اينترنت طبقاتي؛ واژهاي بيتعريف در ميان تبعيضهاي واقعي
رضا قرباني
واقعيت اين است كه من بيش از ۲۰ سال است در فضاي فناوري كشور فعاليت ميكنم و تا امروز تعريف دقيقي از «اينترنت طبقاتي» نشنيدهام. در سالهاي گذشته، پس از دو بار قطعي سراسري اينترنت و يك بار قطعي نيمهسراسري كه ميتوان آن را قطعي غيركامل دانست، برخي افراد همچنان به اينترنت دسترسي داشتند. يعني يا اينترنت آنها مشابه شرايط عادي بود يا دستكم به وبسايتهاي جهاني مثل گوگل دسترسي داشتند، در حالي كه ديگر كاربران اين امكان را نداشتند. بعد از اين اتفاقات، برخي افراد در اعتراض به همين دسترسي گروهي محدود به اينترنت جهاني، از واژه «اينترنت طبقاتي» استفاده كردند. اما بهطور كلي، اينترنت طبقاتي يك واژه پوششي است؛ واژهاي كه هر كس ميتواند از زاويه ديد خودش تفسيري متفاوت از آن داشته باشد. بنابراين در عمل، اينترنت طبقاتي قابل تعريف نيست. برداشت عرفي از آن، اين است كه در زمان قطعي اينترنت، اگر برخي افراد همچنان به اينترنت جهاني دسترسي داشته باشند، آن را «اينترنت طبقاتي» تلقي ميكنند. ولي اين تعريف، دقيق و رسمي نيست. در كشور، چه رييسجمهور، چه مديران مركز ملي فضاي مجازي و چه وزارت ارتباطات، هيچ كس بهطور رسمي مسووليت اجراي چيزي به نام «اينترنت طبقاتي» را بر عهده نگرفته است، چون اساسا چنين مفهومي تعريف مشخص و مبناي قانوني ندارد. تفكيك سطح دسترسي به اينترنت بر اساس شغل يا جايگاه اجتماعي با اصل برابري شهروندان در تضاد است؟ بله، در تضاد است. اما حتي امروز هم دانشگاهها، خبرنگاران و برخي نهادها دسترسي ويژهاي به اينترنت دارند. اين دسترسي ويژه چه در زمان قطعي اينترنت و چه در زمان اتصال عادي وجود دارد. مثلا برخي ميتوانند بدون فيلتر به سايتهاي مسدود شده دسترسي داشته باشند. اين دسترسيها از مجراي قانوني انجام ميشود. همان قانوني كه اجازه ميدهد يك وبسايت فيلتر شود، امكان باز كردن دسترسي براي برخي افراد يا نهادها را هم ميدهد. كميته تعيين مصاديق محتواي مجرمانه ميتواند دسترسي خاصي را براي يك نهاد فراهم كند. اين موضوع سالهاست وجود دارد. دانشگاهها ميتوانند درخواست دهند و دسترسي داشته باشند. كسبوكارها هم ميتوانند در زمان قطعي يا اختلال اينترنت، از طريق همين مجرا، درخواست دسترسي دهند. از آنجايي كه اينترنت طبقاتي تعريف مشخص و مبناي حقوقي ندارد، طبيعتا معيار مشخصي هم براي آن وجود ندارد. همانطور كه در گذشته دسترسي به اينترنت پرسرعت براي عموم ممكن نبود، اما برخي كسبوكارها با ارايه مدارك امكان دريافت آن را داشتند، امروز هم همينطور است. افراد حقيقي يا حقوقي به واسطه نوع فعاليتشان ميتوانند از طريق مسير قانوني، دسترسي خاص بگيرند. مثلا برخي سايتها به دليل تحريم عليه ايران بستهاند، اما وزارت ارتباطات يا نهادهاي مرتبط، با تغيير DNS يا ابزارهاي ديگر، اين دسترسي را براي كاربران داخل كشور باز ميكنند. نكته كليدي اين است كه ما در شرايط نرمال نيستيم؛ در يك وضعيت خاص و نيمهجنگي قرار داريم. از بيرون با تحريمهاي شديد مواجهيم و از داخل هم با فيلترينگي كه با منطق اشتباه طراحي شده. نتيجهاش اينترنتي است كه مديران وزارت ارتباطات آن را «ناسالمترين اينترنت جهان» ناميدهاند. استفاده گسترده از VPN و ابزارهاي عبور از فيلتر، تجربه كاربري را تخريب كرده. اختلال پيوسته، كندي شديد و بيثباتي، شرايطي غيرقابل قبول براي كاربران به وجود آورده. در همين چند ماه اخير، طبق شنيدهها، سازمان نظام صنفي رايانهاي اعلام كرده كه حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ كسبوكار، خواهان دسترسي به اينترنت پايدار و باكيفيت هستند؛ چه در زمان قطعي، چه در حالت عادي. اين يعني مساله واقعي است، اما با واژهاي مبهم و بدون تعريف مثل «اينترنت طبقاتي» نميتوان آن را حل كرد. وقتي هيچ نهاد رسمي مسووليت چيزي به نام اينترنت طبقاتي را نميپذيرد و هيچ متن حقوقي درباره آن وجود ندارد، ما با واژهاي مواجهيم كه فقط ژست ميدهد، بدون پشتوانه. در اين شرايط، مخالفت با اينترنت طبقاتي بيشتر به يك شعار شبيه است تا يك مطالبه جدي، چون چيزي كه تعريف ندارد، مدافع ندارد، پس مخالفت با آن هم بيمعناست. اين واژه بيشتر شبيه ادبيات چپ است؛ همان واژگان خوش ظاهر كه در گذشته هم با شعار برابري، به فقر و انسداد بيشتر منجر شدند. اگر بگوييم اينترنت طبقاتي باعث نابرابري ديجيتال ميشود، ممكن است درست باشد؛ اما سوال اين است: «اينترنت طبقاتي» دقيقا يعني چه؟ هر كسي تعريفي دارد.
به نظر من، به جاي درگير شدن با واژهاي مبهم و بدون پشتوانه، بايد مطالبهگري را متمركز كنيم بر مسائل روشن و قابل سنجش:
رفع فيلترينگ گسترده
كاهش اختلال مداوم
افزايش سرعت و پايداري
دسترسي بدون تبعيض براي همه كاربران، چه فريلنسرها، چه كسبوكارها، چه مردم عادي
اينترنت امروز يك «زيرساخت حياتي» است، نه يك كالاي لوكس. ما نميتوانيم با ذهنيت دنياي آنالوگ، دنياي ديجيتال را اداره كنيم. بايد واقعيت دنياي امروز را بپذيريم و با منطق ديجيتال، مسير درست را انتخاب كنيم.
كارشناس اقتصاد ديجيتال