« اعتماد» در گفتوگو با كارشناسان بررسي میکند
آزمون راهبردي ايران در شرق
كيومرث يزدانپناه: سفر عراقچي به چين فرصتي است براي فعالسازي ظرفيت ديپلماتيك سازمان همكاري شانگهاي
اميرعلي ابوالفتح: احتمالا چين به دليل نفت ايران و جنگ تجاري با امريكا در فعالسازي ماشه مشاركت نميكند
حديث روشني
با گذشت چند هفته از تجاور نظامي اسراييل به تماميت ارضي كشورمان و همراهي تلآويو با واشنگتن در حمله به تاسيسات هستهاي صلحآميز ايران، آينده مذاكرات هستهاي ميان تهران و امريكا در يكي از پرابهامترين و پرريسكترين مراحل خود قرار گرفته است. در همين راستا سيدعباس عراقچي، وزير امور خارجه ايران صراحتا تاكيد كرده كه بازگشت تهران به ميز مذاكره تنها در صورتي ممكن است كه ايالاتمتحده تضمينهاي عملي براي عدم تكرار جنگ ارائه بدهد. در عين حال به گفته او، دستور كار مذاكرات بايد صرفا به موضوع هستهاي محدود و حق غنيسازي ايران بدون ترديد به رسميت شناخته شود. درحالي كه به باور برخي ناظران، مسير ديپلماسي در پي حمله اخير به شدت صعب و پيچيده شده، برخي تلاشهاي ميانجيگرانه ازسوي قطر و حتي رياض براي كاهش سطح تنشها ميان تهران و واشنگتن در جريان است. همزمان با اين تحركات اروپا نيز وارد مرحلهاي تازه شده و به ادعاي برخي منابع ديپلماتيك، در حال بررسي فعالسازي زودهنگام مكانيسم ماشه جهت اعمال فشارهاي بيشتر بر تهران است؛ هر چند اين موضوع ازسوي وزارت امور خارجه ايران به صراحت تكذيب شده است. در همين حال، رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان روز گذشته در راس هياتي تهران را به مقصد پكن ترك كرد. سفري كه به ادعاي ناظران هر چند با هدف حضور در اجلاس وزراي خارجه اعضاي سازمان همكاري شانگهاي انجام شده اما در مقطع كنوني ميتواند به فرصتي براي اعلام مواضع تهران در باب آينده مناقشاتش با واشنگتن تبديل شود. روزنامه اعتماد در سلسله گفتوگوهايي با هدف ارزيابي چشماندازها درباره آينده روابط ايران و امريكا با لحاظ كردن مولفههاي مهمي كه در اين مسير وجود دارد با كيومرث يزدانپناه، استاد ژئوپليتيك دانشگاه تهران و اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا گفتوگو كرده است. يزدانپناه در گفتوگو با «اعتماد» ضمن تشريح شرايط پيشروي تهران و واشنگتن چشمانداز مثبتي را براي برگزاري مذاكرات و همچنين شكلگيري توافقي هر چند ميانمدت متصور نشد. ابوالفتح اما در گفتوگوي خود با «اعتماد» با تمركز بر پيامدهاي فعالسازي مكانيسم ماشه متذكر شد اگرچه فعال شدن ماشه قطعا پيامدهايي به دنبال خواهد داشت اما آثار منفي آن تا حدود زيادي به رويكرد شركاي تجاري ايران بستگي دارد. مشروح اين گفتوگو در ادامه ميآيد.
يزدانپناه: امريكا و متحدانش با اتكا به گفتمان قدرت مذاكره را اهرمي براي تغيير راهبردایران در منطقهاي و برنامه هستهاي ميدانند
كيومرث يزدانپناه، استاد ژئوپليتيك دانشگاه تهران در پاسخ به سوال نخست «اعتماد» در باب چشمانداز آينده تنشهاي تهران و واشنگتن باتوجه به عمق اختلافات موجود در باب بازگشت به ميز مذاكره تاكيد كرد: به باور من مسالهاي كه در قالب مذاكرات چند ماه اخير ميان ايران و امريكا پيگيري شد، بسيار پيچيدهتر از آن چيزي است كه تصور ميشود و نميتوان آن را در قالب يك روند ساده لحاظ كرد. اين روند، به باور اين كارشناس مسائل ژئوپليتيك، اين فرآيند كشور ما را امروز در مسير بسيار سختي قرار داده و تهديداتي كه با آن مواجه بودهايم، عملا به تهديدات راهبردي تبديل شده است. به گفته يزدانپناه، چند نكته اساسي بايد در اين زمينه مورد توجه قرار بگيرد؛ نخست، اهداف مذاكره است: مذاكره براي چه هدفي قرار است صورت بگيرد؟ سقف مذاكرات چيست؟ درك و حساسيت طرفين نسبت به ماهيت مذاكرات چگونه است؟ و از همه مهمتر شرايط حاكم بر روند مذاكره كدام است؟ اين استاد ژئوپلتيك در ادامه به«اعتماد» گفت: به نظر ميرسد تمام اين مسائلي كه آقاي عراقچي به آنها اشاره كردند، بالاخص پس از حمله تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي به تماميت ارضي كشورمان و همچنين پاسخ ايران به سرزمينهاي اشغالي و همچنين بعد از توقف تبادل آتش ميان دو طرف، مواضعي نيستند كه مورد پذيرش امريكا، متحدانش و حتي رژيم صهيونيستي يا مسوولان فعلي نظام بينالملل باشند. متاسفانه آنان نسبت به ايران رويكرد سرسختانهاي اتخاذ كردهاند. يزدانپناه در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: درك آنها از فعل و انفعالها اين است كه ايران در انزوا قرار گرفته و با تشديد فشارها، رويكرد خود را تغيير خواهد داد. به اعتقاد من طرف مقابل آشكارا دو هدف مشخص را دنبال ميكند، نخست، ايران نبايد هيچگونه فعاليت هستهاي داشته باشد و دوم، جمهوري اسلامي باید رويكرد خود نسبت به منطقه غرب آسيا و محور مقاومت را به طور كلي تغيير بدهد. به گفته يزدانپناه اگر ايران در قبال اين دو مطالبه، موضع روشني اتخاذ نكند، هرگونه گفتوگو يا اظهارنظري صرفا وقتكشي است و به طور قطع ما را به نتيجهاي مشخص در آنچه تحت عنوان مذاكره مطرح ميشود، نخواهد رساند. چراكه طرف مقابل با گفتماني بر پايه قدرت وارد ميدان مذاكره ميشود، در حالي كه گفتمان ما مبتني بر حقطلبي و عدالتخواهي است. ما اين را صادقانه بيان ميكنيم، اما طرف مقابل با اتكا به گفتمان قدرت، صرفا در جهت تحقق اهداف خود پيش ميرود. از همين رو است كه وقتي آقاي عراقچي سخن از ازسرگيري مذاكرات به ميان ميآورند، آن را مشروط به دريافت تضمينهاي لازم ميدانند. يزدانپناه در ادامه همچنين تاكيد كرد: با اين حال، متاسفانه هيچ كشوري در عرصه بينالمللي وجود ندارد كه از گفتمان جمهوري اسلامي حمايت كند يا بتواند طرف مقابل را تحت فشار قرار بدهد. همزمان شاهد هستيم كه كشورهاي اروپايي كه متحدان سنتي امريكا محسوب ميشوند، به شكل ديگري بر ايران فشار وارد ميكنند. اكنون نيز تهديد به فعالسازي مكانيسم ماشه مطرح است و چهبسا در مردادماه اين تهديد عملي شود و يك بحران ديگر به بحرانهاي موجود اضافه شود. در مجموع، با توجه به اين شرايط، هيچ چشمانداز اميدواركنندهاي براي ازسرگيري مذاكرات ديده نميشود.
يزدانپناه در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» مبني بر ارزيابي رويكرد احتمالي تلآويو در صورت بازگشت تهران و واشنگتن به ميز مذاكره تاكيد كرد: رژيم صهيونيستي رويكرد خاص خود را دارد و بايد تاكيد كرد كه روند روابط ايران و امريكا و همچنين مذاكرات احتمالي ميان دو كشور، مبتني بر توازن و برابري نخواهد بود. فضاي اين مذاكرات بيشتر به تحميل مواضع و اعمال فشار شباهت دارد تا يك گفتوگوي سازنده. در همين راستا، اسراييل پس از حمله اخير خود به تماميت ارضي كشورمان، احتمالا به دنبال آن است تا بار ديگر فرصتي براي آسيبرساني به ايران پيدا كند. هدف ادعايي اين رژيم، در واقع خارج كردن جمهوري اسلامي از جايگاه فرماندهي محور مقاومت است؛ جايگاهي كه بهزعم و ادعاي آنها ايران آن را برعهده دارد. به گفته اين استاد ژئوپليتيك مساله اسراييل نه گفتمان ميان ايران و امريكاست، نه چارچوب ديپلماتيك؛ بلكه دغدغه اصلي وادعايي اين بازيگر، رفع كامل تهديد ايران است. اكنون جمهوري اسلامي در نگاه راهبردي اين گروه از بازيگران، مهمترين تهديد عملياتي در گستره غرب آسيا به شمار ميرود. به همين دليل هم است كه اتاقهاي جنگ رژيم صهيونيستي با جديت به دنبال آن هستند كه محيط راهبردي پيرامون خود را از حضور و نفوذ ايران خالي كنند. از نظر من، بايد آمادگي آن را داشته باشيم كه هر لحظه، اتفاقات جديدي رخ بدهد. به باور يزدانپناه از طرفي آنچه ما به عنوان خطوط قرمز براي خود تعريف ميكنيم و حاضر به عقبنشيني از آن نيستيم، براي طرف مقابل به ويژه اسراييل ظاهرا ديگر اهميتي ندارد. همين مساله موجب شده كه احيانا ديگر مذاكرهاي نتواند مانع تعرض اسراييل به ايران شود. لذا ما بايد با هوشمندي و درايت، از اين شرايط خطرناك عبور كنيم. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه به «اعتماد» گفت: اگر مجددا ايران گرفتار اقداماتي مشابه آنچه ازسوي اسراييل و متحدانش از جمله امريكا ديديم شود، تبعات آن بسيار سنگين خواهد بود تا جايي كه ممكن است شيرازه كشور را نيز از هم بگسلد. لذا اكنون اصليترين وظيفه ما، دفاع از كيان سرزمينمان است. جنگ 12روزه اخير نشان داد كه اختلافات داخلي نبايد اولويت ما باشد. در شرايط جنگي معمولا پرهزينهترين خسارتها بر دولت تحميل ميشود. بنابراين بايد رويكردي مبتني بر خويشتنداري و تساهل در قبال گفتمانها و ديدگاههاي مختلف شكل بگيرد. به باور يزدانپناه در اين مقطع، عبور از وضعيتي كه گرفتار آن شدهايم، نيازمند جرات و جسارت است. حملاتي كه امروز به دولت فعلي و شخص رييسجمهور، آقاي پزشكيان، صورت ميگيرد، يك اشتباه بزرگ است. به نظرم بعد از شهيد رجايي، پزشكيان همراهترين، هماهنگترين و تابعترين رييسجمهور بوده و نبايد اين ويژگي همراه با جسارت و صلابت ايشان در تصميمگيريها را با فشارهاي بيمورد و هزينهزا مخدوش كرد، چرا كه در شرايط حساس فعلي، حمله به ايشان نهتنها عقلاني و منطقي نيست، بلكه ميتواند به امنيت ملي كشور نيز آسيب وارد كند. نبايد اجازه داد تريبونها و رسانهها به جولانگاه اظهارات افرادي تبديل شوند كه نه مشروعيت لازم براي گفتمانسازي دارند و نه از نظر كارشناسي در جايگاهي هستند كه چنين اظهارنظرهايي داشته باشند.
يزدانپناه در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب ارزيابي رويكرد مسكو در قبال تنشهاي تهران و واشنگتن خاطرنشان كرد: روسيه و ايران، در هر صورت، دو كشوري هستند كه به دليل حسن همجواري طي سالياني، روابطي با فراز و نشيبهاي فراواني داشتهاند. از منظر ژئوپليتيك و استراتژيك نيز همجواري اين دو كشور روابطي متعارف و معمول ميان آنها برقرار كرده است. با اين حال، نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه روسيه امروز براي ديگر قدرتهاي جهاني، بازيگر قابل اعتنايي محسوب نميشود. اين واقعيتي است كه ايران نيز بايد با دقت و هوشياري آن را درك كند. بسياري از تحليلگران غربي و حتي برخي ناظران شرقي معتقدند كه چاقوي روسيه آنقدر تيز نيست كه بتوان با تكيه بر آن هدفي جدي را دنبال كرد. به باور اين استاد ژئوپليتيك در هر صورت، خود روسيه چند سالي است كه درگير جنگ اوكراين شده است. اما فارغ از اين موضوع در چنين شرايطي، يكي از خطراتي كه وجود دارد، دامن زدن به ابهام و ترديد درباره وضعيت اورانيوم غنيشده ايران است؛ موضوعي كه بهزعم من بخشي از يك جنگ رسانهاي، تبليغاتي و رواني بسيار قدرتمند عليه جمهوري اسلامي ايران قلمداد ميشود. اين جنگ، اغراقآميز تلاش ميكند نشان بدهد كه ايران، از منظر فعاليتهاي هستهاي، همچنان يك تهديد است؛ تهديدي كه ميتواند دستاويزي براي تشديد فشارها يا حتي روياروييهاي جديد با ايران باشد، ازجمله احتمال ازسرگيري تنشهاي نظامي ميان ايران و امريكا يا حتي اروپا و نيز رژيم صهيونيستي. از اين منظر، هرگونه اظهارنظر يا موضعگيري كه از سوي مقامات روسي درباره موضوعات مرتبط با برنامه هستهاي ايران مطرح ميشود، بايد به سرعت و با قدرت، از سوي مقامات ايراني پاسخ داده شود؛ آن هم با تكيه بر استدلالها و دادههاي رسمي و مستند. چراكه دشمن در پي تجميع بهانههاست؛ مجموعهاي از ادعاها كه بتواند با استناد به آنها اقداماتي عليه ايران را توجيه كند.
يزدانپناه در ادامه به «اعتماد» گفت: از طرفي اكثر مواضعي كه در زمينه برنامه هستهاي كشورمان ازسوي برخي بازيگران بينالمللي مطرح ميشود، دوپهلو و مبهم است. اين وضعيت ايجاب ميكند كه با حساسيت و دقت كامل، از دامن زدن به اين ابهامات خودداري شود. تريبونها، زبانها و گفتمانهايي كه در زمان و موقعيت نادرست فعال ميشوند، ممكن است هزينههايي سنگين براي كشور به همراه داشته باشند. اين استاد ژئوپليتيك در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب اهميت سفر اخير وزير امور خارجه كشورمان به پكن در مقطع كنوني تاكيد كرد: به باور من سفر آقاي عراقچي به چين فارغ از حضور در نشست وزراي خارجه سازمان همكاري شانگهاي، ميتواند يك فرصت ديپلماتيك باشد. با اين حال، بايد به اين نكته اساسي اشاره كرد كه در وظايف ذاتي سازمان شانگهاي، هيچ بندي مشابه آنچه در اتحاديه اروپا يا اتحاديه كشورهاي جنوب شرق آسيا (آسهآن) وجود دارد، ديده نميشود؛ به عبارت ديگر، در اين سازمان تعهدي وجود ندارد كه برمبناي آن اگر به يكي از اعضا حمله نظامي صورت گرفت، تعرض به آن عضو، تعرض به كليت سازمان محسوب شود و ديگر اعضا موظف باشند كه از كشور مورد حمله حمايت و دفاع كنند.
به باور يزدانپناه البته، اين سازمان اساسا يك نهاد نظامي فعال به شمار نميرود، اما به هر حال، ظرفيتهاي ديپلماتيك و ژئوپليتيكي بالقوهاي در آن نهفته است. در هر حال آقاي عراقچي باتوجه به مهارتها و تجربههايي كه دارد، ميتواند از اين تريبون استفاده كرده و تلاش كند كه چين و روسيه به عنوان دو عضو كليدي و در عين حال متحدان جمهوري اسلامي ايران واكنشي راهبرديتر و فراتر از صرف صدور بيانيه از خود نشان بدهند. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه به «اعتماد» گفت: حتي اگر ايشان بتواند سازمان همكاري شانگهاي را متقاعد كند كه بيانيهاي عليه رژيم صهيونيستي در محكوميت حمله نظامي اخير آن به خاك ايران صادر كند، اين ميتواند خود به يك ابزار بازدارنده و اهرم فشار عليه اسراييل تبديل شود. هرچند بعيد ميدانم كه در شرايط فعلي، سازمان شانگهاي حاضر باشد چنين موضعگيري صريح و فعالي عليه اسراييل اتخاذ كند، اما به هر حال از آقاي عراقچي انتظار ميرود كه با صراحت، قاطعيت و پشتوانه عضويت دائمي ايران در اين سازمان، اين مطالبه را مطرح كند. اكنون كه جمهوري اسلامي به عنوان عضو رسمي اين نهاد منطقهاي پذيرفته شده، ميتوان انتظار داشت كه ساير اعضا نيز در قبال تهديدات آشكار عليه يكي از اعضاي خود، واكنش مسوولانهتري داشته باشند. در مجموع بايد گفت كه در شرايط بسيار سخت و حساسي قرار داريم و تمام گسلهاي ژئوپليتيك خارجي بر ضد كشورمان فعال شدهاند و ساختار ژئوپليتيك ايران نيز به گونهاي است كه اگر مغاير با سازههاي شكلدهنده آن عمل بشود به بدترين شكل ممكن تنبيه خواهيم شد.
