشته باشند. فكر ميكنم مردم ايران كاملا آگاهند و خادمان و خائنان را به خوبي ميشناسند. »
حقشناس در پايان يادآور ميشود: «معتقدم بهتر است توجهات به جاي يكچنين حاشيههاي غير ضروري و هتاكيها و فحاشيها و تخريبها ازكنار آنها بگذريم. در قرآن هم به پيامبر (ص) توصيه شده كه اگر جاهلان تو را مورد خطاب قرار داده و به تو ناسزا ميگويند، بهترين كار آن است كه با كرامت و با بزرگواري از كنار آنها عبور كرده و به آنها توجه نكني. در روزهايي كه به ايام ولادت پيامبر نزديك ميشويم در برابر برخي ياوهسراييها، تهمتزنيها و تخريبها، بايد روي مطالبات واقعي مردم و توسعه كشور تمركز كرد و تلاش كرد مطالبات مردم تحقق پيدا كند.»
علي صوفي: دوره خالصسازي و حاكميت مطلق جريان پايداري به پايان رسيده است
علي صوفي فعال سياسي اصلاحطلب ديگر چهره سياسي است كه در گفتوگو با «اعتماد» درباره افزايش دامنههاي تخريب عليه دولت اظهارنظر كرده و ميگويد: « اين روزها شاهد تلاش مذبوحانه طيفهاي تندرو و راديكال هستيم كه تمركز خود را بر توهين و فحاشي و انگ زني به رييسجمهور قرار داده و دولت را تخريب ميكنند. واقع آن است كه دوره خالصسازان و حاكميت مطلق جريان پايداري با فرمايشات مقام معظم رهبري به سر رسيده است. ماهيت جبهه پايداري كاملا مشخص است. اين جريان نه تقيدي به قانون اساسي دارند و نه تعهدي به مردم. آنها بارها عدم التزام عملي خود به قانوني اساسي را نشان داده و آن را بيان كردهاند. مصباحيون عدم التزام به قانون اساسي را با تئوريهايي چون« مردم، كارهاي نيستند، مردم فقط بايد اطاعت كنند و...» كه توسط آقاي مصباحيزدي عنوان شده نشان دادهاند.»
او ادامه ميدهد: « اين رفتارها بر خلاف مفاد قانون اساسي است و شوراي نگهبان عليرغم اينكه به راحتي صلاحيت اصلاحطلبان و نخبگان كشور را به بهانه عدم التزام به اسلام و قانون اساسي رد ميكند، اي كاش به موضوع عدم التزام اين طيفهاي راديكال به قانون اساسي هم رسيدگي ميكرد. تندروها يكهتازيهاي خود را از زمان حضور در مجلس آغاز كردند. در كنار تندروي اين گروهها، صدا و سيما كه تمام تمركز خود را بر تخريب دولت و توهين به مردم و رييسجمهور به عنوان منتخب مردم قرار داده است. اين جريان بر خلاف ادعاهايي كه در خصوص حزباللهي و طرفدار ولايت فقيه بودن ميكند، هيچ اعتقادي به اين اركان ديني و اعتقادي هم ندارند.»
اين فعال سياسي يادآور ميشود: « تندروها حتي پيام جنگ 12 روزه را هم درك نكردهاند. در شرايطي كه رهبر انقلاب بر وحدت و انسجام ملي تاكيد كرده و از سوي ديگر بر حمايت بيقيد و شرط از رييسجمهور و تاييد كارنامه عملكردي دولت تاكيد كردهاند، جا داشت كه اعضاي جريان پايداري و تندروها حداقل براي مدتي سكوت ميكردند. اما ساعاتي پس از رهنمودهاي رهبري برخي افراد از پيگيري طرح عدم كفايت يا مقايسه پزشكيان با بنيصدر و... صحبت كردند.معتقدم اين جريان راديكال بالاخره در جايي بايد ماهيت خود را نشان ميداد و امروز به نظر ميرسد به اين برهه نزديك شدهايم. معتقدم صحبتهاي مقام معظم رهبري در جلوگيري از طرحهايي چون عدم كفايت سياسي رييسجمهور در مجلس و حملات همهجانبه برخي ائمه جمعه و صدا و سيما به جبهه اصلاحات تاثيرگذار بوده است. »
صوفي در پاسخ به پرسش اعتماد در خصوص چرايي برخي برخوردهاي دوگانه در صدا و سيما و تريبونهاي رسمي با دولت و جبهه اصلاحات ميگويد: «برخلاف برخي ادعاها كه در آن جبهه اصلاحات به تفرقهافكني متهم ميشود اين صدا و سيما و برخي تندروها هستند كه بر طبل تفرقه و تنازع و تنش ميكويند. جبهه اصلاحات در واقع نگران حاشيهسازي گفتمان تنشزا و افراطيگري بود و صلاح ديد با بيانيهاي در برابر برخي جريانات تندرو از گفتمان دولت حمايت كند. معتقدم مقام معظم رهبري بيش از هر فرد ديگري طرفدار گفتوگو و تنش زدايي هستند. اما همواره در زمان گفتوگو و مذاكره، تذكراتي را نيز به درستي مطرح ميكنند. زماني كه نرمش قهرمانانه را انجام دادند و به جِد پشت تيم مذاكرهكننده آمدند و برجام در مجلس تصويب شد، همواره تاكيد ميكردند كه امريكاييها قابل اعتماد نيستند. گذشت ايام مشخص كرد كه رهبري درست ميگفتند، چرا كه زير ميز برجام زدند و اخيرا هم در كشاكش مذاكرات، امريكا سراغ جنگ و تنش رفت.»
او در پايان يادآور ميشود: «بنابراين فرمايشان رهبري با هوشمندي تمام نسبت به اوضاع و احوال بينالمللي است و انتظار دارند جريانات سياسي هم اين هوشياري را در نظر بگيرند. همه بايد بدانند دستگاه ديپلماسي و در راس همه رهبري به دنبال حل مناقشات هستند. اما با دشمني مواجهيم كه پايبند هيچ اصول و اخلاق و ترتيبي نيست و هر آنچه دلش ميخواهد بر خلاف اصول و روابط بينالملل انجام ميدهد.»