«سوگيري اقتدار» با «سوگيري اعتماد» فرق دارد
اشكان تقيپور
در روزهاي پس از دفاع ملي و ميهني و جنگ تحميلي دوم به شكل طبيعي در يك جامعه پويا با قدمتي هزاران ساله در تمدنسازي مبتني بر فرهنگ زيست بوم، تفاوتها و سوگيريها هويدا ميشود.
آنچه علاوه بر قدرت دفاعي بازدارنده موشكي و دفاع جانانه پدافندي مدافعان سرزمينمان، سبب اصلي سربلندي ايران در اين جنگ تحميلي نام گرفت، قطعا اتحاد همگاني در بزنگاه تاريخي دفاع از كشور آنهم بدونِ هيچگونه سوگيري و تنها با تكيه بر كليدواژه «ميهن» و در معناي خاص آن «ايران» بود. بارها به بهانههاي گوناگون نوشتهام كه يك بيت از فردوسي بزرگ از هزارهاي پيش كه شأن سروده شدن آن تذكر به خودمان است، ميتواند بيانگر قدرت منسجمكننده نهفته در اين شاخص باشد:
«زن و كودك و بوم ايرانيان/ به انديشه بد منِه در ميان»
در اين بيت از شاهنامه، فردوسي متذكر ميشود كه مبادا زر، زور، غرور و وسوسههاي شيطان، خودآگاه يا ناخودآگاه سبب شود «زن و كودك و بوم ايرانيان» وجهالمصالحه براي اهداف و منافع شخصي، گروهي يا حزبي قرار بگيرد. سرايش اين بيت و البته ابيات پيش از آن در شاهنامه فردوسي به گونهاي است كه گويي خيانتي به كشور بالاتر از اين «وجهالمصالحه قرار دادن» وجود ندارد. قطعا مخاطب اين بيت همه ايرانيان با هر طرز تفكري ميتوانند باشند، اما رعايت اين تذكر و تفكر در اين بيت بر حكمرانان، احزاب، گروههاي قدرتمند دولتي و غيردولتي و هر آنكه به نوعي در دفاع از كشور و توسعه آن و پاسداشت منافع ملي نقش دارد، بارزتر است.
در دفاع ملي اخير سه واژه «زن و كودك و بوم ايرانيان» فراتر از معناي ظاهري خود، ناگهان در عمق فرهنگي كهن معنايي ژرفتر يافتند، چنانكه در جايگاه «هويت ملي» به مثابه «با ارزشترين ميراث مشترك همه ايرانيان» خودنمايي كردند. اين شاخص اصيل عموما در بزنگاهها بمانند مشاركت همگاني در سوانح طبيعي، هماوردي در مسابقات ورزشي بينالمللي و قطعا از همه مهمتر در دفاع از ميهن، خودنمايي آشكارتري مينمايد. چرايي آن هم از يكسو به ارزشِ «قدمتِ يك ملت» برميگردد.
«ايران» فراتر از ذات ارزش «قدمتِ يك ملت» كه ماندگاري هزاران ساله را بالذات در جايگاه ارزش معنا ميكند، اثرگذاري، تمدنسازي و خلق ارزشِ جهاني را هم در طولِ تاريخِ اين قدمت به عنوان ارزش افزودهاي بزرگ همراه دارد.
درك واضحتر و عيانِ ارزشِ اين سرمايه اجتماعي، پس از اين دوران بر حاكميت و ملت ثابت شد. قطعا اكنون نگهداري از اين دستاورد و چگونگي استمرار آن در جهت بهبود حال و احوال ملت و مقبوليت بيشتر حاكميت نزد ملت هر چند سخت، اما لازم و اولويت اول كشور است. لازمه توسعه كشور با اطمينان به آمادگي هميشه در دفاع ملي در منظر بدخواهان ايرانستيزِ بيگانه در همين امر خلاصه ميشود كه قطعا به تغيير نگرشها و باورهايمان و حتما رفع برخي سوءتفاهمها در بستر گفتمان داخلي در حوزههايي برميگردد. ايجاد رضايت عمومي و مهمتر از آن بسترسازي اجتماعي براي گفتمان برد - برد داخلي براي بالا بردن تابآوري مردم، شنيدنِ مردم و عمل به آنچه صحيح است در رفع تبعيض و سوءمديريت و استفاده بيپيشفرض از تمام پتانسيلهاي انساني، مديريتي، علمي و منابع كشور در جهت خدمت به ملت و استفاده صحيح از رسانه براي بيان خلاقانه و اثرگذار خدمات و به اشتراکگذاري كاستيها و تلاشها و باور به بسترسازي در راستاي افزايش مشاركت اجتماعي كه پيشدرآمد و تمرينِ مشاركت سياسي پايدارِ مردم در آينده است، سبب ميشود هزينه اتحاد و انسجام ملي در بزنگاهها پايين بيايد و بيگانه ايرانستيز با مشاهده درك متقابل ملت و دولت و صداقت بين آن دو و اعتماد عمومي، در برآورد سوءاستفاده از شكافهاي فيمابين ملت و دولت در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي با تكيه بر پيشفرضِ كاهش چشمگيرِ اعتماد عمومي يا سرمايه اجتماعي، به حمله نظامي يا نفوذ و خرابكاري فكر هم نكند.
اين امر زماني حاصل ميشود كه دشمن ايرانستيز ببيند اين استحكام و انسجام ملي دائمي، راه را براي رسيدن به اهداف ايرانستيزانه ميبندد. قطعا در راه اين وفاق ملي گسترده هم موانع جدي حل نشده ماحصل كنش و واكنشهاي پيشينمان وجود دارند و هم موانع جديد ازسوي هر بيگانه ايرانستيزي كه ايران اسلامي را قوي، پيشرفته و مرفه نميخواهد به وجود خواهد آمد. گشاينده گره اين مشكلات در چگونگي نگاه به مسير اصلاح با وجود اختلافنظرها و سليقههاي متفاوت كه همگي هر چند دل در گروی ايران دارند، اما ممكن است در نظر ديگري ناكارآمد يا حتي دشمنپسند به نظر آيد، ميگذرد.
در اين مسير است كه حداقل وجود دو نگاه گرهگشا است؛ اول تجربه اتحاد ملي در جنگ تحميلي اخير كه سبب درهم ريختن بنيادين محاسبات به ظاهر بديهي دشمن ايرانستيز شد. نگاه ديگر كه مكمل نگاه نخست ميشود، اطمينان به اين واقعيت رخ داده است كه گفتوگوها و حتي مباحثات غليظ به ظاهر متضاد در بستر ملي از سوي كساني رخ ميدهد كه در بدترين شرايط حملات بيگانه ايرانستيز، در دفاع از حاكميت ملي با جان و دل و در مقام زبان و عمل يكصدا شدند. لذا هر بحث درون خانوادگي در اين راستا با خاطري آسوده از امنيت ملي صورت ميگيرد. البته حفاظت از اين همبستگي و نظارت امنيتي مبتني بر پروتكلهاي صحيح بر مداخلات اندك احتمالي عناصر دشمن خارجي امري بديهي است. از تمام اين بحث كه بخش بزرگي از آن برمبناي مطالعه رفتار و فرهنگ كهن و ناخودآگاه جمعي ايرانيان بود اين است كه قطعا حركت حاكميت به ايجاد «سوگيري يا جهتگيري مبتني بر اعتماد» با توجه به قابل لمس بودن آن براي مردم، در قياس با «سوگيري و جهتگيري صرفا مبتني بر اقتدار» براي ماندگاري و حفظ حاكميت ملي حتما و قطعا قدرت حاكميت ملي را افزونتر ميكند.
زيرا اولا شكافهاي احتمالي بين ملت و حاكميت را در مشاركت اجتماعي پر مينمايد. ثانيا پيشفرض در نگاه ملت را كه حاكميت در زمان اقتدار خواستههاي آنها را ناديده ميگيرد، ميزدايد. در زبان سادهتر جهتگيري در راستاي جلب اعتماد ملي خود به خود سبب اقتدار ميشود و اگر سوگيري برمبناي اعتماد هر چند با پيشفرض حل مشكلات و مسائل بيشتر و صرف انرژي افزونتر باشد، درنهايت «اقتدار ملي پايدار» را سبب ميشود كه اين جهتگيري از هر حيث به جهتگيري صرفا مبتني بر اقتدار ارجحيت جدي و بديهي دارد، زيرا سبب «اقتدار ملي درونزا با وجود تمام سلايق دوستدار ايران قوي، مستقل، در رفاه و پيشرفته» ميشود.
سوگيري مبتني بر اعتماد از فرآيند پوياي اجتماعي ميگذرد كه ماندگاري خود و اقتدار را تضمين ميكند، اما در سوگيري صرفا مبتني بر اقتدار، هر چند با نيت نيك، چون نقش فرآيند و گفتمان در آن كمرنگ و نقش دستور و الزام در آن بيشتر است، تضميني را كه امضاي هر سليقه به ظاهر متفاوت اما همجهت با حاكميت ملي پاي آن باشد، همراه ندارد. اين سوگيري اعتماد البته مبتني بر عملكرد علمي و عملي و ايجاد باور به مشاركت اجتماعي به شكل ملموس، شاهكليد تداوم مسير مقاومت سرافرازانه ملي است. حضور مردم متشكل در قالب سازمانهاي مردمنهاد و تشكلهاي اجتماعي شناسنامهدار، تشكلهاي تجار و اصناف و بازاريان، فرهيختگان و دانشگاهيان، روحانيون و علما و تشكلهاي دانشجويي موافق و منتقد و حتي مخالف در بستر گفتمان حول حاكميت ملي و تضارب سازنده افكار و رصد و نقد مداوم جامعهشناسان دلسوز ايران و هوشياري اصولي نهادهاي امنيتي و انتظامي، قطعا امكانپذير است.
هر آنچه را سبب همگرايي غيردستوري واقعي در راستاي حفظ و انسجام اتحاد ملي راستين با مشاركت اجتماعي در بستر همدلي مبتني بر شاخص مشترك «ميهن» با وجود كثرت افكار و سلايق و مباحثات شود، بپاييم و از هر آنچه سبب واگرايي حتي با نيت نيك، ناخواسته سبب سوءاستفاده بيگانه ايرانستيز از شكافها شود به شكل مصلحانه جلوگيري كنيم.
«پيكره واحد متكثر ملي ايرانيان» از همزيستي و همافزايي اين تفاوتهاي زيباي مصلحانه ساخته ميشود.
كارشناس ارشد فرهنگ و زبانهاي باستاني ايران/دكتراي مديريت/ مدرس دانشگاه، فعال و پژوهشگر حوزه مشاركتهاي اجتماعي