• 1404 چهارشنبه 29 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6121 -
  • 1404 چهارشنبه 29 مرداد

روايتِ مكان‌هاي از دست رفته يا رو به ويراني تئاتر

آشفتگي «تئاتر شهر» در آينه شكسته «تكيه دولت»

سپیده  شمس

تئاتر همواره هنري مكان‌مند و زمان‌مند بوده. مكان‌مندي‌اش به اين معناست كه تئاتر در يك فضاي فيزيكي خاص رخ مي‌دهد و اين فضا بر تجربه تماشاگر و اجرا، تاثير زيادي داشته. اگرچه هنرهاي جديد اجرايي مثل پرفورمنس، قاعده مكان تئاتري را شكسته‌اند و از آن رد مي‌شوند و خود را به عرصه گذر و خيابان رسانده‌اند اما هنر تئاتر از همان طليعه‌هاي نخستينش در يونان باستان، بعد از كارناوال‌هايي كه در ستايش رويش دوباره جهان به راه مي‌انداختند، در «تئاترون»‌  اجرا مي‌شد. تئاترون، فضايي براي اجرا در معماري شهري بود؛ فضايي براي تماشا، تعامل وگفت‌وگوي مردمي كه به قصد تماشا مي‌آمدند اما همان‌جا با هم ارتباط مي‌گرفتند و با هم در ديدن و شنيدن اجرايي شريك مي‌شدند. گاهي از صبح راه مي‌افتادند و قوت روزانه‌شان را هم باخود مي‌آوردند و تا غروب به تماشاي نمايش مي‌نشستند.

مكان‌هاي تئاتري در ايران اما با اينكه سويه‌هاي تاريخي و اجتماعي زيادي با خود دارند، معمولا در فرسودگي زمان از بين رفته‌اند و چندان چيزي ازشان باقي نمانده. نمونه‌اش «تكيه دولت» يا تئاترهاي روبه ويراني لاله‌زار يا تئاترهايي كه در شهرهاي مختلف ايران روزگاري برو بيايي داشته‌اند و حالا متروك و رو به ويراني‌اند.
 در سال‌هاي اخير كه تئاتر‌شهر كه يكي از نمادهاي باقدمت در تئاتر است، درنهايت بي‌توجهي به‌سر مي‌برد و اين روزها با يك چيدمان از ويرانه‌اي در جنگ در ميانه حصارهايي كه قرار است تدبيري برايشان انديشيده شود، بيش از پيش آشفته مي‌نمايد، يا مكان‌هاي تئاتري از دست‌رفته بيش از پيش به چشم مي‌آيد. تئاتر شهر در اين سال‌ها دستخوش تغييرات زيادي بوده، يك روز حصاركشي‌اش مي‌كنند، روزي ديگر حصارها را برمي‌دارند، روزي بنايي مي‌سازند در مجاورتش، روزي ديگر يكي از عميق‌ترين و شلوغ‌ترين ايستگاه‌هاي متروي تهران را درست زير اين سازه بنا مي‌كنند و روزهاي اخير كه چيدماني از خانه‌اي ويرانه از جنگ را در ورودي‌اش مي‌كارند. حالا سال‌هاست كه كارشناسان مي‌گويند بناي قديم تئاترشهر بايد تعميرات اساسي شود وگرنه رو به ويراني است. اين سازه قديمي كه بهمن ‌ماه امسال 53‌ساله مي‌شود، عمري در حدود تكيه دولت دارد؛ از روزي كه ساخته شد تا روزي كه با خاك يكسانش كردند. هر وقت از روبه‌روي بانك ملي شعبه بازار رد مي‌شوم به اين فكر مي‌كنم كه جاي اين سازه، پيش‌تر از اينها چه سازه بزرگ و در زمان خودش عجيب و باشكوهي لم داده بوده است: «تكيه دولت»! سازه‌اي كه روزگاري بلندترين ساختمان تهران بوده و نماد اين شهر و حالا هيچ اثري از آن باقي نمانده، گويي كه اصلا نبوده. احتمالا با اين روند، روزي هم سازه تئاتر شهر نيست شود و هيچ اثري ازآن باقي نماند؛ تنها در كتاب‌هاي تاريخ و تاريخ تئاتر، نشاني از آن بشود پيدا كرد، مثل تكيه‌دولت يا در نقاشي‌اي قديمي، آن‌هم اگر كسي مثل كمال‌الملك پيدا شود.
مكان‌هاي تئاتري قديمي مثل تئاترشهر و چه بسا قديمي‌تر از آن كم نيستند. تئاتر فردوسي و تئاترهاي ديگر لاله‌زار كه حالا هيچ كدامشان بازسازي نشده‌اند و به قول خسرو خورشيدي، استاد طراحي صحنه كه در كتابي به نام «آن روزگاران تهران» همه اين تئاترها و سردرهايشان را طراحي كرده، ديگر چندان نشاني از آن تئاترها باقي نمانده به جز يكي، دو مورد همه رو به ويراني‌اند و در حال فراموش شدن‌ يا انبار لوازم برقي و لامپ بازار لوسترفروشان لاله‌زارشده‌اند.

تكيه دولت؛ روايت مدفون‌شده
به نشاني كتاب‌هايي كه درباره تكيه دولت نوشته‌اند، اين مكان اجراي وسيع بعد ا‌ز دوران اوج و شكوهش با اجراهاي تعزيه و آن همه اتفاقات تاريخي كه از سرش گذشته، در روزگاري متروكه مي‌شود ولي همچنان اميد اجراي تئاتر در آن بوده اما آن‌قدر متروكه مي‌ماند كه روزي سازه‌اي براي‌بانك به جايش سبز مي‌شود. حالا بانك ملي شعبه بازار به جايش سر بلند كرده اما نه از آن شكوه تكيه دولت خبري هست و نه از صداي همهمه مردمي كه به خصوص در ماه‌هاي محرم و صفر، پاتوقشان در دو نوبت صبح و عصر آنجا بود و نه از دسته اجراگران تعزيه با ابزار و بساط و بنديل‌هاي صحنه‌شان‌. در هر گذار از اين گذر، مي‌شود تكيه‌دولت را تخيل كرد با آن سقف پارچه‌اي و ستون‌هاي‌بلندش و كسي كه دارد از پله‌هاي روي سقف بالا مي‌رود تا سقف پارچه‌اي را احتمالا تنظيم كند.
تكيه دولت، روزگاري روزها و شب‌هاي مملو از مردمي را پشت سر گذاشته و چه حافظه تاريخي در آن نهفته است؛ از رخدادها و اتفاقاتي كه در آن سال‌ها در صحنه اين تماشاخانه رخ داده، از تشييع جنازه ناصرالدين شاه و فتحعلي‌شاه قاجار از آنجا تا تشكيل مجلس موسسان در تكيه دولت براي انتخاب رضاشاه پهلوي و عزل محمد‌علي‌شاه. تازه اينها تنها تاريخ مكتوب شاهان در قدرت ازاين مكان است، چه بسيار مردماني كه در تكيه‌دولت روزگارشان را گذراندند و به روايت‌هايي گوش دادند و گذشتند كه آن خود تاريخ ديگري‌ است كه البته چندان چيزي جز در خاطره پيران از آن به جاي نمانده است.
در ايران دوره ناصرالدين شاه قاجار، شاه هنردوست، براي نخستين‌بار مكاني براي اجرا در ايران ساخت. مكاني كه در آن اجراگران و بازيگران گردهم بيايند و روايتي را نمايش دهند اگرچه در بسياري كتاب‌ها گفته مي‌شود كه به خاطر خرده‌هايي كه به ناصرالدين شاه قاجار گرفتند، او اين مكان اجرا را مكاني براي اجراي تعزيه، اعلام كرد. هنر اجرايي ديني كه نشان از توجه شاه به دين و مكاني براي تجمع شاه و مردم براي ديدن اجرايي مذهبي بود.
 بسياري از پژوهشگران ازجمله بهرام بيضايي و جمشيد ملك‌پور براين باورند كه ساختمان تكيه‌دولت براساس طرح معماري كاروانسراها و ميدان‌ها و تكيه‌هاي قديمي‌تر كه در فرهنگ ايراني رواج داشته، ساخته شده و معماري ايراني-اسلامي در آن كاملا مشهود است. آنها با ارايه سند و مدرك از زمان ساخت تكيه دولت كه پس از پايان كاخ شمس‌العماره در سال 1284 ه.ق آغاز شده و در سال 1290 تمام شده. براساس اسناد، شاه در 1290 براي اولين‌بار به اروپا سفر كرده و ساخت تكيه دولت قبل از سفر شاه به فرنگ است و معماري آن كاملا منطبق بر معماري ايراني- اسلامي است و ملهم از اروپا نبوده و كاركردش هم تئاتر اروپايي نبوده و اجراي نمايش تعزيه و گاهي نمايش‌هاي ايراني ديگردر تكيه‌دولت مد‌نظر بوده است كه براساس اسناد به‌‌جا مانده اين نظر، قابل قبول‌تر است.
اما برخي تاريخ‌نويسان ازجمله كارلا سرنا و جعفر شهري‌باف براين باورند كه ناصرالدين‌شاه، دستور ساخت بناي تكيه دولت را پس از سفرش به ايتاليا و ديدن آمفي‌تئاتر باشكوه ورونا در اروپا و رويال آلبرت هال لندن، به معيرالممالك داد. سالني براي اجراي تئاتر به همان نسبت باشكوه و با الهام از معماري غربي. اما شاه به خاطر احتياط از مخالفت‌ها، نام اين بنارا به تكيه مزين كرد آن‌هم تكيه‌دولت كه نشان از اقتدار و قدرت شاه در حمايت از شعائر ديني بود. تكيه در فرهنگ ايراني جايي است براي تكيه دادن و ماندن جهت درويشان و صوفيان يا گورستان و بقاع مشايخ صوفيان يا كاروانسرايي براي فقيران صوفيه و محل تعزيه و روضه‌خواني آمده است. 
تكيه دولت تنها مكاني براي اجراهاي تعزيه نبود، بلكه از نظر سياسي هم مهم بود و بسياري اتفاقات تاريخي و مهم آن روزگار يا در تكيه دولت رخ داده با حضور شاه در كنار مردم (البته در شاه‌نشين و بالاتر از مردم) به همراه سفرا و درباريان و مردم كوچه و بازار باهم در ديدن يك اجراي تعزيه نشاني از انسجام و مشروعيت حكومت هم بود و به شكلي نمايش قدرت شاه و انسجام او با مردمش هم بود.
درنهايت تكيه دولت در سال 1290ه.ق ساختش تكميل شد. سازه‌اي مدور با گنجايش 20 هزار تن براي تماشا، كه از بيرون هشت ضلعي بود و از داخل به شكل استوانه كامل طراحي شده بود، سازه‌اي با ارتفاع 24 و عرض 34 متر، در سه طبقه كامل و يك طبقه سردابه، در زميني به مساحت 2824 متر مربع كه به گفته برخي، پي نه چندان مستحكمي داشت و روي خاك دستي بنا شد و همين بود كه هرازگاه مقاومت ساختمان كم مي‌شد و روند رو به ويراني را زودتر مي‌پيمود. چنانچه در دوره مظفرالدين شاه، طبقه سوم تكيه دولت تقريبا فرو مي‌ريزد به همراه پوشش پارچه‌اي و بعد مرمت مي‌شود و آن طبقه كم و پوشش بالايي با آهن متصل مي‌شود. بنا به نوشته بهرام بيضايي، استاد نمايش ايراني، در دوره مظفرالدين‌شاه، فرستادگان موسسه فيلمبرداري «پاته» فرانسوي در تهران، يك فيلم مستند از مراسم تعزيه تكيه دولت تهيه كردند.

از اجراي تعزيه تا سربازگيري
بعد‌ها پس از دوران مظفرالدين‌شاه و گام‌هاي نخستين تجدد در ايران و بعدتر محمدعلي‌شاه قاجار، تعزيه رو به‌افول مي‌گذارد و تكيه دولت كه كم‌كم متروكه شده، رو به خرابي و كسي به اين فكر نمي‌افتد كه اين مكان كهن كه براي اجراهاي تعزيه وگاهي مراسمات و تشريفات دربار استفاده مي‌شد با اين سكوي گرد در وسط مي‌تواند سكويي براي اجراي تئاتر هم باشد. رضا‌شاه كه به قدرت مي‌رسد از اين فضا در وسط شهر براي تئاتر يا اجراهاي ديگر استفاده‌اي نمي‌شود. در سال‌هاي آغاز سلطنت رضاشاه تعزيه رفته‌‌رفته رو به افول گذاشت و در ميان شهرها و روستاهاي دورافتاده هم كم‌كم ممنوع شد و همين شد كه مكان‌هايي مثل تكيه‌دولت متروكه مي‌ماند. سرانجام در 1302 شمسي دستور تعمير عمارت را مي‌دهد تا از آن نه براي نمايش تعزيه و تئاتر كه براي نمايشگاه محصولات وطني اختصاص مي‌دهد و در سال‌هاي نخست سلطنتش براي سربازگيري ارتش از اين تكيه استفاده مي‌كند.
در سال 1304 مجلس موسسان براي عزل محمدشاه و به قدرت رسيدن رضا‌خان در آنجا تشكيل مي‌شود. به نظر مي‌رسد اين آخرين حضور تكيه‌دولت در مراسمي رسمي بوده.
براساس آنچه در تاريخ نوشته شده، تكيه دولت، در ماه‌هاي محرم و صفر، ميزبان مردم كوچه و بازار مي‌شده تا براي ديدن اجرايي كه گاه از صبح تا غروب در دو نوبت به طول مي‌انجاميده، حضور داشته باشند. مردم در آنجا تنها به تماشاي تئاتر نمي‌آمدند بلكه به تماشاي مردمان ديگر و شنيدن حرف‌هاي آنها و گفت‌وگو با آنها مي‌آمدند. تكيه دولت، مكاني براي جمع شدن مردم، ديدن تعزيه و بسياري تبادل‌هاي فرهنگي ديگر بوده. سالن گرد و استوانه‌اي تكيه‌دولت، امكاني را فراهم مي‌كند كه مردم بيش از اينكه اجراي تعزيه را ببينند تماشاچيان ديگر را كه دورتا دور صحن تعزيه نشسته‌اند، هم ببينند و همين موضوعي است كه تعزيه را از يك اجراي ساده به اجرايي پيچيده و چند وجهي بدل مي‌كند. اجرايي كه اتفاقا تماشاگران هم در آن دخيل‌اند و خود به نوعي با واكنش‌هايي كه به هر اتفاق نشان مي‌دهند در مقابل تماشاگراني كه روبه‌رويشان نشسته‌اند، شكلي پرفورماتيو و اجرايي هم به خود مي‌گيرد.
بسياري از پژوهشگران براين باورند كه اگر تعزيه در آن سال‌ها با همان روند، ادامه پيدا مي‌كرد، حالا شايد تعزيه، زيبايي‌شناسي جهاني خودش را در هنر ملي و بومي ايران پيدا مي‌كرد، اما با ممنوعيت‌ها و خراب شدن مكان‌هاي تعزيه مثل تكيه‌دولت اين اتفاق نيفتاد. اگرچه در آن زمان تكيه‌هاي مردمي بسياري براي اجراي تعزيه به راه انداخته مي‌شدند اما تكيه دولت، سويه‌اي رسمي به آن داده بود. جالب است كه هنوز تعزيه در تكيه‌هاي مردمي در روستاها و شهرهاي دور و نزديك ايران، گاهي اجرا مي‌شود و هنري مردمي است.

