• 1404 دوشنبه 27 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6118 -
  • 1404 يکشنبه 26 مرداد

كاوش رصدخانه مراغه

نگاهي به دانش ستاره‌شناسي در ايران

اشاره- پرويز ورجاوند (۱۳۸۶-۱۳۱۳ ش.) در رشته‌هاي نقشه‌برداري، باستانشناسي و علوم اجتماعي در ايران و رشته‌هاي باستان‌شناسي و هنر و مردم‌شناسي در فرانسه تحصيل كرده است. وي بنيانگذار و سردبير مجله «باستانشناسي و هنر ايران» است. كتاب «كاوش رصدخانه مراغه و نگاهي به پيشينه دانش ستاره‌شناسي در ايران» كاوش، پژوهش و نوشته او در سال ۱۳۶۶ است كه توسط انتشارات اميركبير چاپ و منتشر شده است.

پرويز ورجاوند، در بخشي از «پيشگفتار» اين كتاب نوشته است: زماني‌ كه دانش‌آموز دبيرستان بودم با نام رصدخانه مراغه برخورد كردم و در جريان خواندن كتاب‌هاي تاريخي با اين نام بيشتر آشنا شدم. نكته‌اي كه ذهن مرا بيشتر متوجه اين نام مي‌ساخت، ناچيز بودن فاصله زماني بنيانگذاري اين مركز علمي بزرگ با دوران حمله ويرانگر مغول بود. اينكه ملتي در پي هولناك‌ترين كشتارهاي تاريخ، در سرزميني به آتش و خون كشيده شده، توان آن بيابد كه روي ويرانه‌ها، آباداني بيافريند و به اعتباري معتبرترين مركز علمي زمان را برپا سازد، كاري نيست كه بتوان نسبت به آن بي‌تفاوت ماند... در چنين جو خفقان و فشار و ويرانگري است كه يك مسلمان ايراني فرزانه و برومند، آگاهانه بر آن مي‌شود تا با ايجاد يك مركز پژوهشي معتبر، موجبات نجات جان بازمانده دانشمندان و آثار و كتاب‌هاي ارزشمند علمي را فراهم سازد. يورش مغول همه‌ چيز را تاراج و همه‌جا را ويران و صدها هزار تن را وحشيانه كشتار كرد، كتاب‌ها و كتابخانه‌هاي بسياري در آتش بسوخت، اما به ياري وزراي باتدبير ايراني و بزرگمرداني چون خواجه نصير طوسي شرايطي فراهم آمد تا با وجود لطمه‌هاي شديد، حركت فرهنگي در زمينه‌هاي مختلف، در ايران ادامه يابد. مقاومت و از پاي ننشستن و كوشش براي سازندگي بر فراز ويرانه‌اي بي‌حساب و به وجود آوردن جو و شرايطي كه مغولان وحشي را جلب و جذب فرهنگي ايراني گردانيد، از پديده‌هايي است كه در تاريخ كمتر ملتي مي‌توان نمونه‌اي براي آن عرضه كرد. رمز جان بدر بردن ملت ايران از توفان‌هاي سهمگين تاريخ و سلطه تجاوزگران خارجي و حكومت‌هاي استبدادي ضدملي و ضدفرهنگي را به اعتباري بايد بيشتر در ساختار فرهنگ اين مردم و از پاي ننشستن انديشمندان و دانشمندان و هنرآفرينان شناخته و گمنامش جست‌وجو كرد. «گوبينو» درباره نيروي پايداري ايرانيان در طول تاريخ چنين مي‌نويسد: «آنهايي ‌كه سر تسلط بر اين سرزمين را دارند، آنهايي ‌كه مي‌خواهند اين خاك را تصرف كنند يا آن را به كشور خود ملحق سازند، همه بيهوده عرض خود مي‌برند و زحمت ديگران مي‌دارند، زيرا دير يا زود همه آنها سقوط مي‌كنند بي‌آنكه توانسته باشند شخصيت و استقلال معنوي خاص ايراني را ازميان بردارند يا بدان آسيبي برسانند... من هر وقت كه بدين ملت مي‌انديشم سنگ خارايي را به نظر مي‌آورم كه با امواج خروشان دريا به گوشه‌اي درغلتيده و تحولات اعصار و قرون، آن را فرسوده و زوايايش را صاف كرده و در آن خلل و فرج بسيار پديد آورده و با اين همه اين سنگ، سنگ خارا، مانده است...»
در سال ۱۳۴۴ در جريان بررسي آثار باستاني و بناهاي تاريخي ناحيه آذربايجان، توفيق بازديد از تپه «رصد داغي» مراغه و بررسي ويرانه‌اي سطح تپه دست داد. در آن زمان توجه عموم به آثار صخره‌اي غار مانند دامنه تپه بود و آن محل را رصدخانه مي‌پنداشتند. پس از تهيه يك «كروكي» از پشته مانندهاي سطح تپه و مراجعه به برخي منابع و نوشته‌ها به اين نتيجه رسيدم كه با انجام يك رشته كاوش‌ها، امكان بازيافتن پايه‌هاي واحدهاي اين مجموعه علمي ميسر خواهد بود. مدت‌ها در پي فرصت بودم تا اينكه با طرح مساله در وزارت علوم وقت و در ميان گذاردن آن با مسوولان دانشگاه تبريز توانستم موجبات شروع كار را با گرفتن اعتبار از آن دانشگاه فراهم آورم. در پي آن، دانشگاه تهران و سازمان ملي حفاظت آثار باستاني و بناهاي تاريخي كه سمت مشاور را در آن سازمان داشتم، با ماموريت من به عنوان رييس هيات موافقت كردند و در تير ماه سال ۱۳۵۱ اولين فصل كاوش با همكاري آقايان سرفراز و بختياري از وزارت فرهنگ و هنر وقت آغاز شد. فصل دوم و سوم كاوش پس از دو سال فاصله، در تابستان ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به انجام رسيد... درباره اهميت كاوش رصدخانه مراغه، بي‌مناسبت نخواهد بود تا چند نكته‌اي را عنوان ‌سازيم. نخست آنكه به اعتباري اين اولين كاوش در ايران است كه با هدف بازيافتن و شناسايي آثار بجاي مانده يك مركز علمي صورت مي‌پذيرد. دو ديگر آنكه اين كاوش شايد نخستين كاوشي باشد كه تمامي مراحل آن از بررسي و كاوش گرفته تا تهيه نقشه‌ها و طرح‌ها، بررسي متنها و مطالعات علمي و بالاخره نوشتن كتاب و چاپ آن در ايران، همه با توجه به كاستي‌هايي كه مي‌تواند داشته باشد، توسط يك هيات ايراني صورت پذيرفته است. مورد سوم آنكه اين كاوش سرآغاز اميدبخشي بود براي طرح ساختن جدي‌تر و جلب‌توجه مراكز دانشگاهي كشور به اهميت مساله نجوم و ايجاد واحدهاي آموزشي و پژوهشي علم نجوم در سطحي گسترده‌تر، باشد كه پس از چند قرن سكون، بار ديگر فعاليت‌هاي علمي در اين زمينه در سرزميني كه از كهن‌ترين دوران‌ها در اين رشته جزو صاحب‌نام‌هاي جهان بوده، از سرگرفته شود و اهميت آن مورد توجه قرار گيرد. برگزاري «نخستين سمينار ستاره‌شناسي ايران» در سال ۱۳۵۳ به همت دانشگاه تبريز را كه پس از اولين فصل كاوش و بازيافتن مهم‌ترين واحد اين مجموعه يعني برج مركزي، ترتيب داده شد، مي‌توان نمونه‌اي از اين حركت بشمار آورد... كاوش رصدخانه مراغه سبب گرديد تا موجبات ايجاد مركز ستاره‌شناسي دانشگاه تبريز در سي كيلومتري اين شهر و در ارتفاع ۱۵۰۰ متري فراهم آيد و... مورد بهره‌برداري آموزشي و پژوهشي قرار گرفته است... 
منبع: كتابخانه‌هاي شماره يك 
و ايرانشناسي مجلس

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها