يادداشتي بر «صورتي از قرمز بهتر است» نمايشگاه سليمه افسري
مهر و كين مادرانه
هومن هنرمند
نمايشگاه «صورتي از قرمز بهتر است» نقاشيهاي سليمه افسري از ۲۰ تير در گالري ژاله آغاز شد . اولين چيزي كه بعد از مشاهده آثار و خواندن بيانيه آن يادم آمد، فيلم سونات پاييزي اينگمار برگمان بود. اين فيلم رابطه مشوش و در عين حال محبتآميز يك مادر و دختر را روايت ميكند. تِم رنگي غالب در اين فيلم سرخ است. در مجموعه آثار سليمه افسري نوعي از اكسپرسيونيسم را شاهد هستيم كه توسط هنرمندي آشنا با مفاهيم روانكاوي و از دلِ تجربه زيسته او به تصوير كشيده شده است. سوژه اصلي اين نمايشگاه مادر هنرمند است و بيانيه هنرمند حول مفهوم مادر به نگارش درآمده. در روانكاوي فرويدي بر مبناي عقده الكترا (كه توسط خود فرويد نامگذاري نشده)، دختر در ابتدا در پيوند با مادر تعريف ميشود. در گام بعدي دختر به سمت پدر متمايل ميشود، اما متوجه ميشود كه ارتباط او با پدر، از جنس ارتباط پدر با مادر نيست. از اين حيث از نظر فرويد زن برخلاف مرد يكبار نه، بلكه دو بار، سرخوردگي و طرد را تجربه ميكند؛ يك مرتبه از سوي مادر و يك بار از سوي پدر. در ميان تصاوير اين مجموعه مادر را گاه در آغوش دختر و گاه به اصطلاح در حال گوشمالي دادن به او مييابيم. فيگور مادر آشكارا غلوآميز ترسيم شده و بعضا به كاريكاتور پهلو ميزند. هنرمند سوژه مورد نظر خود (يعني مادر) را در حالتها و شكل و شمايل مختلف به تصوير كشيده كه آشكارا از نگاه مبتني بر مهر و كين او نسبت به سوژه حكايت دارد. اينها تصاويري آشنا براي دختربچهها هستند در حال تجربه كردن ارتباطي مبتني بر تضاد با مادر. از يك سو او را پناهگاه و مأمن آرامش ميبينند و از سوي ديگر مراقبت و كنترل او، امر و نهيها و دستورهايش را برنميتابند. اين نوعي تجسمبخشي به مادر مخالف با تصويري رومانتيك از او يا برعكس، تصوري يكسويه منفي و غضبآلود نسبت به او است. اين نوعي نسبت، ارتباط و پيوند طبيعي ميان دو همجنس است كه يكي نقش مراقب و ديگري نقش طفل را بر عهده دارد. بر آنچه از نظر فرويد در سنين كودكي بر دختر ميگذرد، نقدهايي جدي به خصوص از سوي نظريهپردازان فمينيست وارد شده. اكثر آنها (لااقل آن دسته كه هنوز دل در گرو نظريات روانكاوي دارند) ديگر قائل به تفاوتي ميان ايجاد عقده يا سركوب ميل كودك ميان دو جنس نمييابند، بلكه هر دو معتقدند هر دو جنس به يك اندازه درد جدايي و ناتواني در پيوند مجدد با مادر و همچنين احساس خشم و ناراحتي نسبت به والد همجنس را تجربه ميكنند. مادر در ساحتي ديگر نيز در اين نمايشگاه مورد توجه قرار گرفته و در بيانيه به آن اشاره شده: مادر به مثابه سرزمين. صدمات و رنجي كه بر زنان در طول تاريخ وارد آمده بر كسي پوشيده نيست و اين تروماها در ميان زنان ايران دوچندان نمود پيدا ميكند. همان پيوند مبتني بر مهر و كين ميان دختر و مادر، بين زن و سرزمين مادري هم برقرار است. زن عاشقانه سرزمين خود را دوست دارد و در مواقعي تاب تحمل رنجهاي وارد بر خويش را ندارد و اين درد را بيش از هر چيز متوجه سرزمين مادري و آسيبهاي وارد آمده بر او از جانب آن ميداند. اين نمايشگاه معطوف به توامان تاريخ زنان سرزمين مادري هنرمند و زندگي شخصي او است. ارتباطي كه گاه محلي ايمن و مهرورز و گاه منبعي از آزار و ناامني است.