تئاترشهر، سازه 52 ساله در معرض چالش
مكان تئاتري، مكاني براي تئاتر، بعدي از طول و عرض و ارتفاع با سيمان و بتن و آجر و آهن. چقدر مهم است مكاني، نقطه‌اي معماري‌اي در يك بخش كوچكي از شهر متعلق به تئاتر باشد؟ 
شايد روند رو به فرسايش تئاترشهر از دهه 80 آغاز شد وقتي در سال 86 مترو تصميم گرفت ايستگاهي در كنار اين مكان تئاتري برپا كند؛ ايستگاهي كه بيم آن مي‌رفت كه سازه تئاتري را تخريب كند و به فضاي فرهنگي اين مكان تئاتري قدمت‌دار، آسيب بزند. بسياري به اين اتفاق اعتراض كردند ازجمله مرحوم حميد سمندريان، اما درنهايت اين مترو راه‌اندازي شد و يكي از شلوغ‌ترين ايستگاه‌هاي مترو تهران شد. هنوز هم وقتي در سالن‌هاي كوچك تئاترشهر در حال ديدن تئاتر هستي، لرزش عبور قطار مترو را از زير پا حس مي‌كني.
در همان سال‌ها بخشي از سازه معماري تئاترشهر كه سه ستون بتني بلند در محوطه آن بود كه به شكلي زيبا مواز‌ي با هم و كمي دور از ساختمان گرد تئاترشهر وجود داشت، بريده شد و حوض روبه‌روي اين مكان هم مدام تغيير كاربري مي‌داد گاهي صحني براي اجراهاي خياباني، گاهي مكاني براي نشستن و كم‌كم اين محوطه از آن تركيب معمارانه دور شد.
از بيش از 10 سال پيش مديران تئاترشهر هربار گفته‌اند كه زنگ خطر اين ساختمان دارد نواخته مي‌شود و اين سازه روبه ويراني است. اما مسوولان به‌جاي هزينه كردن براي تعمير، مدام به فكر حصاركشي اين مكان بودند تا مكاني را كه بايد در ميان مردم باشد، با حصاري از مردم كوچه و گذر دور كنند!
بعدها بحث حصاركشي تئاترشهر پيش آمد و حالا اين محوطه حصاركشي شده و گويي به يك سازه گرد با محوطه‌اي نه چندان وسيع، با چشم‌انداز حصارها تقليل پيدا كرده و اين روزها هم با آوردن ويرانه‌اي از دل جنگ اخير، چشم‌اندازي ويران دارد كه تاثير بصري زيادي بر مردم در گذر از اين چهارراه و از اين سازه قديمي مي‌گذارد. تئاترشهر با اين روند نگران‌كننده به سمت تكيه دولتي مي‌رود كه هنوز افسوس ويراني و حذفش براي بسياري از ما هست. 
مكان تئاتري بخشي از زيست بوم جامعه است كه در آن هنر زنده مي‌ماند، روايت‌ها گفته و اجرا می‌شود، مردم همديگر را مي‌بينند و با هم گفت‌وگو مي‌كنند، با ديدن يك تئاتر يا اجرايي به تفكر واداشته مي‌شوند و تجربه مشتركي از ديدن و شنيدن و تفكر از سر مي‌گذرانند، اما وقتي مكان‌هاي تئاتري رو به ويراني مي‌گذارند، اين روايت‌ها از دست مي‌روند.
البته در سال‌هاي اخير با جان گرفتن تئاترهاي خصوصي، بسياري از خانه‌هاي قديمي و متروكه يا حتي حمام عمومي هم تغيير كاربري داده‌اند و به سالن تئاتر بدل شده‌اند. اين تكثر مكان‌هاي تئاتري و تمركززدايي از مكان‌هاي خاص تئاتري توانسته اجراهاي تئاتر را گسترش دهد و امكان بر صحنه بردن را براي اهالي تئاتر بيشتر كند و اتفاقا كمي از سلطه انتخاب‌هاي فرمايشي براي اجرا و سانسور و حذف‌ها كم كند، اما مساله اين مكان‌هايي كه حالا تئاتري شده‌اند اين است كه بايد شرايط تئاتر را فراهم كنند و نهادهاي مرتبط با كمك به اين تئاترها، امكان‌هاي اجرايي را براي آنها بيشتر كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون