يك سال صداقت و وفاق
محمد ذاكري
چه چيزي مخالفان پزشكيان را عصباني كرده است؟
قريب به يك سال پيش و در انتخابات زودهنگام و دومرحلهاي رياستجمهوري چهاردهم، مسعود پزشكيان با غلبه بر رقباي اصولگرايش به رياستجمهوري برگزيده شد. انتخاباتي كه به واسطه مشاركت اندك رايدهندگان، زنگ خطري جدي را براي نظام سياسي ايران به صدا درآورد و پزشكيان خود با شنيدن صداي اين زنگ، وعده داد رويكرد و منشي جديد در اداره دولت و كشور به كار گيرد. بسياري از آنهايي كه به او راي دادند و بسياري از آنها كه راي ندادند اعتراض خود را به برخي روشها و روندهاي نامطلوب در اداره كشور و حكمراني نشان دادند. نظارت استصوابي، گزينشهاي سليقهاي، خالصسازي در همه اركان و اجزای كشور، مديريت قبيلهاي و بدسالاري، سياستهاي صلب اجتماعي و فرهنگي، تشديد برخوردهاي دوگانه و خودي و غيرخودي كردن مردم، آزار مردم و جوانان به بهانههاي مختلف از جمله حجاب، سياست غلط و مشكوك در ورود بيرويه مهاجرين افغانستاني به كشور، اداره يكجانبه و باندي صداوسيما و... البته به نظر ميرسيد كليت حاكميت نيز اين پيام را شنيده و تصميم داشت با ميدانداري پزشكيان، تغييراتي جدي در شيوه حكمراني و اداره پديد آورد. پزشكيان به عنوان چهرهاي كه با دو ويژگي اصلي سلامت و صداقت شناخته ميشد پاي به عرصه گذاشت و با شعار وفاق، دولت خود را شكل داد. او تلاش كرد وفاق را در همه عرصهها به اجرا درآورد. در تعامل با مجلس و ديگر قوا و نهادها، در تعامل و هماهنگي و همراهي با مقام معظم رهبري، در ارتباط و تعامل با اقشار مختلف مردم، در انتصابات و تشكيل كابينه و بهكارگيري افرادي از همه جريانهاي سياسي و اقوام و اقليتها، در اصلاح روشهاي غلط گذشته در مسائل اجتماعي و موارد ديگر. البته پيادهسازي شعار وفاق براي پزشكيان بيهزينه نبود. جريان پايداري و امام صادقيها كه قدرت را از كف رفته ميديدند و دوران سلطه همهجانبهشان در دولت شهيد رييسي روبه پايان بود با استفاده از ابزارهاي متعدد رسانهاي و گروهي از نمايندگان پرهياهو و پرحاشيهشان در مجلس دوازدهم از همان ابتدا بناي ناسازگاري گذاشتند. با آنكه پزشكيان توانست كابينه خود را در ابتدا با موفقيت از پل صراط مجلس عبور دهد اما مشخص بود كه اين پايان كار نيست و جريان بازنده انتخابات رياستجمهوري شكست را نپذيرفته و از فضاي رقابت بيرون نيامده است. ظريف و همتي دو چهرهاي بودند كه از همان آغاز در سيبل تهاجم مجلس قرارداشتند و بنا بود به هر طريق ممكن از ميدان به در بروند. ريشه كينه پايداريچيها از هردو چهره هم اظهرمنالشمس بود. بالاخره يكي را با تير قانون بد انتصاب به مشاغل حساس و ديگري با استيضاحي سياسي به كنار راندند. البته چندتاي ديگري مثل ميدري و صادق و ظفرقندي هم در نوبت بودند كه به نظر ميرسد بنا به ملاحظاتي فعلا اين روند متوقف شده است. سياست داخلي و خارجي پزشكيان نيز از همان آغاز به مذاق منتقدان خوش نيامد. اينها كه مساعدترين عرصه براي حيات سياسي و خودنماييشان در تنش اجتماعي داخلي و تخاصم بينالمللي است با همگرايي و وحدت در داخل و صلح و تنشزدايي در خارج ميانهاي ندارند و به هر نحو ممكن از تحقق هردو جلوگيري ميكنند. هر اقدام پزشكيان و دولتش براي تقويت وحدت و همگرايي اجتماعي داخلي و پوشاندن شكافها و ترميم زخمهاي سياسي ايجاد شده در گذشته (كه اتفاقا همين مخالفان با بيتدبيريهاي عمدي و سهوي مسبب همه آنها بودهاند) با موجي از شانتاژ سياسي و رسانهاي مواجه شد. اين گروه براي تحقق منويات سياسي و تداوم بحرانسازيشان حتي از حمله به سران قوا و تخريب فرماندهان ارشد نظامي كشور نيز فروگذار نكردند و در برابر هر اقدامي زبان به حمله و هتاكي و استهزا گشودند. اين همه در حالي است كه بدشانسيهاي پزشكيان از شروع كار يعني از همان روز تحليف با ترور اسماعيل هنيه در تهران آغاز شد و با حمله اسراييل و امريكا به اوج خود رسيد. افزون بر آن در اين مدت از سوي برخي حاميان خود نيزهمواره تحت فشار بوده كه چرا برخي از دشمنان قسمخورده خود را هنوز در مناصب اجرايي حفظ كرده است. از ياد نبردهايم كه خالصسازان با اسم رمز بانيان وضع موجود به هيچيك از مديران منصوب در دولت روحاني در هيچ سطحي رحم نكردند .