ابوالفتح: بازدارندگي ايران نه در دريافت تضمين از امريكا، بلكه در توانمندیهای آفندی و پدافندی است كه مانع از اقدام خصمانه ميشود
اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به پرسش «اعتماد» در باب ارزيابي پيششرطهاي موردنظر تهران براي بازگشت به ميز مذاكره تاكيد كرد: استفاده از واژه «تضمين» ايرادي ندارد. اما مساله اينجاست كه آيا واقعا باور داريم كه امريكا تضميني خواهد داد يا نه و پاي آن هم خواهد ايستاد؟ البته كه امريكاييها حتي اگر چيزي را اعلام كنند، تضميني وجود ندارد كه به آن پايبند بمانند.
به باور ابوالفتح ما آن قدر به امريكا بياعتماد هستيم كه حتي اگر خودشان هم بگويند، باز تعهداتشان براي ما قابلپذيرش نيست. بنابراين درخواست تضمين بهلحاظ عملي معادلهاي را تغيير نميدهد. اما آنچه مانع حمله ميشود، نه وعدههاي امريكا، بلكه مجموعهاي از توانمنديهاي آفندي و پدافندي ايران است؛ اين كنشها فقط به توان نظامي محدود نميشود. اقتصاد، فرهنگ، اجماع داخلي و قدرت ديپلماتيك، همه اينها در كنار هم يك پكيج بازدارندگي را تشكيل ميدهند كه نهايتا طرف مقابل را به اين جمعبندي ميرساند كه آيا حمله به ايران منطقي هست يا نه؟اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه به «اعتماد» گفت: نميدانم منظور دقيق آقاي عراقچي از طرح موضوع تضمين چيست. اما در مقام عمل، واقعيت اين است كه چنين تضميني مابهازاي مشخص و موثري ندارد.
ابوالفتح در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» درباره نتيجه تاكيد ايران بر مواضع خود مبني بر انجام غنيسازي خاطرنشان كرد: من هم دقيقا نميدانم چه بر سر برنامه غنيسازي ايران آمده و وضعيت اورانيومهاي غنيشده چگونه است. حتما خساراتي وارد شده است. اما حتي اگر چيزي از تاسيسات يا مواد باقي نمانده باشد، ايران همچنان بر اين موضوع تاكيد دارد كه غنيسازي يك حق مسلم براي كشورمان است. فرض كنيم كه صد درصد ظرفيت غنيسازي نابود شده باشد، كه البته احتمال چنين فرضيهاي بسيار ضعيف است. به هر حال، دانش فني غنيسازي قابل بمباران نيست. دستگاهها دوباره قابل احيا هستند، دانشمندان قابل جايگزينياند. حتي اگر همه زيرساختها هم از بين رفته باشند، ايران ميخواهد از اين حق برخوردار باشد. به گفته ابوالفتح بنابراين اصرار ايران بر حق غنيسازي لزوما به اين معنا نيست كه صنعت غنيسازي فعلا فعال و پابرجاست. حال در مورد اينكه آيا اين موضوع ميتواند بهانهاي براي حمله باشد يا نه، بايد گفت كه در سياست هيچ چيز غيرممكن نيست. احتمال حمله وجود دارد؛ چه با غنيسازي، چه بدون آن. اگر موضوع مورد بحث غنيسازي نباشد، موضوع موشكي را پيش ميكشند، يا هر بهانه ديگري. پس اگر واقعا روايت ترامپ و نتانياهو اين باشد كه ما زديم و نابود كرديم و كار تمام شد و دستگاههاي اطلاعاتيشان هم آن را تاييد كنند، ادامه ماجرا بيشتر جنبه جنگ رواني پيدا ميكند. اما اگر ايران واقعا توانسته باشد بخشي از اورانيومها را نجات بدهد احتمال تكرار عمليات از سوي آنها وجود دارد.
