واكاوي نقش و تاثير روشنفكران در انقلاب مشروطه ايران
بيداري ايرانيان
ثريا عباسيقيداري
نقش روشنفكران در انقلاب مشروطه ايران بسيار پررنگ و چندبعدي بود. آنها به تاثيرپذيري از انديشههاي غربي و با هدف نوسازي ساختار سياسي و اجتماعي ايران، نقش كليدي در شكلگيري و پيشبرد اين جنبش ايفا كردند.
نقش روشنفكران در انقلاب مشروطيت ايران به عنوان يكي از محوريترين و تاثيرگذارترين نيروهاي اجتماعي و سياسي در اين تحولات، جايگاه ويژهاي در تاريخ كشور دارد. روشنفكران ايراني نه تنها به عنوان متفكران و نظريهپردازان، بلكه به عنوان فعالان سياسي و اجتماعي توانستند با ترويج انديشههاي نوين و به كارگيري آنها در شرايط خاص اجتماعي، فرهنگي و سياسي ايران، نقش بسزايي در شكلگيري و گسترش جنبش مشروطه ايفا كنند.
روشنفكران مشروطهخواه، با نقد و تحليل وضعيت موجود جامعه ايراني توانستند از طريق نوشتن مقالات، تاسيس روزنامهها و نشريات و تشكيل جلسات و محافل سياسي، مفاهيم و ايدههاي جديد مانند دموكراسي، آزادي، حقوق بشر و قانونگرايي را در جامعه ترويج كنند. اين مفاهيم كه از دنياي غرب الهام گرفته بودند، به تدريج در ميان مردم ايران جاي گرفت و زمينهساز شكلگيري جنبش مشروطيت شد.
تقسيمبندي جريانهاي روشنفكري
روشنفكران مشروطهخواه را ميتوان به سه دسته اصلي تقسيم كرد:
۱. روشنفكران سكولار: مانند آخوندزاده كه به جدايي كامل دين از سياست معتقد بودند.
۲. روشنفكران اصلاحگر پروتستاني: مانند طالبوف كه خواهان اصلاح دين بر اساس الگوي پروتستانيسم بودند.
۳. روشنفكران مصلحجو: مانند ملكم خان كه سعي ميكردند مفاهيم مدرن را در لفافه دين ارايه دهند.
روشنفكران در مسير ايجاد تغييرات اساسي در ساختار سياسي ايران، با تاسيس احزاب، انجمنها و تشكلهاي مختلف سياسي، موفق به بسيج مردم و جلب مشاركت اقشار مختلف جامعه شدند. احزاب و سازمانهاي سياسي چون حزب دموكرات، حزب مشروطهخواه و انجمنهاي آزاديخواه، از جمله نهادهايي بودند كه توسط روشنفكران تاسيس و هدايت ميشدند. اين سازمانها توانستند خواستههاي سياسي مردم را بهطور سازمان يافته و هدفمند مطرح كرده و مبارزات ضد استبدادي را در جامعه گسترش دهند. آنان با تكيه بر اصول قانونگرايي و حقوق ملت، جنبشي را به وجود آوردند كه نه تنها سلطنت استبدادي قاجاري را به چالش كشيد، بلكه موجب ايجاد يك جريان مشروطهخواهي فراگير در ايران شد.
از سوي ديگر، روشنفكران در تاسيس جنبشهاي اجتماعي نيز نقش مهمي داشتند. آنان با ترويج انديشههاي جديد فرهنگي، آموزشي و اجتماعي تلاش كردند تا ساختارهاي اجتماعي ايران را دگرگون سازند. تاسيس مدارس جديد، مدارس دخترانه و انتقاد از وضعيت نابرابر اجتماعي از جمله اقدامات فرهنگي مهمي بود كه توسط روشنفكران صورت گرفت. روشنفكران نه تنها در عرصههاي فرهنگي و آموزشي، بلكه در عرصههاي اجتماعي نيز موجب تغييرات چشمگيري شدند. تحولات فرهنگي ناشي از انديشههاي روشنفكري، به ويژه در عرصه حقوق زنان و آموزش عمومي، تاثيرات عميق و پايداري برجاي گذاشت.
از جنبه تحولات فرهنگي، روشنفكران توانستند با گسترش انديشههاي جديد در زمينههاي چون فرهنگ عمومي، حقوق فردي، و اهميت آموزش، جامعه ايران را از وضعيت بسته و سنتي خود خارج كنند. اين تغييرات فرهنگي موجب آگاهيبخشي و توسعه فكري در ميان مردم شد و به ويژه نسلهاي جديد را به سمت نوگرايي و پذيرش اصلاحات سوق داد. تحولاتي مانند تاسيس مطبوعات آزاد و نشر افكار عمومي، تقويت بحثهاي اجتماعي و سياسي و ارايه ديدگاههاي جديد به جامعه، همگي به واسطه تلاشهاي روشنفكران به عنوان پيشگامان اين تغييرات به وقوع پيوست.
در نهايت ميتوان گفت كه نقش آنان در اين مسير همچنان به عنوان يكي از برجستهترين و مهمترين بخشهاي تاريخ ايران معاصر باقي خواهد ماند و آثار آن در تحولات بعدي نيز به وضوح قابل مشاهده است. در حقيقت، انقلاب مشروطيت نه تنها به عنوان يك انقلاب سياسي، بلكه به عنوان يك انقلاب فرهنگي و فكري در تاريخ ايران ماندگار خواهد بود.
روشنفكران با وجود تمام محدوديتها و كاستيها، نقش بيبديلي در بيداري جامعه ايراني و شكلگيري انقلاب مشروطه داشتند. آنها پل ارتباطي بين ايران و انديشههاي مدرن غربي بودند و مفاهيم جديدي را وارد گفتمان سياسي ايران كردند كه تا امروز نيز تاثيرات آن باقي است. هرچند برخي از آنها در تطبيق اين انديشهها با شرايط خاص ايران چندان موفق نبودند، اما بدون ترديد بدون فعاليتهاي فكري و سياسي آنها، جنبش مشروطه به اين صورت شكل نميگرفت.
دكتراي تاريخ معاصر،
هيات علمي دانشگاه فرهنگيان