اما اكنون همگي از پزشكيان و دولتمردانش طلبكارند. جاي تاسف دارد كه برخي از اين مديران بازمانده از دولت شهيد رييسي در دل آرزوي شكست و زمين خوردن دولت را دارند و در جايگاه كنوني خود نيز براي تحقق اين هدف زشت ميكوشند. حالا هم مصاحبه پزشكيان با مجري امريكايي بهانه جديدي به دست آنها داده تا موج جديدي از حملات را عليه دولت و شخص رييسجمهور از سر بگيرند. گندههايشان در مجلس حداقلي دوازدهم زبان به نيش و كنايه و استهزا گشودهاند و خردهپاهايشان تاب مستوري از كف داده و مكنون قلبي را آشكار كردهاند كه «اسراييل! كاش رييسجمهور ما را هم ميكشتي». اين سخنان اسمش هرچه باشد ديگر نقد و نصيحهالملوك نيست و از حد آزادي بيان فراتر است.
تخريب و تمسخر و آرزوي ترور دومين مقام كشور آن هم در شرايط حساس و جنگي را با هيچ اسم و عنواني نميتوان مالهكشي كرد. پزشكيان در اين گفتوگو سخن بد و ناصوابي به زبان نراند و تلاش كرد صداي حقانيت مردم ايران را به گوش افكار عمومي جهان برساند. اگر مردم ميخواستند كه خواستههاي جنگطلبان و غوغاسالاران از ايران مخابره شود ميتوانستند سال گذشته نامزد محبوب آنها را بر كرسي صدارت بنشانند. به نظر ميرسد علت اين كينه ادامهدار آن است كه پزشكيان هنوز هماني است كه قبلا بود و همان ويژگيها و الگوهايي اخلاقي و رفتاري را دارد كه با آن اعتماد مردم را جلب كرد و مانع از پيروزي غوغاسالاران شد. سلامت، صداقت، مردمي بودن، تواضع و پايبندي به وفاق در داخل و صلح و آرامش در روابط خارجي و تلاش براي تحقق عملي آن همان چيزهايي است كه پزشكيان را سال گذشته در نظر مردم برجسته كرد و بر صدر نشاند. به رغم همه فشارها او عوض نشده و هنوز بر آن ارزشها و باورها ايستاده است. مردم به رغم همه دشواريها و تنگناهاي اقتصادي و شرايط جنگي، تلاشهاي او و ديگر خدمتگزاران كشور را ميبينند و درك ميكنند. اين همان چيزي است كه خالصسازان و مخالفان دولت و وحدت مردم را عصباني كرده است. براي كسي كه در شرايط بحراني داخلي و خارجي از كنج پستويي توييت ميزند و ويدئو ضبط ميكند و بر آتش ميدمد سخت است ببيند كه فردي در شرايط جنگي كه سوژه ترور دشمن است براي پيشبرد امور كشور از اين وزارتخانه به آن سازمان ميرود و كار مردم را پيگيري ميكند. براي پزشكيان، دولت او و مردم ايران در ادامه اين مسير دشوار آرزوي سلامتي و توفيق دارم.