• 1404 جمعه 10 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6105 -
  • 1404 پنج‌شنبه 9 مرداد

مرد خسته

اسدالله امرايي

رمان مرد خسته نوشته طاهر بن‌جلون با ترجمه سميه نوروزي در انتشارات ققنوس منتشر شده است. اين رمان مانند ديگر آثار بن‌جلون با رويكردي اجتماعي به فساد اداري، رشوه، فقر و اختلاف طبقاتي در جامعه‌اي معيوب و بسته و عقب‌مانده مراكش است و البته باقي همه كشورهايي كه با چنين بليه‌اي درگيرند. رمان در اصل به گفته نويسنده اداي احترامي است به پراموديا آناتا تور، نويسنده اندونزيايي ممنوع‌القلم كه در جاكارتا تحت مراقبت و در حصر خانگي بود. طاهر بن‌جلون نويسنده و نقاش مغربي ساكن پاريس است و به زبان فرانسه مي‌نويسد. متن اصلي رمان مرد خسته اولين‌بار در سال ۱۹۹۴ منتشر شد و سميه نوروزي اين رمان را از زبان فرانسه ترجمه كرده. مرد خسته نسخه صوتي هم دارد.مراد، شخصيت اصلي رمان، مهندس و كارمند يكي از ادارات تابعه وزارت مسكن است. كارش بررسي پرونده‌هاي ساخت‌وساز و صدور پرونده ساختمان‌ است. او كارمندي درستكار و فقير است. زنش او را تحقير مي‌كند و بي‌عرضه‌اش مي‌داند و مدام سركوفت مي‌زند. رمان مرد خسته با توصيف حال‌ و روزِ مراد و موقعيت او در اداره و توصيف همكارش، به نام حاج حميد كه درست برعكس مراد است و مراد از او خوشش نمي‌آيد، آغاز مي‌شود و با شرحي از رشوه‌هايي كه حاج حميد مي‌گيرد و زدوبندهايي كه دارد.
در ادامه رمان مرد خسته نقبي به زندگي گذشته مراد مي‌زند؛ به ازدواج عاشقانه‌اش با همسرش، حليمه كه در دانشگاه با هم آشنا شده بوده‌اند و از ميان رفتن عشق اوليه در كوران تنگناهاي مالي و تحريكات مادرِ حليمه كه پشت سرِ مراد او را مسخره و تحقير مي‌كند. داستان جدال و كشمكش ميان شرافت و نادرستي است و نقدي بر جامعه‌اي كه فساد در آن دامنگستر شده و مردان شريف و درستكار در آن تحقير مي‌شوند و در فقر و تنهايي و انزوا به ‌سر مي‌برند و رنج مي‌كشند. سرانجام شخصيت رمان مرد خسته كدام راه را برمي‌گزيند؟ به وسوسه فساد تن مي‌دهد يا شريف مي‌ماند و عذاب مي‌كشد؟ «اتوبوس مثل هميشه دير كرده است. از راه هم كه مي‌رسد، تا خرخره پر است. مراد به ساعتش نگاه مي‌كند. اگر سوار شود، بايد بقيه را هل دهد و پاهاي زيادي را له كند؛ اگر سوار نشود، ممكن است خيلي دير به اداره برسد. ولي او هميشه به موقع سر كارش حاضر است. نه اينكه از روي عادت باشد، نه. اين برايش يك اصل مهم اخلاقي است. پس دو راه‌حل بيشتر ندارد: تاكسي بگيرد - قيمتش ده درهم مي‌شود، درست قيمت دو پاكت سيگار كازا اسپرتِ آبي - يا پياده برود و هن‌و‌هن‌كنان به اداره برسد. خيلي وقت است كه مي‌خواهد سيگار را ترك كند. براي كسي در شرايط او، صرفه‌جويي از سلامت ريه‌ها مهم‌تر است. در آخرين تست پزشكي، دكتر به او گفته بود: «با اينكه سيگاري هستين، ريه‌هاتون سالمن.» فقط اين جمله يادش مانده است. اما وقتي زياد راه مي‌رود يا از پله‌ها بالا مي‌رود نفس كم مي‌آورد، دكتر كه اين را نمي‌داند. بالاخره تصميم مي‌گيرد تاكسي سوار شود و به خودش قول مي‌دهدكه ديگر سيگار نخرد. راننده بداخلاق است و هر از چند گاهي شيشه ماشين را پايين مي‌دهد، تفي حواله خيابان و فحشي نثار بنده خدايي مي‌كند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون