توفان نقد بر سر «سرمايه ملي»
هاشميان قرباني میشود؟
روزبه دلاور | به گزارش «اعتماد»، فوتبال ايران و به ويژه تيمهاي پرطرفداري چون پرسپوليس و استقلال هميشه آبستن حوادث غيرمنتظره و تصميمات ناگهاني بودهاند. اما شايد كمتر كسي تصور ميكرد كه در آستانه فصل جديد، پرسپوليس بار ديگر با يك شوك بزرگ روبهرو شود. در پيش فصلي كه استقلال به دنبال سرمربي بود و همه به پرسپوليس اميدوار بودند كه زودتر استارت زده و سرمربي اين تيم از نيم فصل پيش انتخاب شده و شناخت خوبي از فوتبال ما و بازيكنان پرسپوليس پيدا كرده، اسماعيل كارتال، سرمربي تركيهاي كه در نيمفصل دوم همراه با اين تيم اميدوارانه كار كرده و توانسته بود تا حدودي تيم را از بحران خارج كند، ناگهان به دليل «مسائل شخصي يا شايد جنگ ايران و اسراييل» قيد همكاري براي فصل آينده را زد و به كشورش بازگشت. اين اتفاق، درست در اوج نقل و انتقالات و برنامهريزي براي فصل جديد، پرسپوليس را در يك دو راهي دشوار قرار داد. در نظر داشته باشيد كه تعدادي از بازيكنان جدا شده و تازه به خدمت گرفته شده پرسپوليس زيرنظر مستقيم اسماعيل كارتال كارشان به اتمام رسيده بود. در شرايطي كه گزينههاي خارجي با هزينههاي گزاف و زمانبر مطرح بودند، هياتمديره و كادر مديريتي پرسپوليس تصميمي گرفتند كه در ابتدا تحسينبرانگيز به نظر ميرسيد: اعتماد به يكي از سرمايههاي فوتبالي خودمان. مديران پرسپوليس وحيد هاشميان، مهاجم سابق تيم ملي و بايرن مونيخ كه سالها در فوتبال آلمان تحصيل كرده و به عنوان مربي در سطوح مختلف از جمله تيم ملي ايران تجربه اندوخته است و همچنين با پيراهن پرسپوليس از فوتبال خداحافظي كرده بود را به عنوان سرمربي جديد قرمزها انتخاب كردند. اين انتخاب، از جنبهاي يك قمار بزرگ است، اما از جنبهاي ديگر، فرصتي طلايي براي اثبات تواناييهاي فرزندان اين آب و خاك. اما متاسفانه، پيش از آنكه حتي گرد و غبار ورود «هليكوپتر» به ايران فرو بنشيند، توفان انتقادات آغاز شده است. وحيد هاشميان، بنده خدا، در حالي كه تازه از آلمان ميخواهد به تركيه برود (يا رفته) و هنوز فرصت نكرده است حتي چمدانهايش را باز كند، متوجه شده شمشير انتقادات از غلاف بيرون آمده است. پيشكسوتان و تعدادي از هواداران، بدون در نظر گرفتن شرايط و فرصت، هجمهاي بيسابقه را عليه او آغاز كردند. محور اصلي اين انتقادات، سه نكته كليدي است:
۱-تجربه سرمربيگري نداره! اين اولين و شايد پرتكرارترين انتقاد بود. منتقدان ميپرسيدند: «چطور ميشود سكان هدايت پرطرفدارترين تيم آسيا را به كسي سپرد كه سابقه سرمربيگري در سطح اول را ندارد؟» اين انتقاد، در نگاه اول منطقي به نظر ميرسد، اما آيا واقعا اينگونه است؟ وحيد هاشميان سالها در فوتبال آلمان، مهد فوتبال مدرن و منضبط جهان، تحصيل و كار كرده است و حتي دورهاي از مربيگري زيرنظر پپ گوارديولا سرمربي وقت بايرن مونيخ سپري كرده، او در كنار بزرگترين مربيان و بازيكنان اين كشور، تجربيات گرانبهايي اندوخته است. از حضور در بايرن مونيخ و هامبورگ و هانوفر به عنوان بازيكن، تا سالها دستياري در تيمهاي سطح پايين آلماني و مهمتر از همه، دستياري در تيم ملي ايران در كنار مربيان بزرگي چون دراگان اسكوچيچ و مارك ويلموتس. آيا اين همه تجربه، آن هم در بالاترين سطح فوتبال دنيا «تجربه» محسوب نميشود؟ هر مربي بزرگي، روزي براي اولينبار سرمربي شده است. آرسن ونگر، يورگن كلوپ، پپ گوارديولا و... همه اينها روزي «بيتجربه» بودند. آيا نبايد به سرمايههاي خودمان اين فرصت را بدهيم تا در بالاترين سطح، تواناييهايشان را اثبات كنند؟
۲- دستيارت چرا اميرحسين پيرواني هستش؟ انتخاب دستيار، يكي ديگر از نقاطي بود كه به سرعت مورد هجوم قرار گرفت. برخي منتقدان، به جاي اعتماد به انتخاب سرمربي جديد، شروع به زير سوال بردن كادر فني او كردند. اميرحسين پيرواني، خود از خانواده فوتبال است و سالها در اين عرصه فعاليت داشته. انتخاب دستيار، كاملا در حيطه اختيارات سرمربي است. يك مربي، كسي را به عنوان دستيار انتخاب ميكند كه از نظر فني، اخلاقي و شخصيتي با او هماهنگ باشد و بتواند مكمل او در كادر فني باشد. آيا اين انصاف است كه پيش از آغاز به كار، حتي انتخابهاي شخصي يك مربي نيز مورد هجمه قرار بگيرد؟ اين نوع دخالتها، نه تنها به كادر فني ضربه ميزند، بلكه روحيه همكاري و همدلي را از بين ميبرد. البته در اين زمينه با توجه به اينكه افشين پيرواني برادر اميرحسين سالهاي سال است كه سرپرست پرسپوليس است، شائبه وجود دارد كه شايد او يا مديران پرسپوليس در اين انتخاب نقش داشتهاند كه به نظر ميرسد با يك اطلاعرساني شفاف به پاسخ اين سوال هم رسيد تا ابهامات به طور كامل برطرف شود.
3- بازيكن چي شد؟ اين انتقاد، شايد از همه بيانصافانهتر باشد. وحيد هاشميان، در اوج فصل نقل و انتقالات و در شرايطي كه تيم با چالشهاي مالي و جدايي كارتال روبهرو بود، به پرسپوليس پيوست. آيا او مقصر عدم جذب بازيكنان مورد نظر است؟ مذاكرات با بازيكنان، مسائل مالي، تصميمات هياتمديره و مديرعامل، همگي در روند نقل و انتقالات دخيل هستند. يك سرمربي، ليست ميدهد، اما روند اجرايي آن، فراتر از اختيارات او است. اينكه هاشميان را بابت وضعيت نقل و انتقالات كه هنوز بهطور كامل بسته نشده است، مورد شماتت قرار بدهيم، جز بيانصافي و فشار رواني روي او، نتيجهاي نخواهد داشت. پرسپوليس تا قبل از حضور هاشميان در چند پست بازيكن جذب كرد، اما به يكباره و احتمالا به دليل وضعيت جنگي در كشور و تعطيلي تمرينات اين روند با سير آهستهتر از قبل پيگيري ميشود كه بازهم نبايد به سرمربي جديد پرسپوليس ربطش داد.
نكته پاياني اينكه وحيد هاشميان اگر بهتر از بسياري مربيان خارجي بنجل كه وارد فوتبال ايران شدند و دلار دلار از كشور خارج كردند و هيچ بازدهي نداشتند، نباشد، قطعا بدتر از آنها نيست. تنها چيزي كه امروز وحيد هاشميان لازم دارد، اعتماد و فرصت است. هر دوي اين موارد هم بايد توسط مديران باشگاه صورت بگيرد هم توسط هواداران.