• 1404 دوشنبه 27 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6118 -
  • 1404 يکشنبه 26 مرداد

درباره فيلم «مرد عينكي» به كارگرداني كريم اميني

مردم بدون عينك هم مي‌بينند...

بيتا جعفري

سال‌ها پيش از استاد عزيزي ياد گرفتيم، اصلي‌ترين معناي «نقد» يك اثر هنري اين است كه پيرنگ يا پلات اصلي را پيدا كرده، درون‌مايه را يافته و بتوانيم قصه چند خطي و سرراستي از اثر با بياني ساده ارايه دهيم. به ما آموخت نقد يعني اينكه به زواياي پنهان اثر نور بپاشانيم، نقطه ‌قوت‌هاي اثر را پررنگ كرده، دنبال موتيف‌هاي احتمالي يا همراستايي عناصر سازنده فيلم و در نهايت تاثيرِ واحد باشيم. كم‌كم ياد گرفتيم هر اثري هر قدر هم ضعيف و به دور از استانداردهاي تعريف‌ شده باشد، باز هم قابل نقد است و با عينك يا ذره‌بين بايد بگرديم دنبال نكات قابل تامل. بايد دنبال استاد بگردم و بپرسم اگر براي نقد فيلمي مثل «مرد عينكي» با عينك و ذره‌بين كه هيچ، بلكه با تلسكوپ هم نكته درخوري پيدا نشد چه بايد كرد. چيزي كه نيست، نيست و با هيچ جستني پيدا نخواهد شد.
«مرد عينكي» فيلمي در ژانر كمدي‌ به كارگرداني كريم اميني و نويسندگي حمزه صالحي است كه تابستان 1404 به اكران درآمده است. 
داستان فيلم مرد عينكي از روايت كاملا نمايشي براي معرفي مردي به نام «حليم رايگان» همراه با بياني به‌ شدت كليشه‌اي و شعارزده، احتمالا براي همراه كردن بخش بزرگي از جامعه كه در بي‌عدالتي‌هاي حاكم بر جامعه با تلاش به جايگاهي كه استحقاق آن را دارند نرسيده‌اند، شروع مي‌شود. در ادامه با چالش‌هاي شغلش به عنوان مسوول سرويس بهداشتي عمومي، چالش‌هاي ‌نام و نام‌خانوادگي‌اش، خواسته‌ها و آرزوهايش براي تشكيل خانواده و... روبه‌رو مي‌شويم. ماجرا به سمتي پيش مي‌رود كه او با يك تروريست بزرگ بين‌المللي اشتباه گرفته مي‌شود و درنهايت حليم همان تروريست بزرگي است كه تصور مي‌شد نبوده است! 
همين مضمون تغيير اسم كه به اندازه كافي موضوع قابل اعتنايي است و به دنبالش اشتباه گرفته ‌شدن دو آدم كه هيچ سنخيتي با هم ندارند اگر به درستي پرداخت مي‌شد و قصه‌ و موتيف‌هاي منسجمي داشت در كنار ديگر عوامل فيلم مي‌توانست كار قابل‌ قبولي از آب درآيد. اما پلات به قدري ضعيف است و چفت و بستش با هم جور درنمي‌آيد كه اميني مجبور مي‌شود براي جمع‌ كردن اثر دست به هزار ترفند بزند. او ژانر كمدي را با اكشن در هم آميخته، از صحنه‌هاي اكشن، شوخي‌هاي كلامي مبتذل و شوخي‌هاي فيزيكي، خشونت و قتل، لوكيشن‌هاي خارجي و متفاوت، بازيگرهاي خارجي، زن بلوند با موهاي باز، زبان‌هاي خارجي، زيرنويس، بيانِ دردهاي نسلي از جامعه به شكلي فراشعارزده، فساد مالي مديران در هر سطحي از جامعه، مترجم فوتبالي، سياسي كردن ماجرا، آوردن اسم پنتاگون، چهره بازيگري مثل بهرام افشاري و... استفاده مي‌كند تا حليم كه نه، بلكه يك ‌آش پيتزا-قورمه‌سبزي-قيمه درهم‌برهمي بار بگذارد و با ملاقه خوب هم بزند و به زورِ سس و ادويه و ترشي به خورد تماشاگر بدهد تا او يادش برود داستان فيلم چه بوده است. 
از آنجا كه جز عكس نقاشي ‌شده‌اي از همسرِ مورد علاقه حليم كه نشانه بسيار ضعيف و كمرنگي است كه حتي تقويت هم نمي‌شود، نشانه‌هاي پايان و توجيه‌پذيري پايان‌بندي از ابتداي داستان در فيلم مشاهده نمي‌شود با قطعيت مي‌توان گفت داستان فيلم از لحاظ پيرنگ ايراد دارد و صالحي براي پيشبردِ سلسله‌ حوادث در اين حليم كه نه، پساآبدوغ‌خيار به هر چيزي چنگ انداخته و كاملا سليقه‌اي عمل كرده است تا بلكه بتواند فيلم را نجات بدهد. 
ريتم فيلم به‌‌رغم تلاش براي كمدي‌ بودن بسيار كند پيش رفته و سخت مي‌توان براي پايان فيلم صبوري كرد. ريتمِ كندِ فيلم به زورِ صحنه‌هاي اكشن هم هيچ تغييري نمي‌كند. 
صحنه‌پردازي‌ها براي خلق لوكيشن‌ها و فضاهاي خارجي ضعيف است. ما تصوير كامل بازيگران را در اين فضاها نمي‌بينيم و صحنه‌ها درست و با جزييات پرداخت نمي‌شوند. 
ژانر فيلم ملغمه‌اي از كمدي، اكشن و درام است كه اين سه حتي به صورت سطحي هم در هم تنيده نمي‌شوند تا با يك كل واحد روبه‌رو باشيم. به زورِ رابطه عاشقانه تعريف ‌نشده‌اي از همسر قبلي حليم يا كامبوزيا يا داريوش كه تمام گذشته اين رابطه در دو سه ديالوگ كوتاه خلاصه مي‌شود هم فيلم عاشقانه نمي‌شود، بلكه پايان‌بندي‌اش به فيلم‌هاي هندي شباهت زيادي پيدا مي‌كند. در بخشي از فيلم حتي با زوايا و حركات دوربين تلاش شده است به ژانر پليسي-جنايي-گانگستري نزديك شود كه باز هم راه به جايي نمي‌برد. 
در اين فيلم با هيچ شخصيتي مواجه نيستيم و همه آدم‌ها از جمله حليم رايگان، در حد تيپ باقي مي‌مانند و حتي به شخصيت‌ شدن نزديك هم نمي‌شوند. همان‌گونه كه گذشته ساده حليم با ذكر سيرِ شغل‌هاي پيشين و نوع روابطش با پدر و ديگران هيچ‌گونه پيوندي با پيچيدگي تروريست بودنش ندارد بعضي ويژگي‌هاي رفتاري حليم مثل «ميو كردن» در داستان فيلم بدون پشتوانه و توجيه باقي مي‌ماند.
پرسشي كه حقيقتا جاي خالي جوابش مشخص است اين است كه «آيا پيش از ساخت فيلم، هيچ‌ كدام از عوامل سازنده سناريو را خوانده بودند؟» 
دستپخت مشترك كريم اميني و حمزه صالحي حليمي شده است كه همه‌ چيز در آن پيدا مي‌شود. فقط كم مانده بود چند شعبده‌باز و چند آكروبات‌باز و چند حيوان دست‌آموز سيرك هم وارد گود شوند تا معركه كامل شود.
با در نظر گرفتن تمام موارد، مرد عينكي از همه جهت كاملا در سطح مانده است. در اين فيلم فقط يك فاكتور براي تهيه‌كننده و كارگردان و نويسنده و بازيگر مهم بوده است: «فروش گيشه» و براي ويترين و نماي كار استفاده از هر چيزي مجاز بوده است. احتمالا شعارشان اين بوده است: «لازم نيست به يك گام جلوتر بينديشيم، مردم عينك‌هايشان را برداشته‌اند و چيزي نمي‌بينند.» 
خاطرنشان كنم: «به‌هوش باشيد، مردم عينك‌هايشان را هم كه بردارند باز هم ملغمه‌اي را كه بار گذاشته‌ايد مي‌بينند، در خاطرشان بايگاني شده و پرونده شما بسته مي‌شود.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها