واكنش پيشكسوت استقلال به جنجال بين جباري و پيشكسوتان
لطيفي: جباري لايق ادامه همكاري
در فوتبال ايران صبح خودشان را براي طرف ميكشند و شب عليهاش توطئه ميكنند
روزبه دلاور
مجتبي جباري، هافبك سابق و مغز متفكر استقلال فصل گذشته در يكي از آشفتهترين برهههاي تاريخ اين باشگاه، هدايت آبيپوشان را بر عهده گرفت. او كه در اواخر فصل و در جايگاه ششمين مربي، تيمي بحرانزده را تحويل گرفته بود، برخلاف تمام پيشبينيها و با وجود حواشي بيشمار توانست با يك كارنامه درخشان، استقلال را به قهرماني جام حذفي برساند. اين موفقيت، انتظار عمومي را براي تداوم حضور او روي نيمكت در فصل جديد بالا برد، اما مديريت باشگاه تصميمي برخلاف اين انتظار گرفت و جباري از سمت خود كنار گذاشته شد. حالا پس از اين جدايي، كشمكشهايي علني ميان جباري و برخي پيشكسوتان مخالفش در فضاي رسانهاي شكل گرفته كه بيم آن ميرود آرامش نسبي استقلال را پيش از آغاز فصل جديد به هم بزند. به همين بهانه و براي واكاوي اين اتفاقات، با علي لطيفي، پيشكسوت و مهاجم سابق آبيپوشان به گفتوگو نشستيم تا نظر او را در اين خصوص جويا شويم.
به نظر شما سرمربيگري استقلال در فصل جديد حق مجتبي جباري بود؟
قبل از اينكه بيايد و قهرمان حذفي شود تا پايان اين مشكلات و بگومگوها يك اعتقاد داشتم كه جباري در شرايط سختي، هدايت تيم را برعهده گرفت. بيشتر به لحاظ رواني و نه فني، او توانست تيم را جمع كند و اين دستمريزاد دارد. در گذشته هم، مربيان اينچنيني داشتيم كه بازيكنان بزرگ باشگاه بودند و بعد تيم را به موفقيت رساندند، مثل: امير قلعهنويي. اما امير مقابل هواداران و پيشكسوتان و مديريت قرار نگرفت و رفت و دوباره برگشت. حضور مجتبي جباري هم يك برگ برنده شد، فقط اينكه در مربيگري تجربه نداشت اما اين براي او تجربه شد. او لياقت خودش را نشان داد. مجتبي جباري ميتوانست براي خودش و مديريت، هندوانه در بسته باشد! از اين جهت كه اگر موفق ميشد، پزش را هم خودش ميداد و هم مديريت كه به يك مربي جوان كه از اسطورههاي باشگاه است، اعتماد كرده، اما اگر نتيجه نميگرفت، مديريت بيشتر از خودش زير سوال ميرفت. تصور ميكنم كه مديران اين ريسك را نكردند وگرنه جباري لياقتش را داشت.
اين روزها فضاي استقلال به دليل جنجال رسانه بين جباري و بعضي از پيشكسوتان ملتهب شده است. ديدگاه شما نسبت به اين اتفاقات چيست؟
اواخر فوتبال من مصادف شد با اوايل دوران فوتبال جباري و حيدري و چند بازيكن ديگر، مجتبي پسر بسيار خوب و اسطوره باشگاه است، اما به لحاظ روابط عمومي قرار نيست كه همه خونگرم باشند و او مشخصههاي خاص خودش را دارد. اين، به معني طرفداري از مجتبي نيست، كما اينكه معتقدم كه بايد در زمان تصدي سرمربيگري استقلال برخورد بهتري با پيشكسوتان ميداشت. مثلا شما قلعهنويي را نميبينيد كه برخورد بد كند ولو اينكه با كسي مشكل داشته باشد هميشه آن احترام لازم را ميگذارد. سليقه است و نميشود گفت اين خوب است و آن بد، اما ميخواهم بگويم كه جباري فقط به لحاظ سني كمي بايد خوددار باشد با علم به اينكه ميدانم در دلش هيچي نيست. من صميميتي با او ندارم، اما شخصيتش را ميشناسم كه پسر بسيار خوبي است! اعتقاد دارم، مهمترين كار اين است كه به پيشكسوتان احترام بگذارد و پيشكسوتان هم در قبالش بايد احترام به مجتبي جباري و مجتبي جباريها بگذارند.
بعضي از پيشكسوتان در قبال ادامه همكاري جباري با استقلال اظهارات تندي داشتند. به نظر شما اين اظهارات فني است؟
صادقانه بگويم، نه! واكنشها فني نيست و از اين طرف هم ميشود گفت نگاهها در جامعه ما در همه جا به اين شكل است كه همه چيز را سياه يا سفيد ميبينيم. من به عنوان پيشكسوت، بايد نقاط قوت و ضعف جباري را بگويم، اما اينكه نقاط قوت او را بگويم، چون دوستش دارم يا فقط نقاط ضعفش را بگويم كه درست نيست. در فوتبال ايران اين بدعت شده به ويژه فردي كه درونگرا باشد و سرمربي سرخابيها شود، اگر كم حرف بزند مثلا طرف فكر ميكند كه تحويلش نگرفتند! اين روابط عمومي يك مقداري به مجتبي جباري آسيب زده است! جباري پسر بسيار خوبي است كه نبايد آن واكنش را نشان ميداد.
از نظر شما دليل آن واكنش جباري چي بود؟
او خودش را مستحق حمايت براي ماندن ميدانست. من هم جاي جباري بودم همين ديدگاه را داشتم! در بدترين شرايط تيم را قهرمان كرد و اسطوره باشگاه هم كه هست و توقعش اين بود كه عموم حمايتش ميكنند به خصوص پيشكسوتان و مديريت، اما چون آن حمايت را نديده باعث شده تا چنين عكسالعملي نشان دهد، هر چند موافق اين عكسالعمل نيستم و يك موضوع ديگر اينكه جباري عليه همه پيشكسوتان حرف نزده است. عمدتا آنهايي را مخاطب قرار داده كه تصور ميكرده در كارش ميگذارند! حالا شايد اين را به زبان هم نياورد.
ريشه اصلي اين اختلافات همين موضوع است يا مسائل ديگري هم دخيل بوده؟
من سالها در فوتبال بودم و تا قبل از تحريم تلويزيون كارشناس فوتبال بودم، چون تحقيق ميكردم. در كل دنيا و در تمام باشگاههاي بزرگ اين اختلافات وجود دارد، اما در آنجا به ندرت ميبينيد كه مسائل شخصي خود را در مسائل باشگاه بخواهند دخيل كنند. ممكن است با يكي اختلاف داشته باشند، اما وقتي طرف مدير يا مربي باشگاه ميشود نميآيند گارد بگيرند و لياقتهايش را ميسنجند، اما در فوتبال ما اينگونه نيست. نكته دوم اينكه در تيمهاي پرطرفدار، صداقت خيلي كمتر است. در فوتبال ايران، روز خودشان را براي فلاني ميكشند، اما شب عليهاش توطئه ميكنند! چون شايستهسالاري در فوتبال ما نيست، موضوعي كه به مديران باشگاهها برميگردد كه در يك دهه گذشته مديريت استقلال فاجعهبار بود، هم به لحاظ نتايج و هم اتحادي كه بين پيشكسوتان بايد باشد.حالا خوشبختانه با آمدن مديران فوتبالي وضعيت درست ميشود، اما قبلا اين وضعيت به تيم آسيب زد.
براي برونرفت از اين وضعيت و رسيدن به آرامش راهكار پيشنهادي شما چيست؟
ساپينتو، درست يا غلط آمده و حالا پيشكسوتان و اسطورهها، چه موافقان و چه مخالفان جباري با اين موضوع كنار بيايند.
ساپينتو يك مربي تهاجمي است، اما در دوره قبلي كه او حضور داشت ابزار كار، مثل قايدي و محبي و مطهري كه دونده و با تكنيك بودند را داشت، اما الان ندارد و بايد از او حمايت شود.