اين كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب واكنشهاي احتمالي ايران به كليدخوردن سازوكار مكانيسم ماشه تاكيد كرد: اولا بايد توجه داشت كه مكانيسم ماشه بدين شكل گه گفته ميشود فعال نميشود. براي فعالسازي اين سازوكار، بايد يكي از اعضاي برجام رسما اعتراض خود را اعلام كند. پس از آن، كميسيوني تشكيل ميشود كه ۱۵ روز فرصت دارد بررسي كند. در ادامه، موضوع به سطح وزراي خارجه ميرود و درنهايت، اگر به نتيجهاي نرسند، پرونده به شوراي امنيت ارجاع داده ميشود. به باور ابوالفتح اما اگر اين روند ادامه يابد، به احتمال زياد اروپا در مسير فعالسازي مكانيسم ماشه گام برخواهد داشت. بنابراين كشور بايد خود را براي ورود به اين مرحله آماده كند. البته اينكه اين مرحله تا چه اندازه اثرگذار خواهد بود، به رفتار و كنشگري شركاي تجاري ايران بستگي دارد. ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: به باور من، دايره و شدت تحريمهاي امريكا به مراتب بيشتر و گستردهتر از تحريمهايي است كه سازمان ملل وضع ميكند. بنابراين، آنچه اكنون در حال وقوع است، تقريبا همان چيزي است كه در صورت بازگشت تحريمهاي شوراي امنيت نيز رخ ميدهد. لذا اتفاق تازهاي نيست، فقط ممكن است بهانههايي براي اقداماتي از قبيل توقيف كشتيهاي ايراني يا اعمال فشارهاي نظامي، فراهم شود. البته اقدام نظامي همواره در دستور كار برخي از بازيگران قرار داشته، چه مكانيسم ماشه فعال شود يا نه. امريكاييها براي اقدام نظامي منتظر مجوز نميمانند. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه تاكيد كرد: نكته مهم ديگر اين است كه آيا شركاي مهمي چون چين با ساير بازيگران عضو همراهي خواهند كرد يا نه. اين بستگي دارد به منافع ملي اين كشورها دارد. در شرايطي كه چين درگير جنگ تجاري با امريكا است، احتمال اينكه با سياستهاي واشنگتن همراهي كند، پايين است. چينيها زماني همراهي ميكنند كه با امريكا در رفاقت باشند و اقتصادشان تحت فشار نباشد. اكنون، با توجه به تخفيفهايي كه از ايران در خريد نفت ميگيرند، بعيد است بخواهند مشتري خوبي مثل ايران را بهراحتي كنار بگذارند. البته اين بهمعناي آن نيست كه فشار اقتصادي بر ايران كم ميشود؛ بلكه احتمالا هزينههاي ايران بالا ميرود، تخفيفها بيشتر ميشود، يا واسطههاي بيشتري وارد فرآيند فروش ميشوند. به باور ابوالفتح درنهايت اگر قطعنامههاي شوراي امنيت به واسطه فعالسازي ماشه بازگردند، ايران ذيل ماده ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد قرار ميگيرد. اين ماده به اعمال تحريمهاي غيرنظامي عليه كشورهايي كه تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي تلقي شوند، اجازه ميدهد. اما آنچه خطرناكتر است، ماده ۴۲ فصل هفتم است كه به شوراي امنيت اجازه ميدهد اقدامات نظامي عليه آن كشور انجام شود. با اين حال، براي رفتن از ماده ۴۱ به ماده ۴۲، نياز به رأيگيري مجدد در شوراي امنيت وجود دارد. در آنجا روسيه و چين همچنان امكان استفاده از حق وتو دارند. بنابراين، ما مستقيما ذيل ماده ۴۲ نميرويم، بلكه در ماده ۴۱ باقي ميمانيم مگر آنكه روسيه و چين تغيير موضع بدهند كه احتمال آن بسيار كم است.